اقرار عمروعاص به عظمت و حقانیت امیرالمومنین علی (علیه السلام)
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ «معاویه» در جنگ صفین میخواست، نامهای برای امیرالمومنین بنویسد و او را فریب دهد. «عمروعاص» او را نهی کرد. اما معاویه نامه را نوشت، و جواب دندانشکنی از حضرت دریافت کرد. وقتی نامه را به عمروعاص نشان داد، او را سرزنش کرد و شعری در تعظیم و بزرگداشت علی و خوارشدن رأی معاویه، سرود؛ چون شعر عمروعاص به گوش معاویه رسید، او را دعوت کرد و به او گفت عجب است از تو، که فکر من را ضعیف میشماری، و علی را به عظمت نام میبری، در حالیکه او تو را مفتضح کرد «که مجبور شدی، با نشان دادن عورتت، از معرکه جان سالم به در بری.»
عمرو عاص گفت: «اما اینکه فکر تو را بر خطا میدانم، همینطور است و امّا اینکه علی را بزرگ میشمارم، که تو بهتر از من، از عظمت او آگاهی، ولکن تو آن را میپوشانی، و من منتشر میکنم؛ و امّا مفتضح شدنم، پس بدان! هر که در میدان جنگ با علی مواجه شود و به هر صورت که توانست فرار کند، مفتضح نشده است.[1]
در جای دیگر وقتی معاویه به عمروعاص، وعده حکومت مصر را میدهد، عمروعاص میگوید: «آیا مصر جای بهشت را میگیرد و کشتن پسر ابوطالب، بهایش عذاب آتش جهنم است؟ آتشی که کسی در آن آرامش ندارد، و آنها در آن ناامید میباشند.» و معاویه نیز به او میگوید: «مواظب باش، اهل شام صدایت را نشنوند.»[2]
خدا راشکر این قدر مقام حضرت والاست، که دوست و دشمن اقرار و اعتراف میکنند. اما درد دل و غصه و آه و افسوس ما، اعتراف و اقرار نیست، چون افضل بودن حضرت، مثل روز بر همگان روشن است.
درد و رنج ما مظلومیت حضرت، بهخاطر سکوت و منفعتطلبی و ترس خواص و عوامفریبی است. کاری کردند که تلخترین تاریخ رقم خورد و هنوز که هنوز است، شیعه داغدار نالههای شبانه علی، و پرپر شدن یاس نبی است، و این درد و غمِ در سینه مانده، آرام نمیشود، الاّ با صدای «انا المهدی و انا المنتقِم». انشاءالله.
پینوشت:
[1]. ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغه، تحقيق: محمد أبوالفضل إبراهيم، مؤسسة إسماعيليان، دار احياء الكتب العربية عيسى البابي الحلبي وشركاه، 1378ق، ج15، ص124 «فلما بلغ معاوية شعر عمرو دعاه فقال له: العجب لك! تفيل رأيي، وتعظم عليا وقد فضحك! فقال: أما تفييلي رأيك فقد كان، وأما إعظامي عليا فإنك بإعظامه أشد معرفة مني، ولكنك تطويه وأنا أنشره. وأما فضيحتي فلم يفتضح امرؤ لقي أبا حسن.»
[2]. ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج5، ص189 «فقال أليس حكمك في مصر قال وهل مصر تكون عوضا عن الجنة، وقتل ابن أبي طالب ثمنا لعذاب النار الذي (لا يفتر عنهم وهم فيه مبلسون) فقال معاوية: إن لك حكمك أبا عبد الله إن قتل ابن أبي طالب. رويدا لا يسمع أهل الشام كلامك.»
دیدگاهها
رحمتی
1395/05/17 - 22:25
لینک ثابت
«زمانی که حضرت قائم(عج) ظهور
پورصدوقی
1395/05/20 - 12:09
لینک ثابت
جناب آقای رحمتی خدا خیرتون
حسین
1395/05/17 - 22:33
لینک ثابت
مقاله دردناکی بود .وقتی می
پورصدوقی
1395/05/20 - 12:12
لینک ثابت
دوست عزیز تشکر از بازدید و
مسلمان
1395/05/18 - 00:04
لینک ثابت
کیف کردم اما غصه هم خوردم.
پورصدوقی
1395/05/20 - 12:15
لینک ثابت
درکتون می کنم واقعا غصه هم
جواد
1395/05/18 - 00:05
لینک ثابت
سلام خدا قوت . ببخشید ابن ابی
پورصدوقی
1395/05/20 - 12:30
لینک ثابت
سلام خدمت شما خواننده عزیز و
علیرضا پرتوی
1395/05/18 - 07:55
لینک ثابت
سلام علیکم
پورصدوقی
1395/05/20 - 11:34
لینک ثابت
جناب آقای پرتویی عزیر سلام
افزودن نظر جدید