اقطاب، مدعیانِ بیسواد
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب - قطب صاحب کرامت و برترین اولیای خداوند ، انسانی کامل[1] است که به ادعای صوفیه تمام دنیا بر او استوار است. ملاعلی گنابادی یکی از اقطاب صوفیه گنابادیه درباره اصطلاح قطب میگویند:
گر نباشد در جهان قطب زمان
کی تواند گشت بی قطب آسمان
وی در جایی دیگر موجودات عالم را به دایرهای تشبیه میکند که اطراف یک نقطه است و نام آن نقطه قطب است. قطب در تصوف، صاحب ولایت و تصرف در جمیع امور است، ولایت مطلقه است و همان ولایتی را دارد که حضرت خاتم(صلی الله علیه وآله) داشت. او جانشین پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و بلکه پیغمبر دوران خویش است و در جای دیگر پا را از این هم فراتر نهاده و ادعایی بس مضحک را عنوان کرده و میگوید قطبِ صوفی، خدا است!
محیی الدین عربی واضع اصطلاح انسان کامل، در توضیح آن مینویسد: « خداوند به وسیلهی او به خلقش نظر میکند و مورد رحمتشان قرار میدهد؛ بنابر این او انسان حادث ازلی و ظهور دائم ابدی و کلمهی جدا کننده جامع است. عالم به وجود او کامل شد؛ لذا نسبت او به عالم مانند نگین انگشتری است به انگشتر که محل نقش نام صاحب انگشتر بوده و نشانهای است که پادشاه، خزائن و گنجینههایش را بدان مهر میکند، بدین جهت خداوند او را خلیفه نامیده است. زیرا حق تعالی به واسطه انسان کامل، حافظ و نگهدارندهی خلقش است. همانطور که به واسطهی مهر، خزائن و گنجینهها حفظ و نگهداری میشود.»[2]
جایگاه قطب در تصوف، همان جایگاه امام در فرهنگ شیعه است و انتخاب اقطاب و مشایخ از طرف خداوند، به وسیله اشارهی غیبیه صورت میگیرد، حال آنکه برخی از اقطاب و مشایخی که به ادعای صوفیه از طرف خداوند برگزیده شدهاند یا مرتکب اعمال شنیع و خلاف شرع شده یا پس از مدتی دست از صوفیگری برداشته و در ردّ تصوف کتابها نگاشتهاند و یا همچون قطب فعلی فرقهی گنابادیه، مهندس علیرضا جذبی و نور علی تابنده قطب سابق این طریقت، از ابتداییترین تواناییها بیبهرهاند. بنابر تعاریفی که برخی صوفیه از قطب کردهاند آیا این تعاریف بر مصادیق قطبیت در فرقههای مختلف حمل میشود؟!
نورعلی تابنده با لقب طریقتی مجذوبعلیشاه، مدعی بود که از طرف خداوند تعهد دارد بندگان خاطی و گناهکار را بیامرزد ولی در روخوانی قرآن مشکل داشت و افتضاح او در کلیپ تصویری و در فضای مجازی در دسترس عموم است!
علیرضا جذبی که از نظر سنی دو سال از تابنده بزرگتر است و پا جا پای تابنده گذاشته وضع بدتری دارد؛ زیرا این قطب عالم امکان! که باید محاط به همه علوم هستی باشد، از صحیح خوانی چند بیت شعر فارسی هم عاجز است که مورد تمسخر هر بیننده و شنوندهای از جمله دراویش این فرقه قرار گرفته است.
بی سوادی و بی اطلاعی اقطاب فرقه های صوفیه در سدههای اخیر تعجب همگان را بر میانگیزاند . کسانی که خود را لازم الاطاعه و واجب الاطاعه میدانند و جانشین امام زمان(ارواحنا فداه) معرفی میکنند ، قرار است معصوم از خطا باشند و مورد الهام ملائک قرار بگیرند، اما غرق در بدست آوری مناصب دنیا و هواهای نفسانی و جهل خویش هستند.
پینوشت:
[1]. انسان کامل، مطهری مرتضی، قم، صدرا، 1386 ص 16 و 17
[2]. ترجمه فصوص الحکم، خواجوی محمد، تهران، مولی، 1386 ص 9 و 11
دیدگاهها
گلناز
1399/12/23 - 04:19
لینک ثابت
قطعا نویسنده این متن حاصل
saman
1399/12/23 - 14:13
لینک ثابت
نویسنده مقاله یقینا محصول
aseman
1399/12/24 - 07:43
لینک ثابت
کاش در طریقت درویشی و صوفیانه
افزودن نظر جدید