هوشتانه، دانشمند هخامنشی یا رمّال؟

  • 1396/12/18 - 10:58
هوشتانه... همان کسی که برخی او را یک دانشمند هخامنشی می‌نامند! حقیقت این است که اولاً در اصل وجود تاریخی او تردید وجود دارد. ثانیاً به فرض وجود او، وی در تاریخ به عنوان شخصیتی رمال، جادوگر و آدمخوار مشهور است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اکنون به روش‌های علمی ثابت و روشن است که بسیاری از آثار تمدنی هخامنشی، در حقیقت آثاری برخاسته از اندیشه، هنر و توانِ هنرمندان و دانشمندان بین النهرینی و لودیایی و یونانی و مصری و... است. بدین صورت که هخامنشیان در تازش‌های خود به شرق و غرب، این هنرمندان و صنعتگران را به مراکز حاکمیتی خود آورده و آنان را مجبور به ساختِ آثار هنری و تمدنی می‌کردند. وگرنه هخامنشیان دستشان از دانش و فناوری خالی بود.[1] لیکن برخی برای پاسخ و ایستادگی در برابر این حقیقت، نام هوشتانه (که با نام‌های اُستانِس، اوشتانه و... هم خوانده می‌شود) را به زبان می‌آورند. می‌گویند که این شخص از دانشمندان ایرانی در دوره هخامنشی بود که یونانیان برای شاگردی نزد او می‌آمدند. پس لازم دیدیم حقیقت درباره این شخص را در قالب چند چالش بیان کنیم.

آیا هوشتانه وجود تاریخی داشته است؟

به راستی سراسر منابع ایرانی را بگردیم، نامی از هوشتانه می‌یابیم؟ در اینجا برخی می‌گویند که اسکندر مقدونی و بعداً عرب‌ها، تمام آثار و کتاب‌های ایران را نابود کردند. پس نام او برای ما نمانده است! در پاسخ می‌گوییم اولاً این ادعا که اسکندر و عرب‌ها همه کتابخانه‌ها را نابود کرده باشند، دروغی است که پاسخ‌های مفصل به آن داده ایم. ثانیاً باستانگرایان برای فرار از مسئولیت همه تقصیرات را به گردن اسکندر مقدونی و قوم عرب می‌اندازند. مشخص است که این نوع بهانه‌گیری‌ها و "تقصیرات را به گردن دیگران انداختن" تا چه حد غیرمنطقی است. ثالثاً فرض کنیم امروز یک کشور بیگانه به ایران حمله کند و بالفرض همه کتابخانه را نابود کند، خوب آیا نام خواجه‌نصیرها و ابوعلی‌سیناها و ابوریحان‌ها و... نابود می‌شود؟ آیا هیچ انسان عاقل و باسوادی پیدا نمی‌شود که تاریخ ایران و نام و یاد بزرگان این سرزمین را بازنویسی کند؟ حال باز هم باید پرسید کجای منابع تاریخی ایرانی به هوشتانه به عنوان یک دانشمند اشاره شده است؟ به راستی جای سؤال است که اصلاً چنین شخصیتی وجود تاریخی داشته یا خیر؟ علاوه بر جایگاهِ تقریباً "هیچ" هوشتانه در تاریخ ایرانی، مورتون اسمیت (Morton Smith) در مقاله‌ی خود در دانشنامه بزرگ ایرانیکا (مشهورترین و جدیدترین دانشنامه ایران شناسیِ جهان) هوشتانه (Huštāna/Ostanes) را یک شخصیت افسانه‌ای می‌داند و او را به عنوان یک شخصیت جادوگرِ افسانه‌ای (legendary mage) خطاب می‌کند.[2]

چه دانشمندی؟ رمّال، جادوگر و آدمخوار!

حال فرض کنیم هوشتانه وجود خارجی داشته است. از سویی می‌دانیم دانشمند کسی است که تولیدات علمی داشته باشد. سؤال این است که هوشتانه چه تولیداتی در این زمینه داشت؟ البته در ادامه توضیح می‌دهیم که او چه دستاوردی برای جامعه بشری داشت! منابع یونانی و رومی، نه تنها هوشتانه را به عنوان دانشمند ستایش نکرده اند، بلکه او را یک جادوگر، مروّج خرافات و بلکه رمّال نامیده‌اند. آنان گفته اند که هوشتانه خدا را به صورت یک موجود با کله‌ی شاهین (Hawk headed) تصویر می‌کرد. پلینی (Pliny the elder) دانشمند رومی در کتاب تاریخ طبیعی (The Natural History) که به نظر بسیاری از پژوهشگران اولین دائرة المعارف تاریخ جهان است و به گفته خودش از روی دوهزار کتاب و بیست هزار یادداشت نوشته شده در اعتراض به رفتارهای هوشتانه (اُستانِس) می‌نویسد: «تو ای استانس، تمام قوانین مرسوم و استاندارد بشر را پایمال و نقض کردی، تو مخترع و مبدع این وحشی گری و هیولا صفتی هستی که انسان‌ها اعضای بدن یکدیگر را بخورند. یقیناً بشر نام تو را به خاطر این بدعت کثیف از یاد نخواهد برد».[3] همچنین پلینی در بخش دیگری از کتاب خود، استانس (هوشتانه) را جادوگر معرفی کرده و سنت قربانی کردن انسان (Sacrificing Human Beings) را ارمغان و شاهکار او و هم‌فکرانش اعلام می‌کند.[4]

پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به: «ضعف دانش و فناوری در دولت هخامنشی»
[2]. بنگرید به:
Morton Smith, OSTANES, Encyclopædia Iranica, July 20, 2002.
[3]. پلینی بزرگ، تاریخ طبیعی؛ کتاب 28 بند 2 :
The Natural History, Pliny the Elder, John Bostock,  M.D., F.R.S. H.T. Riley, Esq., B.A. London. Taylor and Francis, Red Lion Court, Fleet Street. 1855, Book XXVIII , Chap 2
[4]. پلینی بزرگ، تاریخ طبیعی؛ کتاب 28 بند 2 و 19 ؛ کتاب 30 بند 2 و 5-6. همچنین بنگرید به:
Morton Smith, OSTANES, Encyclopædia Iranica, July 20, 2002.
 

تولیدی

دیدگاه‌ها

نه بابا اینجوری نگید! این استاد هوشتانه کاشف الکل، کاشف جاذبه زمین، کاشف سیاه چاله های فضایی، مبدع نظریه بیگ بنگ، مخترع تلفن و صد البته استاد هاوکینگ بوده. درستش اینه...

شماهم یه ادم متعصب خشک مغز هستید برید ببینید شاگرد های این ادم کی بوده بعد بیا اینارو بنویس

جناب ناشناس لطفا بفرمایید شاگردهای این آدم چه کسانی بودند؟

افلاطون فیثاغورث وووووو

کانال تاریخ حقیقی ایران (نقد زرتشت و باستانگرایی) در سروش و ایتاء، مربوط به تیمِ ادیان‌‌نت: @n_bastan

خدایا خسته شدم از همه سخنان هجو چه در ستایش و چه در نکوهش... اخر بدین سخنگویان چه میدهند و نانخور که هستند که یا پدرانشان را خدای می پندارند یا آنان را از هر حیوانی پست تر می کنند... تو خود شاهدی پرودگار که بر پیشینیان چه گذشته اما ای کاش ذره ای غیرت ملی در گنار تعصب دبنی وجود داشت وسلام

مسلما یه آدم بوده که ذهن پرسشگری داشته.....همیشه اینقدر سطحی تحقیق میکنی....از کی تا حالا بزرگان مغان زرتشتی بودن .....تنها وصله ای که می تونی به این بابا بزنی اعتیاد است....بقیش زرنگی است که کل یونانی ها را سر کار گذاشته بود......تاریخ ایران خیلی فراتر از هخامنشیان است تو این تله احمقانه یهودی نیافت (چه تایید کنی چه انکار)......

کودکانه ، مذبوحانه ، و رعشه موقع احتزار به نظر میاد این متن . ببخشید ولی اعتبار چارتا مقاله حسابی سایت تون رو هم برده زیر سوال . جای شما بودم برمی داشتم اش . دیگه تمام تاریخ جهان رو که نمی شه جعل کنیم . بعد هم حرف علمی نداشت ، نقد بچه گانه ای بود لا اقل فحاشی ها و تحقیرهای تابلوتون رو از توش برداید .

مقاله با سند و مدرک ارائه شده. اگر کسی نمیتونه حقیقت رو قبول کنه یا از حقیقت خوشش نمیاد باید ببینه مشکل خودش از کجاست. ضمناً احتضار درسته. نه احتزار (قصد تحقیر نداشتم. ولی خواستم بگم کسی که به دیگران اشکال الکی میگیره به خودش ممکنه اشکالات واقعی وارد باشه).

شما سایت ویکی پدیا رو منبع معتبر نمی دونید می تونید برید خودتون یه چی چی پدیا برا خودتون بزنید تاریخ خودتون رو لکه دار کنید شما چه اصراری دارید که تاریخ میهنتون رو خراب کنید کمی غیرت ملی چیزی از شما کم نمی کند

شما چه اصراری دارید با دروغ و جعل برای میهن خودتون افتخار ببافید؟ اسم این کار، غیرت‌ملی نیست. بیآبرویی هست. افتخاران واقعی رو گفتیم. بیشتر هم میگیم

شاگرد این آدم دموکریت دانشمند یونانی بود کسی که اولین بار نظریه اتم را کشف کرد

بایم تعجبی نداره که این فرد در باره هوشتانه چه گفته است .چرا که ایرانی نیست و کجا میتوان یک فرد همانند این اقا را پیدا کرد که در باره بزرگان ایران خوب حرف زده باشه اگه هوشتانه در این زمانه زندگی میکرد به قول خودشان اگه جادوگر هم بود بای اینها دانشمن بود انسان نباید به پلیدی سخن بگوید حتی در باره دشمنانش

جهل جماعت از آنجا شروع می شود که بزرگان و دانشمندان میهن خود را مجنون می خواند و برچسب مرتد به آن ها می زند لطفا افتخارات کشورمون رو بی ارزش نکنید

هرچه بود تمام شد و اثرش را گذاشت و رفت ولی از نوشته های آقای ناشناس عقده و بی عدالتی موج میزند آشکار است اجداد قبل از اسلام ما سهم بزرگی از تمدن بشریت داشتند که باعث افتخارند . گذشتگان در مورد ما نیز قضاوت خواهند کرد. خارج از این ایران ستیزیها ، با نگاهی به زمان حال بر من مسلم شده انسانهای بزرگ و ارزشمندی درجهان وجود داشته اند که در تاریخ نامی ندارند.

هوشتانه یک مغ ایرانی و اولین کسی که اتم را در ان زمان کشف کرد.

هوشتانهاولین مخترع فضاپیما، زیردریایی، اولین سازنده بمب اتم، اولین سازنده موشک‌های قاره پیما، مخترع اپل و موسس مایکروسافت بود. وقتی دربِ ادعا باز شود، به راحتی نمی‌توان آنرا بست. هر ادعایی باید به همراه سند باشد. وگرنه ارزش ندارد.

چرا اصرار دارید هر چیز که مربوط به هخامنشیان است رو بد نشون بدید یکی جواب بده

طلاعات وب سایت شما چندان قابل خوندن و پسندیدن نیست . اگر هم شما با باستان گرایی و ملی گرایی (ناسیونالیسم) مشکل دارید به جای دشمنی با حکومت هخامنشیان بایستی برای یک حکومت ملی گرایی مثل ساسانیان این طور مقاله بنویسید چرا که ساسانیان تنها حکومت ایرانی ملی گرا و البته به قول خودتون باستان گرا بود . همچنین حکومت هایی نظیر اشکانیان و هخامنشیان ساختارشون فدرال بود (مثل امریکا و روسیه و المان امروزی) اون هم در دو هزار سال پیش تازه فرهنگ خودشون رو به زور به یونانی و مصری تحمیل نمی کردند ولی باز هم میگم سیستم ساسانیان غالبا راستگرا و افراطی بود که موجب سرکوب قیام های مزدک و مانی شد.

مطالب این سایت، با سند و مدرک هستند. افراد که دنبال واقعیت باشند مطالعه میکنند و افراد متعصب، لجبازی میکنند. هخامنشیان، حاکمیت خود را بر دیگر ملتها تحمیل میکردند. اما چرا مصر و یونان، از فرهنگ هخامنشی اثر نگرفتند؟ پاسخ: چون همیشه ضعیف از قوی اثر میگیرد. نه قوی از ضعیف. به همین خاطر یونانیان و مصریها از لحاظ فرهنگی بر هخامنشیان اثر گذاشتند.

اصن گیرم طرف رمال و جادوگر بوده(که اینم باید در نظر بگیرید که دانشمندان اون زمان رو جادوگر میخوندن) یا اصن وجود خارجی نداشته. دلیل میشه که بگید ایرانیای باستان از خودشون چیزی نداشتن و از بقیه ملل کپی گرفتن؟ کی میتونه بگه تخت جمشید چه شکلی بوده؟ مگه چیزی به غیر از زیرساخت ازش مونده؟ بعد از هخامنشیان هم آثار آتشکده ها و ساختمان های ایرانی هنوز هستن و گواه بر اینن که ساختمان گنبدی شکل اسلامی نیست، ایرانیه. اصلا مگه میشه راجب دانشمندان و سطح دانش ایران باستان اطلاعاتی داشت؟ حمله اعراب چیزی باقی نزاشت! همون پیل الکتریکی ای که از بغداد پیدا شدشانسی بوده. خرابه های دانشگاه گندی شاپور هم هنوز هستن. هم تراز و قدرت بودن با امپراتوری روم، دال بر سطح بالای دانش اون زمان هست. و در آخر باید بگم که داشتن منبع درست دلیل بر شکل دادن و تحریف حقیقت نمیشه. ایران باستان جزو بزرگترین و پیشرفته ترین کشورها بوده(با گواهی مورخان دوران باستان) و اینکه واقعا متاسفم که هنوز هم کسانی هستن که مثل دوره ای که اعراب ایران رو تسخیر کردن، ایران و ایرانی رو خوار و حقیر میشمرن و سعی در تکذیب گذشته باشکوه و از دست رفته این سرزمین میکنند.

من یک دوست دارم که گرفتار توهم هست. ساده لوح و نادون هست. هر کی از راه میرسه سرش کلاه میذاره. من این دوستم رو میارم از سر خیرخواهی باهاش صحبت میکنم. زیر بار نمیره پس مجبور میشم بزنم تو سرش و بهش شوک روحی وارد کنم که سر به راه بشه. مجبورم چند روز و چند هفته باهاش قهر کنم و چشم به روی دوستی‌مون ببندم و بزنم تو سرش تا وقتی که سر عقل بیاد. حالا::::: همه ما ایرانی‌ هستیم. اما وقتی یک عده گرفتار توهم میشن و هر دروغ شیرین و لذت بخشی رو باور میکنن و بازیچه اجنبی میشن اینجا با افتخار و از سر خیرخواهی تو سرش میزنم و احساسات دوستانه و میهنی رو ندید میگیرم. تا وقتی که شایعه هست و یک عده شایعات رو باور میکنن همین آش و همین کاسه... رفتار ما تغییر نمیکنه. تا جایی که اون عده هموطن سر عقل بیان

هخامنشیان از حیث علمی و تکنولوژی تقریباً صفر بودند. چنانکه وقتی پای داریوش هخامنشی رگ به رگ شد، هیچ پزشکی در تشکیلات هخامنشی وجود نداشت که پای او را درمان کند. ناگزیر یک پزشک یونانی به نام دموکدس که توسط هخامنشیان به بردگی گرفته شده بود این مشکل ساده را حل کرد. (سند: والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران: نشر ماهی، 1392، ص 417.)

اره اصلا فقط یونانی ها متمدن بودن بقیه دنیا وحشی و خونخوار بودن از جمله ایرانی ها که دشمن انها بودند.

تخت جمشید قبل از آنکه بوی فرهنگ و تمدن بدهد، بوی شلاق و حرف زور می‌دهد. تخت جمشید، هنر پنجه‌ی معماران بابِلی و آشوری و عیلامی است (که این‌ها هم تبار عرب‌ها بودند) و بیشتر این معماران و هنرمندان، در جنگ‌ها به بردگی گرفته شده بودند و توسط شاهان زورگوی هخامنشی مجبور به کار می‌شدند. (ماریا بروسیوس، ایران باستان، ترجمه ع.عبدی، نشرماهی، تهران، 1392، ص 106، سرپرسى سايكس، تاريخ ايران‏، ترجمه: سيد محمد تقى فخر داعى گيلانى‏، تهران: انتشارات افسون‏، 1380، ج‏1، ص 238، حسن پیرنیا، تاریخ ایران از مادها تا انقراض ساسانیان، ص 122)

قطعا در جوامع بین المللی ما را به سبب ضربه زدن به خود تحقیر می کنن.کسانی که تاریخ وتمدن خود را مورد انتقاد قرار می دهند.آیا کسی را دیده ای که پدر و پدارنش را هرچند که بد باشند،مسخره کنند.آیا فرزند ظالمی را دیده ای که پدر خودش را بدی بگوید و دشنام دهدیقینا من نمیدانم که شما به دنبال چه چیزی هستید.با این کلمات چه چیزی را اثبات می کنید.چرابه دنبال این هستید که تاریخ ایران قبل از اسلام را لکه دار کنید و تاریخ بعداز اسلام را ارج بنهید.این اعرابی که به ما حمله کردند.همین کسانی هستند که ایرانیان را بعد از آن تحقیر کردند.به ما القاب مجوس و عجم را دادند.چرا تحقیر کنندگان ما را بالا می برید و اشخاص مفخر ما را خوار می کنید.قطعا شما ایرانی نیستید و فرزندان همان اعراب متهاجم هستید.زیرا چه کسی خوارکننده خود را ارج می نهد؟پس شما ایرانی نیستید و فقط فرزندان همان اعرابی هستید که ایرانیان را تحقیر می کردند.من فرزند کوروش هخامنشی.نخواهم گذاشت که امثالی چون توی حقیر.تاریخ ما را مورد شک و تردید قرار دهند.ایرانیان اصیل بیدار بشید.دشمنان شما همینجا هستند و علنا پدارن شما را به باد هتک می گیرند.دشمانان ما امثالی چون توی حقیر هستن.با غرور نام پدرم کوروش بزرگ را فریاد می زنم.به کوری چشم امثالی چون تو که پدارنی چون کوروش کبیر نداری.برایم جالب است.هویت تو چیست؟آیا تو ایرانی هستی یا عرب؟

همه دنیا تاریخ خود را نقد و بررسی میکنند. اندیشمندان امریکایی به صراحت درباره جنایات سفیدپوستان در امریکا کتاب مینویسند. حتی یک عرب مثل دکتر جواد علی کتاب مینویسد و با صراحت، تاجداد خود را به نقد میکشد. این در دنیای متمدن یک چیز عادی و رایج است. فقط افراد عقب مونده و بی عقل و نژادپرست و متکبر حاضر نیستند تاریخ خودشونو نقد و بررسی کنند. اقای ناشناس از کجا معلوم شاید شما از نسل بابلی ها و آشوریها و عیلامی ها باشید که توسط هخامنشیان سرکوب شدند. از کجا معلوم از نسل کوروش باشد؟ شاید از نسل محمود افغان باشید. شاید از نسل عرب باشید (خیلی از عربهای بنی تمیم که صدها سال پیش به خراسان و سیستان و فارس کوچ کردند زبانشان بعد از چند نسل فارسی شده شاید شما از نسل همانها باشید.

اولا که اشوری ها توسط ماد ها سرکوب شدند و عیلامی ها هم توسط اشوری ها نابود شدند و همچنین بابلیان سرکوب نشدند و خودشون نوشتند که اشوری ها باهاشون چی کار کردند.درضمن خودتون هم قبول دارید که اعراب به ایرانیان حمله کردند و هجوم اوردند.نگویید مهاجرت که این کار مهاجرت نیست.شما مثل اینکه بیشتر از من نژاد پرست هستید چرا که محمود افغان هم یک ایرانی است و افغان ها حدود200 سال هستند که کشوری مستقل شده اند.همچنین اطلاعی ندارید که وطن پرست با نژاد پرست فرق می کند و من خودم رو وطن پرست می دونم و این که از اعراب بدم می آید،این است که آنها هیچ وقت جزو وطن ما نبودند.برادر عزیز من می دونم که شما دستور از بالا می گیرید تا اینجور متن هارا بنویسید. اما من محمود افغان رو یک ایرانی می دونم و همچنین گرج ها و ارمنی ها را ایرانی می دونم .حال شما می خواهید بگویید که قبل از اسلام ایران هیچ چیز نداشته است،حرفی نیست.می خواهید ما را به اسلام وابسته سازی درحالی که بسیاری از کتب علمی که به دست اعراب رسید،از زبان پهلوی بودند و این اعراب بودند که با ترجمه کتاب های پهلوی،به علم رسیدند.نمی توانی بگویی که فقط اعراب از یونانی ها غلم را به دست اوردند.حکیم شیخ شهاب الدین سهروردی در کتاب حکمه الاشراق خودش گفته است که اندیشه های وی متاثر از ایران باستان است.من دلیل اینکه شما با افرادی مثل من مقابله می کنید،چیست.شما از اینکه اثبات شود ایرانیان به چیز هایی دست یافتند که اعراب دست نیافتند وحشت دارید.از این که علم اعراب در آن زمان متاثر از علم ایران باستان بود وحشت دارید از اینکه در آن زمان کاخ ها و خانه هایی ایرانیان می ساختند که از نظر معماری بسیار پیشرفته بود و اعراب در آن موقع زندگی شبانی داشتند ،وحشت دارید.به قول رییس خودتان تاریخ ایران بعد از اسلام خیلی مهم تر از قبل از آن است.چرا که دستاورد های ایران بعد از اسلام خیلی بیشتر قبل از آن است.این جمله سرمشق شما است.شما هستید که باعث می شوید ما دانشمندان ایران باستان را فراموش کنیم.ای ملت ایران.این دانشمندان ایران باستان واقعا وجود داشتند و این افراد می خواهند ما آنهارا فراموش کنیم و خوار و مقهور عرب های جاهل بشویم.اعراب1400 است که موحد شده اند و ایرانیان3500سال است که موحد بوده اند.

واقعن حرف زدن با احمق های نژادپرستی مثل تو رنج آوره! پرسیدم از کجا معلوم تو از نسل عیلامیها نباشی؟ جواب دادی که عیلامیها توسط آشوریها از بین رفتند!!!! خوب بدبخت بیچاره! خاک بر سر! عیلامیها تا نفر آخر نابود شدن؟ هیچ نسلی ازشون نموند؟! این همه کاتب در دربار هخامنشی بردگی میکردند و تو کتیبه هاشون به کوروش فحش میدادن رو ندیدی؟ یعنی چی عیلامیان از بین رفتند؟! وقتی ما داریم آثارشون رو تا دوره هخامنشی و حتی اشکانی می‌بینیم! بشین مطالعه کن کم زر بزن کوروش پرست رذل!

آقای محترم ما کمال احترام و ادب رو رعایت کردیم.توهینی به شما نکردیم که شما داری به ما توهین می کنی.بحث کردن یعنی شنیدن نظرات متفاوت و عصبانی نشدن از نظرات یکدیگر.در بحث کردن توهینی به طرف مقابل نباید بکنیم آقا حسام.شما اول باید اصول بحث رو بلد باشی.نمی دونم که شما چند سال داری ولی می ونم که کمتر از 16 سال داری.دربحث کردن هیچ وقت توهین نکن.نظرات رو بخون،کدوم یکی از نظرات درش توهینی یا هتکی یا فحاشی می بینی؟من نظرم اینه و برایش دلیل هم دارم و به نظر شما هم احترام می گذارم.درضمن بنده باستان شناسی خونم و مدرک فوق رو هم دارم می گیرم و ر طی این سال ها که کتیبه های مختلف رو دیدم،ابدا کتیبه ای رو ندیدم که در اون به کوروش کبیر فحاشی کنند.یک چیز دیگر.اگه نر من رو با دقت می خونی،من ر جوب اینکه فرزند عیلامیان هستم یا نه رو ندادم.شما نوشته بودی که عیلامیان توسط کوروش کبیر سرکوب شدند و من به این نظر شما پاسخ دادم.من همچنین گفتم حکمت عیلامیان تسط آشوری ها نابود شد.همچنین ایرانیان کلا سنت تاریخ نویسی برعکس یونانیان اصلا ندارند و طی2000 سال تا2400سال تاریخ ایران با افسانه و اسطوره،درهم آمیخته شده و تمامی اطلاعات تاریخی که الان داریم،مربوط به 150 سال اخیر است.در کتیبه هایی هم داریم که در اون به زبان میخی عیلامی نوشته شده که اصلا هیچکدام از شاهان هخامنشی،هیچ عیلامی به بردگی نگرفتند بلکه حتی هخامنشیان،زبان عیلامی و خط میخی شان را قانونی اعلام کردند و ما حدود30000لوح گلی داریم که به دستور داریوش کبیر،به زبان عیلامی نوشته شده است.اگر کشوری،مردمان کشوری دیگر را به بردگی بگیرد،آیا اجازه می دهد که زبان بردگانشان قانونی شود و آیا به زبان بردگانشان چیزی می نوشتند؟می دانستی که مهر سلاطنتی داریوش به زبان عیلامی و هخامنشی بوده؟ما دو نوع خط میخی در حال حاضر داریم.یکی خط میخی هخامنشی و دیگری خط میخی عیلامی.و هردوتای آنها در زمان هخامنشیان رسمی و قانونی بوده.برای چی باید داریوش کتیبه هایش را با خط میخی عیلامی و هخامنشی بنویسد؟برای اینکه هردو گروه ایرانیان و عیلامی ها در کشور آزاد بودند و زندگی می کردند.در همین30000 لوح گلی به زبان عیلامی،قوانین مالیاتی و قوانین بردگی و بازرگانی و قوانین مجازاتنوشته شده و اگر ترجمه آنها را بخونی،می بینی که اصلا به عیلامی ها ظلمی وارد نشده.در یکی از کتیبه های داریوش نوشته شده ما اصلا به عیلامیان کاری نداریم.آنها در پرستش دین خود آزاد هستند ولی آشور بانیپال،رهبر آشوری ها به عیلامیان حمله کردند و معبد های آنها را خراب کدند،طلا های آنها را بردند و زنانشان را به کنیزی گرفتند.فرق بین این دو حاکم رو می بینی؟پس به من نگو که مطالعه نداشتی.در بحث باید تحمل شنیدن نظر محالف رو داشته باشی.من قصد بی احترامی به شما رو نداشتم ولی شما به من بی احترامی کردی.عیبی نداره.

الواح عیلامی: هخامنشیان، مزاحم و ویرانگر هستند: https://www.adyannet.com/fa/news/30011

بنده باز از شما عذر خواهی می کنم اگرتوهینی به شما شد.اینجا اگر مکانی علمی هستش،پس نباید د بحث،هتک حرمت و بی احترامی کنیم.اینجا مباحثه می کنیم و نه دعوا.باز معذرت خواهی می کنم.

(و آنگاه که) سربازان بسیار من دوستانه اندر بابل گام بر می‌داشتند، من نگذاشتم کسی (در جایی) در تمامی سرزمین‌های سومر و اکد ترساننده باشد.بند ۲۴ استوانه کوروش، برگردان عبدالمجید ارفعی من همه سرزمین‌ها را در صلح (امنیت) نشاندم.بند ۳۶ استوانه کوروش، برگردان شاهرخ رزمجو درماندگان باشنده در بابل را که (نبونئید) ایشان را به رغم خواست خدایان یوغی داده بود نه در خور ایشان، درماندگی‌هاشان را چاره کردم و ایشان را از بیگاری برهانیدم.بند ۲۵ استوانه کوروش، برگردان عبدالمجید ارفعی ما این کشوران به بیداد نگشوده ایم، ما به ستم دست نیانداختیم بر دیگر کشوران و به زور نتاختیم بر آنها، که بر ما تاختند دیگران و ما به پدافند خویش ایستادیم …کوروش نامه گزنفون، دفتر 7، بخش 5، بند 78، برگردان ابوالحسن تهامی [کوروش] آنانی که توان‌هاشان در حد بسیار پایین بود، به زندگانی بازگردانید، از آن روی که به گونه‌ای پیوسته خوراکشان بدانان داده شده است…کتیبه بابلی گزارش منظوم (Verse Account).ارفعی، عبدالمجید (1389). فرمان کوروش بزرگ. تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی. ص 25 بيش از 30000 لوح خشتي و تعدادي لوح سنگي كه در سال 1312 توسط باستان شناسان در گوشه شمال غربي تخت جمشيد كشف شده به خوبي و روشني نشان مي‌دهد كه كارگران در تخت جمشيد (برخلاف كارگران سازنده اهرام مصر) نه تنها در تخت جمشيد بلكه در تمامي اماكن و تأسيسات دولتي، حقوق كافي دريافت مي‌كرده‌اند و علاوه بر آن از « جيره ماهنامه» برخوردار بود و شگفت‌آورتر از آنكه همه آنها «بيمه» بودند.در مورد جيره‌هاي غذايي كارگران، الواح و مستندات گوناگوني از تخت جمشيد بدست آمده.جيره غذايي شامل: گندم، جو، شراب، نان گوشت و ديگر مواردي بود كه با حسابرسي دقيق با توجه به سن، مهارت و جنس و وضعيت كلي كارگر يا استفاده كار و كارمند به او پرداخت مي‌شد.جالب توجه اينكه حتي به حيوانات متعلق به كارگران كه در تخت جمشيد كار مي‌كردند از سوي «دربار» جيره نقدي تعلق مي‌گرفت كه بيشتر غله بود.2-1- دكتر محمدمحمدي – فرهنگ و تمدن پيش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامي – دانشگاه تهران 1353 ص 193- ر.ش به كتابهاي تامين و رفاه اجتماعي – دكتر محمد آراسته خو – دانشگاه پيام نور – 1383 تمام كتاب4- عل اصغر حكمت – آموزش در ايران باستان – انتشارات موسسه تحقيقات و برنامه‌ريزي علمي آموزشي 1350 ص 395- پيربريان – امپراطور هخامنشي – ترجمه ناهيد فروغان – نشر قطره 13816- دكتر اسماعيل دولتشاهي – تاريخ عمومي - دانشسراي عالي 1334 – ص 65-647- پي‌ير بريان – همان و حكمت – همان ص 898- مرتضي راوندي – تاريخ اجتماعي ايران جلد 5 - ص 726-723 9- مرتضي اروندي – تاريخ اجتماعي ايران جلد 6 – نشر ناشر – 1363 – ص 1810- بديع آيه كوثر – سنگ نبشته‌ها سخن مي‌گويند – روابط عمومي ستاد بزرگ ارتشباران تهارن ص 111-110 و 132- 131 هوشتانه یا اوستَن، یک کیمیاگر ، فیلسوف و مغ ایرانی در زمان هخامنشیان بود.http://www.iranicaonline.org/articles/ostanes The works of Apuleius, page 247 هوشتانه که یکی از کیمیاگران سلسلهٔ مغان زرتشت به‌شمار می‌رفت، در جریان لشکرکشی خشایارشا به یونان او را همراهی کرد و در آنجا به آموزش کیمیاگری و جادوگری پرداخت. مکتب آموزشی او چنان مورد استقبال قرار گرفت که بنا به گفتهٔ پلینی، بسیاری از فیلسوفان یونان همچون فیثاغورث، امپدکلس،دموکریت و افلاطون برای مطالعهٔ آن به خارج سفر کردند، و سپس برای آموزش آن بازگشتند. Beck 1991, p. 516 واژهٔ «اوستن» از ایرانی باستان با تلفظ اوشتانَه به معنی «با جایگاه و وضعیت خوب» است. این نام در پارسی نو به گونهٔ «آستان» یا «آستانه» بازمانده‌است و به همان معنی پیشین یعنی «جایگاهی نیکو» به کار می‌رود. این نام در منابع ایلامی و بابلی نیز بازتاب یافته‌است.http://www.iranicaonline.org/articles/ostanes Anawati, Georges C. (1996), "Arabic Alchemy", in Rashed, Roshdi, Encyclopedia of the History of Arabic Science, 3, London: Routledge.Ullmann, Manfred (1972), Die Natur- und Geheimwissenschaften im Islam, Handbuch der Orientalistik, Abteilung I, Ergänzungsband VI, Abschnitt 2, Leiden: Brill.26)

کوروش در من‌شور، از خودش تعریف و تمجید کرده است. به این میگویند "خودستایی" که هیچ ارزشی ندارد.

ماتیاس شولتس می‌نویسد: منشور کوروش یاوه بزرگ (Großer Unsinn) است. در ادامه می‌نویسد: به نظر می رسد که سازمان ملل، متحد قربانی یک حقه بازی شده است. بر خلاف ادعای شاه، جوزف ویزهوفر (Josef Wiesehofer) شرق شناس پرسابقه از شهر کیل می‌گوید که این لوح خط میخی بیش از یک پروپاگاندا (دروغ تبلیغاتی) نیست. او می گوید: "این که نخستین بار کوروش اندیشه‌های حقوق بشر را طرح کرده است، سخنی پوچ است." هانس پتر شاودیگ (Hanspeter Schaudig)، آشورشناس از هایدلبرگ نیز در این فرمانروای باستانی، مبارز پیشاهنگ برابری و احترام نمی‌بیند. زیردستان او باید پاهای او را می بوسیدند. نزدیک به سی سال این فرمانروا شرق را به جنگ کشید و میلیون‌ها انسان را در بند مالیاتی خود اسیر ساخت. به دستور او بینی و گوش نافرمانان را می بریدند. محکومان به مرگ را تا سر در خاک می کردند و خورشید کار را به پایان می‌رساند. آیا سازمان ملل این دروغ تاریخی ساخته و پرداخته شده توسط شاه را بدون تحقیق پذیرفته است؟ https://www.adyannet.com/fa/news/13842

توماس هریسون (Thomas Harrison) استاد تاریخ دانشگاه لیورپول انگلیس، درباره منشور کوروش می‌نویسد: در منشور کوروش هخامنشی، چیزی از حقوق بشر نیامده است. منشور کوروش، یک پروپاگاندای (=دروغ نامه تبلیغاتی) است: https://www.adyannet.com/fa/news/32279

دکتر حسین بادامچی (از لیدرهای باستانگرایی در ایران)می‌نویسند: منشور کورش ربطی به حقوق بشر (با مفهومی که بسیاری از مردم در ذهن دارند) ندارد. ایشان می‌نویسند که استوانه کورش، اصلا اعلامیه نیست (و لذا نمی‌تواند اعلامیه حقوق بشر نامیده شود). چون برای اطلاع عموم نوشته نشده است. در ادامه می‌نویسند که "مفهوم «حقوق بشر» از قرن 12 میلادی در فلسفه سیاسی پدید آمد و در قرن 17 میلادی توسط هابز و لاک تکامل پیدا کرد." همچنین می‌نویسند: کورش نمی‌گوید من کارهای خوبی کردم چون حق مردم بود، بلکه می‌گوید چون خودم آدم خوبی هستیم این کارها را کردم![حسین بادامچی، فرمان کورش بزرگ، تهران: نگاه معاصر، 1392، ص 41-43] در حقیقت او نمی‌گوید مردم لایق حق و حقوقی هستند. بلکه می‌گوید «خوبی از خودم است!»

ببخشید در مورد برزویه پزشک و بزرگمهر حکیم چه نظری دارید؟ممنون میشوم پاسخ دهید

سلام. طبق اسناد تاریخی، برزویه یک پزشک ساده بود که طبابت را در هندوستان یاد گرفته بود. بزگهر اما انسانی حکیم و بزرگ و یک استناء بود. ابوالفضل محمد بن حسين بیهقی متوفای 470 هجری، درباره عاقبت بزرگمهر گفتاری شگرف دارد. وی می‌نویسد: «چون بزرجمهر حکیم از دین گبرکان (زرتشتیان) دست بداشت که دینی باخلل بوده است و دین عیسی پیغمبر گرفت و برادران را وصیت کرد که در کتب خوانده ام که آخرالزمان پیغامبری خواهد آمد نام او محمد مصطفی. اگر روزگار یابم نخست کسی من باشم که بدو بگروم و اگر نیابم امیدوارم که حشر ِ ما را با امت او کنند، شما فرزندان خود را همچنین وصیت کنید تا بهشت یابید.» محمد بن حسين بيهقى‏، انتشارات مهتاب،‏ تهران، چاپ چهارم، 1374، ج‏ 2 ص 472

اگر شود منابعی معتبر را بگویید که برزویه در هندوستان تحصیل کرده بود تشکر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.