کاریز

  • 1395/08/28 - 22:22
کاریز یا قنات، اثری است مربوط به دوره اورارتوها که ساکن اصلی سرزمین ایران بودند. تنها اثری هست که انتقال آن توسط غارت گرانی آثار باستانی ایرانی غیر ممکن بوده است و برای همین عده ای قصد آنرا داشته اند که به دروغ این اثر را به نام خود ثبت کنند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مردم سرزمین ایران از قدیم دارای آثار و اشیاء باستانی بودند. بقایای این آثار امروزه در موزه‌های ایران و همچنین در موزه‌های کشورهای دیگر مانند آمریکا و فرانسه نگهداری می‌شود. در بین این همه آثاری که در سرزمین ایران کشف شده، یکی از آن آثار که غارتگران آثار باستانی این مرز و بوم نتوانستند آنرا با خود به موزه‌ها ببرند و از ایران خارج نمایند، اثری به نام قنات هست.
زمانی تاریخ را به عقب برمی‌گردیم، در کنار زحمات قنات سازان و مردمی که عمر خود را برای ساخت قنات‌ها صرف کرده اند، اولین موردی که توجه مورخین را به خود جلب کرده، قنات در زمان داریوش هخامنشی هست.
گریشمن یکی از اقدامات داریوش را حفر قناتی بین بحر احمر و رود نیل بیان می‌کند که طرح مقدم کانال سوئز به شمار می‌شود.[1] در روزگار هخامنشیان به خصوص در زمان داریوش اول (521-486 قبل از میلاد) اوج شکوفایی و اقدامات آبیاری و حفر کاریز در سرتاسر فلات ایران به شمار می‌رود.[2] در این دوره پایه و اساس کشاورزی تقریبا آبیاری دستی بود و فقط در بعضی از دشت‌ها استفاده از آبیاری مصنوعی امکان پذیر بوده است.[3] پلی پیوس نیز به این بخشش اشاره کرده است، در زمان داریوش حفر کاریز از ایران به مصر برده شد و معبد آمون در تبس به یاد این اقدام بزرگ ساخته شد.[4] اما گریشمن بیان می‌دارد که داریوش نخستین کسی نبود که به فکر حفر قنات در کانال سوئز افتاده است. سابق بر او فرعون نکو دستور داد این کار را شروع کنند و بدین وجه می‌خواست ارتباط بین شعبه شرقی نیل و دریاچه‌های شور و معبر کشتی‌های بحر احمر را به بحرالروم تامین کند. [5]
اما قدیمی ترین سندی که تا به امروز برای بحث قنات بدست آمده، مربوط به یکی از ساکنین اصلی و غیر مهاجم سرزمین ایران است. قدیمی ترین سند مکتوب، در اورارتو توسط سارگون دوم پادشاه آشور یافت شد که مربوط به عصر اورسای اول، حاکم اورارتو می شود. این لوح مبنای مطالعاتی چون گویلو قرار گرفت، او در سال 1960 میلاد (1338 شمسی) اورارتوها را که در محدوده آذربایجان شرقی و شرق ترکیه امروزی ساکن بودند به عنوان خاستگاه فناوری قنات در جهان مطرح نمود. بر اساس این نظریه این فناوری سپس از ناحیه شمال غرب ایران به نواحی داخلی فلات ایران توسعه و گسترش یافت.[6]
بنابراین، قناتی که در زمانی مورد افتخار پادشاهی بوده است، و حتی عده ای آنرا به نام خود مصادره کرده اند، زحمت و رنج مردم اورارتو است که در دوران حدود 1500 تا 600 قبل از میلاد در محدوده آذربایجان شرقی امروزی ساکن بودند.

پینوشت:

[1] . کتاب ایران از آغاز تا اسلام، نوشته رومن گریشمن، ترجمه محمد معین، نشر علمی و فرهنگی، 1374، صفحه 159
[2] . مقاله بررسی روند تاریخی پیدایش قنات در ایران، نوشته اعظم صابری نسب، سایت راسخون
[3] . دیاکونوف، م، تاریخ ایران باستان، ترجمه روحی ارباب، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1346، صفحه 156
[4] . هنری، مرتضی، مطالعه ای در گسترش کاریز از ایران به دیگر نقاط جهان، مجله هنر و مردم، سال شانزدهم، شماره 190-180، 1374، صفحه 132
[5] . کتاب ایران از آغاز تا اسلام، نوشته رومن گریشمن، ترجمه محمد معین، نشر علمی و فرهنگی، 1374، صفحه 159
[6] . مقاله بررسی نظریه خاستگاه قنات در ایران، جمعی از نویسندگان، فصلنامه علمی علوم انسانی دانشگاه الزهرا، تابستان 1388، صفحه79

تولیدی

دیدگاه‌ها

این سایت فقط به پان ترک ها و پان عربیست ها میدان میدهد. قنات سازه ای برای انتقال آب در سرزمین های خشک و کم آب مانند بخش هایی از خراسان و سمنان و یزد و... آذربایجان سرزمینی پر آب و پر بارش است و قنات در آن پدیده جدیدی نسبت به استان های دیگر ایران است.در ضمن اورارتو ها ترک نبودند و ترک از دوره سلجوقی و بویژه از دوره مغول وارد آذربایجان شدند.واژه آذربایجان هم فارسی است و آذربایجان زادگاه زرشت است

1 - این سایت حتی نظر تو رو هم منتشر کرده و بهت میدون داده. حالا تو پانترکی ؟ یا پان عرب ؟ 2 - همونجور که در اسناد اومده فناوری قنات در زمان شاه آشور و قلمرو اورارتوها هم بوده 3 - حالا مگه این مقاله گفته اورارتوها ترک بودن ؟ خودت یه چیزی میگی بعد حرف خودت رو نقد میکنی ؟ 4 - زادگاه زرتشت چه ربطی به قنات داره ؟ چرا بیخودی چیزها رو به هم ربط میدی ؟

کجای سایت به پان ترک ها و پان عربیست ها بها داده است؟ قنات سازی امروز در شهر های کویری قرار دارد و بهتر هست بگوییم معروفیت امروز قنات به واقع شدن در این مناطق هست و این دلیل بر عدم قنات در سایز قسمتها نیست، همانطور که در مورد مردم اورارتو با رفرنس آورده شده است.

اگه شما مثل من چندین سال روی چپ ها و قومگرایان و ادبیاتشون و... کار میکردی این حرف ها رو نمی زدی.یکی از برنامه های به اصطلاح فرهنگی این جریان نسبت دادن دستاوردهای ایران به دیگران است البته بدون اشاره مستقیم به جانبداری قومی.مثل ثبت مهستی گنجه ای و نظامی گنجوی یا جلال الدین محمد بلخی و... وحتی انتساب زرتشت به خراسان و شرق ایران با دلیل واهی نزدیکی متن اوستا به زبان های شرقی ایران در حالیکه زبان دین میتواند با زبان قومی و زادگاه زرتشت پیامبر متفاوت باشد.یا انتساب جندیشاپور به عناصر غیر ایرانی و انتساب آنها به آشوری های مسیحی که این موضوع حتی دستاویز مسیحیت تبشیری نیز شده است.این بازی ها تهش در اومده

اقوام اورارتو و پارس ها هر دو از اقوام ایرانی بودند اینجا صحبت سر ایرانی و غیر ایرانی نیست بحث اولا قدمت و ثانیا بین دو قوم ایرانی این رو به یک قوم قدیمی تر نسبت داده

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.