پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در اینستاگرام کلیپ کوتاهی از قرآن خواندن نورعلی تابنده پخش کردیم و به این موضوع پرداختیم که چرا قطب فرقه سلطان علیشاهی قرآن را این‌چنین و بااین‌همه غلط و عدم تسلط می‌خواند. این غلط خواندن، می‌تواند یا از روی جهل باشد یا از روی ضعف چشم، که هر دو نقصی در وجود تابنده خواهد بود. چراکه در صورت اول وی از ابتدایی‌ترین امور مسلمانی عقب است و در وجه دوم تسلطی بر قرآن ندارد ولی خود را نائب طریقتی معصوم (علیه‌السلام) معرفی می‌کند! در این مورد با یکی از دراویش به بحث پرداختیم و او در جواب ما گفتند: شما متأسفانه نمی‌دانید درویشی چیست، و پیرو چه چیزی هستند. هر انسان فارس زبانی در خواندن قرآن مشکل دارد مگر اینکه برای خواندن قرآن، زمان گذاشته باشد و کلاس‌های مخصوص قرآن را طی کرده باشد. شما لطفاً کتاب‌های ایشان را بخوانید شاید معانی آن را درک کنید. اما در کل، نظر شما این است و هر شخصی نظری دارد ولی دلیل درست بودن نیست. کسانی که پیرو مکتب عرفان هستند واضح و مشخص است، سعدی و حافظ و مولانا و عطار و ... که در اشعار خود به‌طور کامل اوج انسانیت و تکامل انسانی را در عرفان و معنویت به‌وفور سروده‌اند، حال معیار اندازه‌گیری این را با خواندن قرآن در سن 90 سالگی ایشان اندازه‌گیری می‌کنید؟ آیا می‌دانید تحصیلاتشان چیست و چه کتاب‌هایی به رشته تحریر درآوردند و چه اشعاری سرودند.

من: اولاً اینکه می‌گویید برای خواندن قرآن حتماً باید کلاس‌های مخصوصی رفته باشید این اشتباه است. چراکه اکثر مردم فقط با سوادی که از مدارس و مکتب‌های قدیم فراگرفتن به خواندن قرآن می‌پردازند و با تلاوت هر روز یا هر هفته قرآن به آن مسلط می‌شوند، پس نیازی به کلاس‌های خصوصی نیست. در ضمن شما هم که گفتید ایشان تحصیلات بالایی دارند و ظاهراً دارای دکترای حقوق هستند، پس حتماً در مدرسه قرآن را یاد گرفتند ولی ظاهراً به خاطر دوری کردن از تلاوت قرآن، نمی‌توانند قرآن را در حد یک مسلمان معمولی تلاوت کنند، چه رسد به‌اندازه نائب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف). ثانیاً هم‌مسلکان شما به‌وفور بر این نکته تأکید دارند که علوم نوشتاری و کتابی، فاقد ارزش است ولی وقتی پای معنویت قطب لنگ میزند باز شما ما را به نوشته‌جات ایشان ارجاع می‌دهید! این پارادوکس آشکار، نتیجه مذبذب بودن تفکر دراویش، در مورد مسلک خودشان است که نشان از همان تعصب و جمود فکری‌شان دارد. از خدا برای شما روشنی راه را طلب می‌کنم.

صوفی: به‌هرحال ایشان تعداد بسیار زیادی طرفدار دارند که بدون هیچ چشم‌داشتی، فقط از روی محبت و عشق واقعی به ایشان حاضرند از خود بگذرند، چرا؟ آیا کسی را وادار به درویش بودن کردند؟ آیا کسی می‌تواند از راه برسد و درویش شود؟ درویشی را درک کردن سخت است. این‌گونه حرف زدن شما نشان از تکامل فهم شماست، درنهایت، آب اگر زلال است به خاطر فروتنی خاک است، وگرنه آب همیشه با یک تکان خاک، از زلال بودن می‌افتد. درویشی، افتادگی و فروتنی است، تاب آوردن در مقابل سختی‌ها است.

من: متأسفانه شما درک صحیحی از جایگاه قطبیت هم ندارید! و متوجه نیستید که وقتی اقطاب صوفیه به‌دروغ مدعی نیابت طریقتی و معنوی هستند چه معنایی می‌تواند داشته باشد، همین عدم درک صحیح باعث می‌شود شما نتوانید قضاوت درستی در مورد شخصیت اقطاب داشته باشید و تنها متعصبانه شروع به توجیه غلط می‌کنید.
قطب شما نه‌تنها از عهده تلاوت بدون اشتباه قرآن برنمی‌آید بلکه در سخنانی می‌گوید: «کاملاً مسلط به زبان عربی و تفسیر قرآن نیستم.»[1] این است که می‌گویم شما از کسی دفاع می‌کنید که به‌دروغ ادعای نیابت طریقتی و معنوی دارد.

صوفی: با این‌وجود بازهم خدشه‌ای به مقام معنوی و انسان کامل بودن ایشان وارد نمی‌شود، چون ایشان ازنظر مقامات الهی، معنوی و سیروسلوک در حد اعلای کمال هستند.

من: واقعاً شما به این حرفی که می‌زنید معتقد هستید؟ مگر می‌شود یک نفر فقط از یک جهاتی انسان کامل باشد و در دیگر جهات دارای نقص باشد؟ شما ادعا می‌کنید که نورعلی تابنده ازنظر مقامات الهی و معنوی در حد اعلایی از کمال است. چطور ایشان به این مقام رسیدند و خود را مسئول دستگیری از مردم از طرف خدا و اهل بیت (علیهم السلام) می‌داند ولی قادر به تلاوت صحیح قرآن نیست و توانایی تفسیر قرآن را در حد یک انسان معمولی ندارد چه رسد در حد انسان کامل؟ شما در حالی برای نواقص قطب خود توجیهاتی مهمل می‌بافید که تمام اعمال، حرکات و رفتار انسان کامل، باید به نحوی باشد که نیازمند هیچ‌گونه عذر و توجیهی نباشد.

پی‌نوشت:
[1]. کاکوئی، شهاب‌الدین، نگرش دیگر بر تصوف، نشر راه نیکان، تهران، 1386، صفحه 34