حکومتِ انوشیروان ، بر پایه تبعیض و اختلاف طبقاتی
در زمان پادشاهى خسرو اول (انوشيروان) بر اثر سخت گيرى و جلوگيرى از نهضت هاى اجتماعى، دولتی مقتدر در ایران تشکیل شد كه از هر نگاه، جنبه استبدادى داشت. انوشیروان نیز بیش از هر چیز به طبقه اشراف متکی بود. [1] فعاليت های انوشیروان، برخلاف توصيف برخی از مورخين ايرانى و عرب، مبتنى بر تأمين منافع مردم نبود. بلكه وی مىكوشيد نظام اجتماعى طبقاتی را ترویج داده و تحکیم بخشد. [2] انوشیروان هچ گاه به افكار عمومى و نظريات مردان آگاه احترام نمىگذاشت و براى حفظ موقعيت خود از هيچ عمل نامشروعى ابا نداشت. [3] سرکوب مردم بلوچستان [4] و گیلان [5] و ... نمونه ای از تلاش های انوشیروان برای در بند نگه داشتن طبقه عامه مردم بود. در عصر ساسانیان، تبعیض طبقاتی به حدی شایع بود که آتشکده های اشراف، متفاوت از آتشکده های طبقات پایین جامعه بود. آتشکده آذرگشسب در آذربایجان که مخصوص پادشاهان و جنگجویان بود. آتشکده آذرفرنبغ در کاریان فارس که مخصوص موبدان و پیشوایان بود. و آتشکده برزین مهر در ریوند خراسان، که مخصوص برزیگران و دیگر پیشه وران بود. [6] در کارنامه اردشیر پاپگان و بسیاری منابع باستانی، از این سه آتشکده نام برده شده است. حتی در برخی منابع باستانی از جمله در نامه تنسر از چهار طبقه اجتماعی سخن رفته است. (در گذر زمان، بعضاً سه طبقه و گاهی چهار طبقه اجتماعی فرض می شد.) همچنین به گفته ی بلعمی، هیچ گروهی حق نداشت وارد طبقه ی دیگر شود. و فرزندان مجبور بودند همواره در طبقه پدران خود باقی بمانند. [7] حتی افراد همواره مجبور بودند به طرزی تحقیرآمیز در مقابل پادشاه یا اشراف به خاک بیفتند. در منابع تاریخی آمده است که در دوره ساسانيان، تشريفات دربارى بيش از پيش رعايت مىشد. هركس به حضور شاه بار مىيافت ناگزير بود به خاك بيفتد و در همان حال باقى بماند تا از طرف شاهنشاه اجازه برخاستن داده شود. [8] انوشيروان پس از سرکوبِ مزدكيان، به ريشه ی انقلاب و علت اصلى جنبش مزدك توجهی نكرد. و بار ديگر نظام طبقاتى قديم را احيا كرد. همانطور كه كريستن سن متذكر شده است، اصلاحات خسرو در امور اقتصادی یقیناً به سود خزانه ی دولت بود، نه به نفع مردم. طبقه عامه جامعه مثل قرون گذشته مجبور بودند با سختی زندگی کنند. [9] بسیاری از متفكرين ايران در آن عصر نسبت به اصول ظالمانه اقتصادى و تبعیض طبقاتى و اجتماعى معترض بودند. از جمله حکیم بزرگمهر ، وزیر انوشیروان که در نهایت به دستور خسرو به طرزی هولناک مورد شکنجه و آزار قرار گرفت، فردوسی سخن بزرگمهر را چنین می گوید:
يكى مرد بينى كه با دستگاه
رسيده كلاهش به ابر سياه
كه او دست چپ را نداند ز راست
ز بخشش فزونى نداند ز كاست
يك از گردش آسمان بلند
ستاره بگويد كه چونست و چند
فلك رهنمونش به سختى بود
همه بهر او شوربختى بود [10]
در آن عصر، مقررات نظام طبقاتی به شدت حکمفرما بود. انتقال طبقات و تغيير موقعيت اجتماعى و اقتصادى افراد جامعه تقريبا محال بود. اردشير بابكان در وصيتنامه خود تأكيد كرده بود كه مقام و موقعيت هريك از طبقات را ثابت و پابرجا نگاه داريد. [11]
ابومنصور ثعالبی نیشابوری درباره انوشیروان می گوید که وی از تعليم و تربيت اولاد مردم پست ! یا همان طبقه عامه جلوگيرى مي كرد و مي گفت: «همين كه فرزندان مردم پست تعليم و تربيت صحيحى ببینند ، به فكر مقامات عاليه مىافتند.» [12] این طرز تفکر انوشیروان در شاهنامه فردوسی هم تأیید شده است. آنجا که پادشاه به فرزند یک تاجرِ کفش، اجازه باسواد شدن و دبیری نداد. [13] نقش طبقه عامه (غیرِ اشراف) در جنگ ها نیز قابل ملاحظه است. پياده نظام ارتش ساسانی كه از روستاييان و كشاورزان تشكيل يافته بود، همه وقت در جنگ آلت ضعيفى به شمار می رفت. بليزاريوس و هرموگنس سرداران بيزانس، پياده نظام ساسانی را چنين توصيف كردهاند: «جماعتى دهقان فقيرند، كه به دنبال سپاه نمى آيند، مگر براى اينكه ديوار ها را خراب و اجساد كشتگان را برهنه كنند و سربازان را خدمت نمايند.» [14]
اما چهار طبقه مردم در عصر ساسانیان که بودند ؟ بنا به سخن تنسر (موبدِ موبدان در عصر ساسانی) ، در رأس همه طبقات بود، پادشاه قرار داشت. پس از وی، در طبقه اول موبدان، مغان و هيربدان و رهبران مذهبی بودند. طبقه دوم، جنگجویان که البته از حيث مراتب بين آنان اختلاف فراوان وجود داشت. طبقه سوم شامل دبيران و محاسبان و دادوران و وقايعنگاران و اطباء و منجمان مىگرديد. و طبقه چهارم كه در حقيقت اكثريت زحمتكش جامعه را تشكيل مىداد و شامل كشاورزان و پيشهوران و صنعتگران و بازرگانان مىگرديد. كه بار سنگين ماليات هاى گوناگون را بر دوش مىكشيدند. [15]
اما بشنویم حال تأسف بار و سراسر رنج و عذابِ طبقه عامه (غیرِ اشراف) در عصر انوشیروان، از زبان برزویه حکیم، پزشک مخصوص انوشیروان، که گرچه انوشیروان را مایل و کوشا بر دادگری می نامد، لیکن می گوید: «كارهاى زمانه ميل به ادبار دارد و چنانستى كه خيرات مردمان را وداع كردستى و و افعال ستوده و اقوال پسنديده مدروس گشته و عدل ناپيدا و جور ظاهر و لوم و دنائت مستولى و کَرَم و مروّت، متوارى و دوستی ها ضعيف و عداوت ها قوى و نيكمردان رنجور و مستذلّ و شريران فارغ و محترم، و مكر و خديعت بيدار و وفا و حريت در خواب و دروغ مؤثر و مثمر و راستى مهجور و مردود و حق منهزم و و باطل مظفر، و مظلوم محق، ذليل و ظالم مبطل، عزيز و حرص غالب و قناعت مغلوب و عالم غدار و زاهد مكار، بدين معانى شادمان و به حصول اين ابواب، تازه روى و خندان». [16]
********
پی نوشت :
[1]. يان ريپكا ، تاريخ ادبيات ايران از دوران باستان تا قاجاريه ، ترجمه: عيسى شهابى ، انتشارات علمى و فرهنگى ، تهران ، چاپ اول 1381 ، ص 93
[2]. مرتضى راوندى ، تاريخ اجتماعى ايران ، انتشارات نگاه ، تهران ، چاپ دوم 1382 ، ج 1 ص 615
[3]. همان ، ج 1 ص 617
[4]. نگاه کنید به مقاله « قتل عام مردم بلوچستان به دست انوشیروان »
[5]. نگاه کنید به مقاله « قتل عام مردم گیلان و دیلمان به دستور انوشیروان »
[6]. ابراهیم پورداود ؛ گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول 1378 ، ص 424
[7]. همان ، ص 424 – 425
[8]. مرتضى راوندى ، تاريخ اجتماعى ايران ، انتشارات نگاه ، تهران ، چاپ دوم 1382 ، ج 1 ص 631
[9]. همان ، ج 1 ص 658
[10]. شاهنامه فردوسی ، بر اساس نسخه چاپ مسکو ، ناشر : مؤسسه نور ، تهران ، ص 1106 - 1107 بیت 40138 به بعد ...
[11]. مرتضى راوندى ، تاريخ اجتماعى ايران ، انتشارات نگاه ، تهران ، چاپ دوم 1382 ، ج 5 ص 50
[12]. ابو منصور محمد بن عبد الملك ثعالبى ، شاهنامه ثعالبى ، ترجمه: محمود هدايت ، ناشر: اساطير ، تهران ، چاپ پنجم 1384 ، ص 292
[13]. نگاه کنید به مقاله « انوشیروان و بی سواد نگه داشتن مردم »
[14]. آرتور كرستين سن ، ايران در زمان ساسانيان ، ترجمه: رشيد ياسمى ، ناشر: دنياى كتاب ، تهران ، چاپ ششم 1368 ، ص 489
[15]. مرتضى راوندى ، تاريخ اجتماعى ايران ، انتشارات نگاه ، تهران ، چاپ دوم 1382 ، ج 3 ص 19
[16]. آرتور كرستين سن ، ايران در زمان ساسانيان ، ترجمه: رشيد ياسمى ، ناشر: دنياى كتاب ، تهران ، چاپ ششم 1368 ، ص 573 - 574
دیدگاهها
دارا
1392/09/05 - 22:14
لینک ثابت
در شاهنامه فردوسی اومده که:،
ناشناس
1392/09/09 - 20:56
لینک ثابت
دو هزار سال پيش انتظار داشتين
دارا
1392/09/11 - 20:48
لینک ثابت
سگ که خوبه به صاحبش وفاداره
وحید باقرزاده
1392/09/09 - 23:20
لینک ثابت
ناشناس ! سفسطه نکن ! تو کشور
ناشناس
1399/11/08 - 08:31
لینک ثابت
چقدر در تربیت پیشرفته ای
شهاب
1392/09/17 - 20:07
لینک ثابت
من از تبعیض دفاع نمی کنم ولی
ناشناس
1400/01/06 - 22:12
لینک ثابت
از نظر اینا تمدن های ایرانی
علی
1392/09/20 - 18:50
لینک ثابت
این واقعا ناجوانمردانه است که
نا شناس.
1392/12/15 - 20:50
لینک ثابت
روی سخنم با دارا و وحید هست
majid
1393/02/20 - 14:16
لینک ثابت
روی سخنم با این ناشناس و همه
ناشناس
1393/07/25 - 17:08
لینک ثابت
شما حاضری پدر برادر و یا
آریو
1399/11/08 - 08:34
لینک ثابت
دقیقا اما اگه برای خانواده
میرشاد
1393/03/17 - 13:36
لینک ثابت
آقا هرچی بوده ایرانی بوده
saman
1393/03/19 - 10:15
لینک ثابت
سلام ؛ 1- ایرانی بودن توجیه
ناشناس
1393/10/28 - 08:00
لینک ثابت
نیست که الان تو این جمهوری
عماد
1393/10/28 - 08:39
لینک ثابت
بی عدالتی در همه کشورهای دنیا
سورنا
1399/11/08 - 08:36
لینک ثابت
همینو بگو چاپلوسارو ول کن اصن
بهمن
1393/11/12 - 22:45
لینک ثابت
منابعی که برای مقاله استفاده
مرتضی
1394/07/18 - 16:27
لینک ثابت
آخه چقدر اختلاف چقدر سر
شیعه آریایی
1395/07/30 - 22:36
لینک ثابت
پس چطوری فرخ رو از طیقه عام
saman
1395/08/01 - 08:16
لینک ثابت
لطفا سند ارائه کنید.
شیعه آریایی
1395/08/01 - 16:47
لینک ثابت
فرخ رو : نام او به عنوان
ناشناس
1395/08/01 - 18:24
لینک ثابت
لطفاً سند، یعنی نام کتاب، نام
افزودن نظر جدید