روایت بخاری و مسلم از گروه شرابخواران
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از راویان صحاح ستّه، خصوصاً راویان کتاب بخاری و مسلم، شرابخوارانی بودهاند، که برخی از آنها حتی در حال شرابخواری نقل روایت نمودهاند، که از جمله آنها «وکیع بن جرّاح» است، که از مشهورترین راویان «صحاح ستّه» است؛ مزّی در تهذیب الکمال درباره او میگوید: «همه صاحبان صحاح ستّه از او روایت نقل کردهاند.»[1] وی طبق روایات معتبر اهلسنت، شرابخوار بوده، تا جایی که برخی روایات او مربوط به دوران شرابخواری وی بوده: «از احمد بن حنبل پرسیده شد: اگر وکیع و عبدالرحمان بن مهدی (در نقل روایت) با یکدیگر اختلاف داشتند، حرف کدامیک را قبول کنیم؟ پاسخ داد: در بیشتر موارد حرف عبدالرحمن درست است؛ مخصوصاً در نقل از سفیان، زیرا عبدالرحمن توجّه خاصی به سفیان داشت؛ همچنین (بزرگان گذشته) از دست عبدالرحمن در امان بودند، (به آنها دشنام نمیداد) و همچنین عبدالرحمن چیزی که او را مست کند، نمیخورد!»[2]
خطیب بغدادی نیز درباره وی گفته: «اسحاق بن بهلول گوید: وکیع بن جراح نزد ما آمد و در مسجدی در کنار فرات منزل کرد؛ من برای شنیدن روایت، نزد او میرفتم؛ روزی از من نبیذ (شراب کشمش) خواست؛ شب هنگام برای او شرابی آوردم، که خوب جا افتاده بود؛ من (از روی جزوه او) روایت میخواندم و او نیز شراب میخورد؛ وقتی شرابی که آوردم، تمام شد، چراغ را خاموش کرد (تا نتوانم بخوانم)! به او گفتم چرا اینچنین میکنی؟ گفت اگر بیشتر میدادی، ما هم بیشتر روایت میدادیم!»[3] همچنین درباره او گفتهاند: «یحیی بن معین گفت: شنیدم که شخصی با وکیع، سخن میگفت و با او گفت: ای اباسفیان، دیشب نبیذ (شراب کشمش) خوردم و در خواب دیدم، که به من گفتند: تو مست کننده نوشیدهای! وکیع گفت: گوینده، شیطان بوده است.»[4]
مطالب درباره شرابخواری او فراوان است، که به یک مورد دیگر اشاره میکنیم: «از نعیم بن حمّاد روایت شده: شام یا نهار را نزد وکیع خوردیم؛ او گفت: چه چیزی برای شما بیاورم؟ شراب پیرمردان (شراب سبک) یا شراب جوانان (شراب سنگین)؟ گفتم: از شراب سخن میگویی؟ پاسخ داد: شراب نزد من، از آب فرات حلالتر است.»[5] حال خوانندگان گرامی، خود قضاوت کنند، آیا میتوان به چنین روایاتی در کتب صحاح ستّه، که در سند آنها گروهی شرابخوار وجود دارد، اعتماد کرده و به آنها رجوع کرد.
پینوشت:
[1]. تهذیب الکمال، یوسف بن الزکی عبدالرحمن المزی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 30، ص 484.
[2]. المعرفة و التاریخ، أبو یوسف یعقوب بن سفیان الفسوی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 1، ص 413.
[3]. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 13، ص 502.
[4]. همان.
[5]. همان.
دیدگاهها
علیرضا پرتوی
1395/05/17 - 20:12
لینک ثابت
سلام خدمت نویسنده محترم
tahamohsen
1395/05/18 - 13:12
لینک ثابت
سلام
جانم فدای محمد
1395/05/18 - 20:14
لینک ثابت
برید فکر کنید چرا وهابیت داره
علیرضا پرتوی
1395/05/19 - 23:56
لینک ثابت
دوست عزیز پسر حضرت آدم هم به
محمد علی
1395/05/20 - 00:01
لینک ثابت
آقا جون حرفی که زدی دروغ محض
افزودن نظر جدید