پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شخصیت‌هایی که در میان پیروان فرقه اهل حق دارای جایگاه خاصی است و قرن‌ها بعد از سلطان اسحاق به دنیا آمد، "شاه حیاس" است. وی در سال 1125 هجری قمری در روستای "بَساکان" در بخش "نمروده" دراستان موصل عراق به دنیا آمد، پدرش "شیخ عیسی بساکانی"، فردی کشاورز و از پیروان اهل حق بود که توسط شاه حیاس به این مسلک وارد شد. [دانشنامه نام‌آوران یارستان، صص 335-334]
شاه حیاس در جوانی ادعای مظهریت خداوند در خود داشت و عده‌ای به او گِرویدند. وی سپس خاندانی به نام خود تشکیل داد. [شاهنامه حقیقت؛ صص 557-553] وی در سرزمین‌های عراق و شام به مسافرت پرداخت و در شهر موصل عراق اقامت نمود و از ایلات و طوایف آن منطقه افرادی به وی گِرویدند. [تاریخ خاندان‌های حقیقت، ص 161] با توجه به مطالب مذکور این سؤالات پیش می‌آید: مگر می‌شود هر کس که ادعای باطل همچون مظهریت کرد از او پذیرفته شود؟ چرا شاه حیاس که قرن‌ها بعد از سلطان اسحاق بود تشکیل خاندان داد و حال‌آنکه سلطان اسحاق به هفت نفر در زمان خود دستور تشکیل خاندان داد؟ آیا این ادعاها جز عوام‌فریبی و جمع کردن مرید نیست؟

پی‌نوشت:
جیحون‌آبادی، نعمت‌الله، حق الحقایق یا شاهنامه حقیقت (تاریخ منظوم بزرگان اهل حق) با مقدمه دکتر محمد مُکری، تهران، طهوری، 1361، صص 557-553 
سلطانی، محمدعلی، تاریخ خاندان‌های حقیقت ومشاهیرمتاخر اهل حق در کرمانشاه، تهران، سُها، 1381، ص 161 
صفی زاده، صدیق، دانشنامه نام‌آوران یارستان احوال و آثار مشاهیر، تاریخ کتاب‌ها و اصطلاحات عرفانی، تهران، هیرمند، 1376، صص 335- 334