امامت از منظر شیعه و اهل سنت
مسأله امامت و اعتقاد به آن، منحصر به شیعه نبوده و ساخته و پرداخته مکتب تشیع نیست. چرا که تمامی فرق اسلامی در این نقطه اشتراک نظر دارند که وجود و وجوب امام و پیشوا از ضروریات است و با فطرت بشر و عقل انسانی سازگار است. بنابراین اختلاف در جزیات مسأله امامت است که باعث تفاوت دیدگاه و وجه تمایز بین شیعه و اهل سنت شده است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مسأله امامت و اعتقاد به آن، منحصر به شیعه نبوده و ساخته و پرداخته مکتب تشیع نیست. چرا که تمامی فرق اسلامی، در این نقطه اشتراک دارند، که وجود و وجوب امام و پیشوا از ضروریات است و با فطرت بشر و عقل انسانی سازگار است. بنابراین اختلاف در جزئیات است، که وجه تمایز شیعه و اهل سنت شده است.
شاهد این سخن که وجود امام ضروری است، این است که بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عامه مسلمین نیاز به یک پیشوا را در خود احساس نموده و به خلافت خلفا گردن نهادند، و این مهمترین دلیل است بر اینکه وجود رهبر در جامعه ضرورت دارد. حتی فراتر اینکه مسلمین زعامت و خلافت خلفای بنی امیه و بنی عباس را که به اسم خلیفه رسول خدا بر مسند سلطنت تکیه زدند را پذیرفتند.
بنابراین دلیل پذیرش امامت از جانب همه مسلمین واضح و روشن است. مسأله امامت یک امری فطری بوده و عقل نیز بر وجود امام در جامعه حکم میکند.
اما امامت در نظر اهل سنت با امامت از منظر شیعه، متفاوت است. صاحبنظران اهل سنت، امامت را اینگونه معنا کردند.
1) ابن خلدون در تعریف امامت گفته است: «الخلافة نیابة عن صاحب الشریعة فی حفظ الدین و السیاسة الدنیاء.[1] خلافت یک نوع جانشینی از صاحب شریعت، برای حفظ دین و اداره امور دنیا است.»
2) فضل بن روزبهان در تعریف امامت گفته است: «الإمامة، خلافة عن الرسول فی اقامة الدین و حفظ الملة بحیث یجب اتباعه علی کافة الأمة.[2] امامت، جانشینی و نیابت از پیامبر است، برای برپا داشتن دین و نگهداری جامعه و پیروی همه افراد از امام لازم است.»
در این تعاریف و تعاریف مشابه دیگر، تصریح شده است، که بر همه امت لازم است، که از امام تبعیت کنند.
لذا وجدانهای بیدار را ارجاع میدهیم به وقایعی همچون جنگهای جمل و صفین و نهروان. آیا در آن نبردها اطاعت از رهبر و پیشوا لازم نبود؟ آیا جنگ علیه امام و خلیفه رسول خدا برخلاف سنت نبود؟
باز میگردیم به موضوع مورد بحث و آن اینکه اختلاف بین شیعه و سنی در مسأله امامت در فرع و یا اصل دین بودن امامت است. شیعه امامت را از اصول دین دانسته و بقا و قوام دین را بهوجود امام وابسته میداند، بر خلاف اهل سنت که میگویند امامت از فروعات است و دین با نبودن امام از بین نمیرود و تنها نظام امور امت و جامعه، بهوجود امام بستگی دارد.
لذا تفتازانی میگوید: «لا نزاع فی أن المباحث الإمامة بعلم الفروع ألیق ...[3] شکی در این نیست، که مبحث امامت در فروع بحث شود، بهتر است ...»
بنابراین چون اهل سنت مسأله امامت را جزء فروع دین دانستند، منکر آن را کافر نمیدانند و معتقدند که هر قومی، هر طریقی را که برای ایصال به احکام شرعی انتخاب کرده است، مصاب است.
سوال از برادران اهل سنت این است، حال که اعتقاد شما اینگونه است و ایصال به احکام شرعی را از هر طریقی جایز میدانید، چرا شیعیان را که خلفا ثلاث را کنار گذاشته و حضرت علی و امامان بعد از ایشان را تنها راه رسیدن به احکام الهی میدانند، کافر و نجس میدانید و حتی از مشرک و یهود نیز پلیدتر میشمارید؟ به گونهای که یکی از مفتیان مصر به نام ابوبکر حنبلی که از اعضای شورای علمای مصر است، فتوایی صادر کرده، که ازدواج با مسیحیان و یهودیان جایز است، ولی ازدواج با شیعیان حرام است.[4]
همانگونه که بیان شد، شیعه امامت را از اصول دین میداند و برای این ادعا به روایاتی تمسک میکند، که مهمترین آنها روایت مشهور نبوی است، که مضمون آن در منابع مهم اهل سنت نیز آمده است.
روایت مشهور به این بیان است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة.[5] هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.»
در منابع معتبر اهل سنت این روایت به بیان دیگری و با همین مضمون ذکر شده است.[6]
با وجود این روایات سؤال ما از برادران اهل سنت این است امامی که عدم بیعت با او موجب مرگ جاهلی خواهد شد، کدام امام است؟
پینوشت:
[1]. مقدمه ابن خلدون، عبدالرحمن بن خلدون، دارالکتب العلمیة، بیروت: ص191
[2]. ابطال نهج الباطل و اهمال کشف العاطل، قاضی فضل اله بن روزبهان: ج2، ص4
[3]. شرح المقاصد، تفتازانی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج2، ص271
[4]. جام نیوز، کد خبر: 348278، تاریخ نشر: 15 اردیبهشت 1393، «ازدواج با زنان یهودی و مسیحی جایز است با زنان شیعه نه!»
[5]. کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت: ص409
[6]. «من مات و لیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة.» صحیح مسلم، مسلم بن حجاج نیشابوری، داراحیاء الکتب العربیة، بیروت: ج6، ص21
«من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة.» مسند احمد، احمد بن حنبل، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج2، ص83
نویسنده: محمد یاسر بیانی
دیدگاهها
م.ا
1397/04/18 - 22:20
لینک ثابت
بسيار خوب و كوتاه و دقيق بود
افزودن نظر جدید