نژاد پرستی، وحدت یا تفرقه؟؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نژادپرستی باوری است که بر حسب آن یک گروه نژادی، خود را برتر از گروههای نژادی دیگر میداند و یکی از قدرتمندترین و مخربترین اشکال تبعیض است.[1] سراسر تاریخ بشر آکنده از نژادپرستی است. یونانیان باستان، هندیان و چینیها علیرغم خدمات زیادی که به بشریت کردهاند، در پست شمردن نژادهای دیگر، سابقه زیادی دارند.
نژادپرستی همچنین نقش عمدهای در تاریخ معاصر آمریکا بازی کرده است. مردم سفیدپوست آمریکا، نژادپرستی را به مثابه توجیهی برای بردهداری و یا تحقیر سیاهپوستان به کار میبرند. اغلب در جامعهای که نژادپرستی در آن رایج است، گروه مسلط، نژادپرستی را چنین توجیه میکند، که اعضای گروه دیگر از لحاظ هوش پستترند.[2] تحقيقات تاريخی و جامعه شناسی نشان میدهد كه همه نژادهای بشری، در صورت حضور شرايط اجتماعی و اخلاقی معين، می توانند از تمام خصوصيات انسان ها برخوردار شوند.[3] زيرا نژاد امر اختيارينيست و انسان بصير بايد افتخارش بر تقوي، علم و جهاد در راه تكامل و وصول به مصالح حقيقيّه و نفسانيّۀ خود باشد. پيامبرگرامی اسلام صلی الله علیه واله همان طور كه به اعراب هشدارمیدهد: «بر اين قدرت تكويني و قوّت استعدادی نژادتان تفاخر نكنيد!» با همان زبان به تمام اهل عالم همين هشدار را در مواطن و مقتضيات خودشان ميدهد.[4] چنانكه اعراب قبل از اسلام مجمعی از تعصبات و نزاع و ستيزههای قبيلگی و خرافات محصول اين تعصبات بودند، ولی با ظهور اسلام و ارمغانهای اخلاقی و سنتهای انقلابی توحيدی و عدالت اجتماعی كه به ايشان داد همان خصوصياتی را يافتند كه از متمدنترين و راقیترين جامعه های انسانی انتظار میرود. مشتركات ناشی از خصوصيات نژادی، اغلب بيش از آنكه عامل ربط دهنده و پيوند شود و مايه استحكام وجدان جمعی و همبستگی ملی گردد، یا جدايی و تنافر میآفريند يا ملتی ضعيف و ناپايدار میسازد.
اقوامی كه از ابتدا اهل جنگ و ستيز و حمله و غارت بودند عمرشان به نزاع و ستيز با هم يا با ديگران گذشته است تا اينكه يا مضمحل شدند و يا در طول تاريخشان عوامل ربط دهنده ديگری از مقولههای اخلاقی و اجتماعی پيدا شده و مايه جمع شدن وحدت ايشان گرديده است.[5] اما امت هايی كه اهل سازگاری و مسالمت بودند نه تنها با خود و شرايط زندگی و محيطی خود بلكه با سايرين حتی مهاجمين نيز از در سازش و مسالمت و تطابق و آميزش در آمدند. پس استحكام روابط اجتماعی و پيوندهای وجدانی آن زمان تأمين میشود كه واحدهای جامعه هر يك مكمل و تأمين كننده نيازهای ديگری باشند و اين شرط چيزی است كه مقتضيات و خصوصيات جبری نژادی را در آن نقشی نيست.[6]
پی نوشت:
[1]. بروس کوئن، مبانی جامعهشناسی،مترجم غلامعباس توسلی و رضا فاضل، تهران،انشارات سمت، چاپ دوازدهم، 1380، ص349.
[2]. حمیدعضدانلو، آشنایی با مفاهیم اساسی جامعهشناسی، تهران،انتشارات نی، چاپ دوم، 1386، ص614.
[3]. مرتضی مطهری،مجموعه آثار،جلد14 خدمات متقابل اسلام و ایران، ص23
[4]. محمد حسین حسینی طهرانی، نور الملکوت قرآن، ص137
[5]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار،جلد14خدمات متقابل اسلام و ایران، ص23
[6]. همان، ص24
دیدگاهها
دارا
1393/01/25 - 22:41
لینک ثابت
اینای که دم از نژاد می زنند
دارا
1393/01/26 - 23:33
لینک ثابت
این ملی گرایان هدفشان نابودی
saadie
1393/02/03 - 10:54
لینک ثابت
نظریه های نژادی در کتاب مبانی
افزودن نظر جدید