مناظره فضّال و ابوحنیفه، در مورد افضلیت امیرالمؤمنین
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شاید بتوان یکی از ظریفترین و در عین حال جامعترین کلمات، در خصوص برتری نداشتن خلیفهی اول و دوم بر امیرالمؤمنین را، گفتگو و مناظره بین فضّال[1] از شاگردان مکتب امام صادق (علیه السلام) و ابوحنیفه در این خصوص دانست،[2] که در آن، به بهترین شکل، بر غصبی بودن مکان دفن عمر و ابوبکر، اشاره شده است.
روزی «فضّال بن حسن فضال کوفی» به همراه یکی از دوستانش، با ابوحنیفه برخورد نمود، درحالیکه جمع کثیری از شاگردانش، در فقه و حدیث، گرداگرد او را گرفته بودند.
فضّال، به دوست همراهش گفت: والله دست از سر او بر نمیدارم، مگر اینکه جلو رفته و او را سر افکنده نمایم. دوستش به او گفت: تو که ابوحنیفه را میشناسی و از جایگاه و منزلت علمی و توان احتجاج او با خبری.
فضّال گفت: ساکت شو! هیچ دیدهای، حجت گمراهی، برحجت مؤمن برتری و علوّ پیدا کند؟
فضّال جلو رفت و سلام کرد، جمعیّت حاضر نیز، همه جواب سلام او را دادند.
فضّال رو به ابوحنیفه کرد و گفت: خدا رحمتت کند! من برادری دارم، که میگوید: بهترین خلق بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، علی بن ابیطالب (علیه السلام) است، امّا من به او میگویم: اینگونه نیست، بلکه بهترین مردم بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ابوبکر و بعد از او عمر است. شما نظرتان چیست؟
ابوحنيفه گفت: به برادرت بگو، چگونه علی را بر ابوبكر و عمر، مقدّم میداری، در حالیكه در غزوات و جنگها، پيامبر، ابوبكر و عمر را، نزد خود مینشاند و علی را به ميدان جنگ و مبارزه میفرستاد و اين خود دليل است، كه پيامبر آنان را بيشتر از علی، دوست میداشته است.
فضال بن حسن گفت: اتفاقاً اين سخن را به برادرم تذكر دادم، ولی او گفت: خدا در قرآن، در سورهی نساء میفرمايد: «فَضَّلَ اللهُ المُجاهِدينَ عَلَی القاعدينَ أجراً عَظيماً.[نساء/95] پروردگار برتری داده است، مجاهدين را بر كسانیكه در گوشهای خزيدهاند، به اجر و مزدی بزرگ.» پس بهموجب اين آيه، علی (عليه السّلام) افضل است، نه آن دو، كه از ترس در گوشهای مخفی میشدند.
ابوحنیفه اندکی تامل کرد و سپس سر بلند کرد و گفت: (به او بگو) در مکانت و منزلت و افتخار برای ابو بکر و عمر، همین بس، که آن دونفر در کنار قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مدفونند. (در حالیکه علی بن ابیطالب، فرسنگها دورتر، در نجف خاک شده است.) آیا حجت و دلیل بر افضلیت و برتری آن دو، بر علی از این بهتر؟
فضّال گفت: من همین نکته را به او گفتهام، امّا او در پاسخ من گفته: مگر قرآن نخواندهای؟ خداوند میفرمايد: «يا أيّها الَّذينَ آمنوا لا تَدْخُلُوا بُيوتَ النَّبيِّ إلاّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ.[احزاب/53] ای كسانیكه ايمان آوردهايد، داخل نشويد، در خانههای پيامبر (صلی الله عليه و آله)، مگر آنكه به شما اجازه داده شود، و معلوم است، كه بدن شريف پيامبر (صلی الله عليه و آله) در خانهی شخصی خودش مدفون است و مسلّماً آن حضرت، در زمان حياتش اجازه نداده بود، تا آن دو را در خانهاش دفن كنند و وارثين حضرت نيز راضی به دفن آن دو، در نزد پيغمبر نبودند، پس آن دو، در مكان غصبی مدفونند و اين هرگز فضيلت نيست؛ و اگر آن مکان از خود ابوبکر و عمر بوده، و آن را به رسول خدا، هبه و هدیه نمودهاند، پس با دفن شدنشان در آن مکان، کار خیلی زشتی کردند، چون با این کار، هدیهای را که به آن حضرت بخشیدند، پس گرفتند و در آن تصرف نمودهاند و این در حقیقت، نوعی خلف وعده و شکستن پیمان محسوب میگردد.
ابوحنيفه گفت: به برادرت بگو عايشه و حفصه (دختران ابوبكر و عمر)، اجازه دادند كه در مقابل صداق و مهريهی آنها، ايشان را در آنجا دفن نمايند.
فضال بن حسن گفت: اتفاقاً اين سخن را نيز مطرح كردم، ولی او در جواب گفت: مگر خداوند در قرآن كريم نفرموده: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ.[احزاب/50] ای پیامبر! ما حلال كرديم، بر تو زنهايی را كه صداق و مهريهی آنها را دادهای.» پس معلوم میشود، كه صداق آنها در ذمّهی پيامبر (صلی الله عليه و آله) نبوده است.
ابوحنیفه دوباره مدتی را ساکت ماند و سر بهزیر افکند و گفت: به برادرت بگو: این مکان، نه برای آن دو نفر و نه برای رسول خدا، بلکه با توجّه به حقی که حفصه و عائشه در این زمین داشتند، در این زمین دفن گردیدهاند.
فضال به ابوحنیفه گفت: (اتفاقاً) من همین مطلب را نیز به برادرم گفتهام، اما او در پاسخ من گفت: تو میدانی که وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رفت، صاحب نه همسر بود و در حالیکه هر یک از آن نه نفر، نسبت به آن مکان، یک هشتم بیشتر سهم الارث نداشته، در نتیجه برای هر کدام، یک وجب در یک وجب، مسافت جا بیشتر نمیماند. آن وقت چگونه آن دو نفر این مقدار مکان اضافه را، اشغال و غصب نمودهاند؟
و آنگاه از سوی دیگر، چه شده است، که فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از پدرش ارث نمیبرد؟ (و ابوبکر به این بهانه که پیامبران، از خود ارث بهجا نمیگذارند، حضرت فاطمه را از فدک محروم میکند) امّا عائشه و حفصه، که همسران آن حضرت بودند، ارث میبرند.
ابوحنیفه چون این مطالب را شنید، به اطرافیانش گفت: او را از من دور سازید، که او، خود رافضی خبیث میباشد.
پینوشت:
[1]. فضال بن الحسن بن فضال: «از متکلمان عصر امام صادق (علیه السلام)، که برای او مناظراتی با ابوحنیفه ذکر شده است.» موسوعة طبقات الفقهاء، سبحانی، قم: اعتماد، 1418ق، ج2، ص182.
[2]. «وروی : أنه مر فضال بن الحسن بن فضال الکوفی بأبی حنیفه وهو فی جمع کثیر، یملی علیهم شیئا من فقهه وحدیثه.
فقال - لصاحب کان معه - : والله لا أبرح حتى أخجل أبا حنیفه. فقال صاحبه الذی کان معه : إن أبا حنیفه ممن قد علت حاله، وظهرت حجته.
قال : صه ! هل رأیت حجه ضال علت علی حجه مؤمن؟! ثم دنا منه فسلم علیه، فرد ورد القوم السلام بأجمعهم.
فقال : یا أبا حنیفه أن أخا لی یقول : أن خیر الناس بعد رسول الله علی بن أبی طالب علیه السلام، وأنا أقول أبو بکر خیر الناس وبعده عمر فما تقول أنت رحمک الله ؟
فأطرق ملیا ثم رفع رأسه فقال : کفى بمکانهما من رسول الله صلى الله علیه وآله کرما وفخرا، أما علمت أنهما ضجیعاه فی قبره، فأی حجه ترید أوضح من هذا ؟
فقال له فضال : إنی قد قلت ذلک لأخی فقال : والله لئن کان الموضع لرسول الله صلى الله علیه وآله دونهما فقد ظلما بدفنهما فی موضع لیس لهما حق فیه، وإن کان الموضع لهما فوهباه لرسول الله صلى الله علیه وآله لقد أساءا وما أحسنا، إذ رجعا فی هبتهما، ونسیا عهدهما.
فأطرق أبو حنیفه ساعه ثم قال له : لم یکن له ولا لهما خاصه، ولکنهما نظرا فی حق عایشه وحفصه فاستحقا الدفن فی ذلک الموضع بحقوق ابنتیهما.
فقال له فضال : قد قلت له ذلک فقال : أنت تعلم أن النبی مات عن تسع نساء، ونظرنا فإذا لکل واحده منهن تسع الثمن، ثم نظرنا فی تسع الثمن فإذا هو شبر فی شبر، فکیف یستحق الرجلان أکثر من ذلک، وبعد فما بال عائشه وحفصه ترثان رسول الله صلى الله علیه وآله وفاطمه بنته تمنع المیراث؟!
فقال أبو حنیفه : یا قوم نحوه عنی، فإنه رافضی خبیث.» الفصول المختارة، شیخ مفید، بیروت: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع، 1414ق، ص74.
کنز الفوائد، کراجکی، قم: مكتبة المصطفوي، 1369ش، ص135.
الاحتجاج، طبرسی، نجف: دار النعمان للطباعة والنشر، 1386ق، ج2، ص149.
دیدگاهها
فاطمه
1395/05/07 - 07:01
لینک ثابت
جالب بود درود بر علی علیه
افزودن نظر جدید