افزودن نظر جدید

تناسخ در مسلک اهل حق : از برجسته ترین ارکان اصلی اعتقادات فرقه اهل حق ، تناسخ است اینها می گویند طبق نامه سرانجام هر ذی روحی مظهر یا جامه ی روح دیگری از ما قبل است و انسان باید هزار مرتبه متولد شود و هر مرتبه در قالبی زندگی کند تا در هزار و یکمین مرحله بهشتی یا جهنمی شود و هر بار که می میرد لازم نیست به صورت انسان دیگری متولد گردد گاهی به صورت گاو گاهی به صورت ناقه گاهی به صورت سگ گاهی به صورت انسان بالاخره به اشکال مختلف و به صور متفاوته اعم از انسان و خزنده و پرنده و چرنده به دنیا بیاید در شاهنامه حقیقت جیحون آبادی مطلب فوق را به صورت شعردر آورده ص ۴۴ شاهنامه . گهی با گدایان گهی باشهان بباشید در دون گردش کنان و یا صفحه ۴۸ چاپ مکری که می نویسد : گهی با نکوئید گه با بدان بهر جا کنم مر شما امتحان ز حسن و ز انس و دد و مور و مار ز وحش و ز طیر و ز حیوان کار به آنچه خدا خلق کرده بدون در آئید در حالت گوشت و خون بالاخره در جای دیگر مطالب و اشعار زیادی راجع به دون به دون می آورد . در هر حال اشعار جیحون آبادی یک بار به جهان آمدن و بعد در عالم برزخ بودن و بعد به بهشت و جهنم رفتن را خلاف عدل خدا و ارکان دین قلمداد می نماید . اما نورعلی در کتاب آثارالحق ج ۱ ص ۲۲۸ گفتار ۷۸۷ می نویسد : ممکن است شخصی از قالب یک حیوان که در آمده حیوان دیگری بشود چون بستگی به سنگینی جریمه اش دارد . و در جلد اول ص ۲۲۴ آخرگفتار، مثلا سگ منزل سید(ن) همان (دگ) است یا گوساله میرزا حبیب که درویش عزیز مراد بوده است . در گفتار ۱۲۳۴ ص ۳۷۵ ج ۱ آثارالحق می نویسد : مثلا شیخ امیر گاو شد شیخ آن گاو مقدس نبود بعدا خودش در ص ۵۹۹ گفتار ۱۸۷۰ توضیح مطلب را که میرزا حبیب چه کسی و درویش عزیز مراد چه کسی بوده در ۱۸ سطر شرح می دهد در صفحه ۳۰۰ آثارالحق ج ۱ گفنار ۹۹۳ می نویسد : اشخاصی که به عنوان تنبیه حیوان می شوند معمولا از بقیه حیوانات هم جنس خود با هوش ترند . در واقع قدرتشان را از آنها می گیرند ولی شعورشان را نمی گیرند . جیحون آبادی در ص ۲۷۳ تا ۲۹۷ شرح حال شاه خوشین و یاران او را می دهد که این خود نمونه ی بارزی از عقیده اهل حق نسبت به حلول و تناسخ می باشد . اهل حق خداوند را در زمان های مختلف به صورت انسانهای گوناگون به میان مردم می آورد ، گاهی به صورت و شکل پیامبر گاه به شکل امام گاه در لباس رهبران این فرقه . درکتاب تصوف در کردستان ۳ می نویسد : فرشتگان وسیله خدا به وجود می آیند اول آنها از بغل خاوندگار ، دوم از دهان خاوندگار ، سوم از نفس او ، چهارم از عرق وی ، پنجم نیز از نور او خلق شده اند . به قول دیگر بنیامین از عرق وی که رمز تواضع است ، داود نفس که رمز خشم است ، موسی از سبیل که رمز رحم و رمزباراز نبض که رمز احسان است به وجود آمده اند ... بنیامین نماینده داود ناظر و قاضی شیخ موسی وزیر و نویسنده خیر و شر مصطفی داودان یا نصیر سمت ملک الموت را دارد . نورالدین مدرسی چهاردهی در کتاب بنام خاکسارواهل حق می نویسد : این فرقه گویند اگر ملک طاووس نبود دنیا نظم و آبادی و رونقی نداشت و اعتقاد راسخ دارند که بزرگان مسلک شان پس از مرگ روحشان به ملک طاووس ملحق می گردد . ملک طاووس در دون ( بصورت بشری دیگر زندگی نموده بنا باعتقاد تناسخ ) داود تجلی کرده و بعدها بصورت گاوه ظاهر گشته است و روز قیام گاوه که بزعم آنان اول اسفند ماه که برابراول بهار کردی است می باشد و در آن روز جشنی بر پا کرده و آتش بسیار بر افروخته و گرداگرد آن به پای کوبی می پردازند . ملک طاووسیها گویند : ملک طاووس نورش از نار عزت است و پاسبان درگاه الوهیت است کعبه و کنست از او معمور آنکه بنده او نیست کیست و کسی که فرمان او را تمکین نکند چون زیست هر فردی از این طایفه فوت کند سه روز به عزاداری نشینند و در فروردین ماه گرد عروسی نگردند . اسکندر اسفندیاری در کتاب پژوهشی درباره طوایف غلاه ( ص ۱۶۴ و ۱۶۵ ) می نویسد : منظور از تناسخ و جا بجا شدن و از بدنی دیگر رفتن پاک شدن آدمی از گناهان است و شبیه به پنهان شدن مرغابی زیر آب می باشد . همان صورت تجلی می کند فرشتگانی که آنها را چهار ملک می گویند در ابدان دیگران در هفت بار تجلی می کنند ... علی (ع) اصول مذهب حق را به سلمان و به عده ای از یاران نزدیک خود بیاموخت . نخستین مخلوقات هفت نفر به نام های جبرائیل ( پیربنیامین ) اسرافیل ( پیرداود ) میکائیل ( پیرموسی ) عزرائیل ( مصطفی داوودان ) حورالعین ( رزبار یا رمزبار ) عقیق ( شاه ابراهیم ) ویقین ( شاه یادگار یا پایا یادگار) هستند . پس از خلقت هفت تن خداوند نخستین عهد و میثاق خویش را با آنان بست و دو جهان مادی و معنوی را خلق کرد مخلوقات بر حسب عنصر اولیه با یکدیگر متضاد هستند قسمتی از گل زرد و قسمتی از گل سیاه هستند ، دسته اول اهل نور ، و دسته دوم اهل آتش و تاریکی می باشند .
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.