کدام یک، شکوه بنی هاشم یا ضلالت بنی امیه در کتب اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بنیامیه در تاریخ اسلام تاثیر زیادی داشتهاند، چرا که هم توانستند حکومت بلند مدتی را تشکیل دهند، و هم به کمک همین قدرت و به واسطه جهتگیری خاص مذهبی تاثیرات عجیبی را بر تاریخ اسلام و مذاهب اسلامی داشته باشند، لذا در کتب تاریخی اهل سنت نام بنیامیه فرزند عبد شمس و نوه عبد مناف با سابقه دشمنی با عبدالمطلب فرزند هاشم و نوه عبدمناف و در رأس همه اینان وجود پیامبراکرم و اهلبیت ایشان، همراه با تغییر سنّت جانشینی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و تبدیل آن به ملک و پادشاهی، جنگ با امیرالمومنین علی(علیه السلام)، و وقایع صدر اسلام یکی پس از دیگری... است، لذا مسلمانان نگاه مثبتی به خاندان بنی امیه ندارند، برخی به انتقاد از این خاندان پرداختهاند و بسیاری دیگر در این موضوع سکوت میکنند.[1] در این ره آورد فرقه وهابیت به دفاع از این شجره خبیثه و ملعونه پرداختهاند، و سعی در تبرئه آنها از جنایات منتسب به آنها دارند، این فرقه نه تنها سعی در تبرئه این خاندان، بلکه بنیامیه را صاحب فضائل و کمالات اسلامی معرفی میکنند و این در حالی است که هر صاحب فکری اگر سیر کوتاهی در تاریخ اسلام داشته باشد و منصفانه قضاوت کند، خلاف نظر این فرقه برای او ثابت میشود.
البته شایان ذکر است که این فرقه ضالّه وهابیت تلاش میکند تا کتب قدیمی و تاریخی امویان را تجدید چاپ میکنند . به ستایش از بنیامیه میپردازند و این حاکی از یک موضوع مهمی است و آن این که وهابیت به بنیامیه تعلّق خاطر دارد و الّا هیچ صاحب منطقی اینطور نسبت به این شجره خبیثه دید مثبتی ندارد، و ما از باب نمونه نام چند کتاب را که در مورد آنها نوشته شده است و اینان در تلاشاند که آن را احیاء کنند را اجمالاً ذکر میکنیم که عبارتند از: «من سبّ الصحابه و معاویه فأمه، هاویه که اثر المغراوی است»، «من قتل الحسین که اثر بن عبدالعزیز است»، «المواقف المعارضه فی خلافه یزید که اثر بن رزّان الشیبانی است»، «اباحه المدینه و حریق الکعبه که اثر بن محمد العرینان است»، و... دهها کتب و اثر دیگر که جای طرح آن در این مجال نیست.[2]
حکومت بنی امیه که از نوادگان عبد شمس هستند، گروهی از نسل دوتن از فرزندان او یعنی ابوالعاص و حرب توانستند بعد از وفات پیامبر اکرم نزدیک به صد سال بر سرزمینهای اسلامی حکمرانی کنند، مورخانی مثل طبری در تاریخ الامم.[3] و بلاذری در تاریخ انساب الاشراف.[4] جریان رقابت هاشم و امیه در مکه و برتری هاشم در جلب نظر مردم و نظر دانایان عرب -کاهن عسفان- را ذکر کردهاند و به دشمنی بنیامیه و بنیهاشم از همان زمانها اشاره کردهاند، این دشمنی در زمان پیامبر در جنگ احد به فرماندهی ابوسفیان آشکار گردید.[5] با فتح مکه ابوسفیان و فرزندش معاویه اظهار اسلام کردند اما امیرالمومنان علی (علیه السلام) با صراحت آنها را منافق شمرد و دراین باره فرمود: «قسم به خدایی که دانه را شکافت و پدیدهها را آفرید، آنان اسلام را نپذیرفتند، بلکه به ظاهر تسلیم دین اسلام شدند و کفر خود را پنهان داشتند، آن گاه که یاورانی یافتند آن را آشکار ساختند».[6] عمار یاسر هم که پیامبر در فضیلت او گفته بود: «تقتله الفئه الباغیه. [7] او را گروهی ستمگر میکشند». نیز به تبعیت از امام علی(علیه السلام) همین سخن را در جنگ صفین بیان میکند و میگوید: «والله ما اسلموا، ولکن استسلموا و أسرّوا الکفر فلمّا رأوا علیه أعواناً أظهروه.[8] به خدا قسم مسلمان نشدند، بلکه به ناچار تسلیم شدند و کفر خود را پنهان داشتند و آنگاه که یاورانی پیدا کردند آن را آشکار کردند».
لذا اقتدار ظاهری بنیامیه همان ضلالت آنها بود که از روی مکر و حیله و تظاهر به اسلام باعث گردید که مردم از گرد اهلبیت پیامبر پراکنده شوند و دین اسلام چند صباحی دستخوش افکار پلید و زشت این شجره ملعونه قرار گیرد و به مرور زمان محو و نابود شود ، به طوری که در دراز مدت هم از این خاندان حتی اسمی برده نشود و فقط در طول برخی از زمانها عدهای به مانند فرقه وهابیت زیر پرچم این خاندان قرار بگیرند و از آنها حمایت کنند، اما از طرف دیگر بنی هاشم و در رأس این خاندان وجود نازنین پیامبر اسلام و اهل بیت آن حضرت (علیه السلام) چنان شکوهی را به راه انداختهاند که دیگر فرق اسلامی و حتی ادیان دیگر الهی خود را مفتخر به آشنایی با این خاندان طیبه میدانند و از پرتو نورافشانی آنها بهرهمند میشوند و این خاندان را الگوی تمام نمای انسانیت میدانند و در مجالس و محافل خود از اینان به نیکی یاد و ستایش میکنند.
پینوشت :
[1]. فتح الباری فی شرح صحیح بخاری، ابن حجر عسقلانی، دار المعرفه، بیروت،(1379ق)، ج1 ص67.
[2]. سلفی و سلفی پژوهی، فصلنامه علمی تخصصی، دارالاعلام، ج1 ص84، پاورقی شماره2.
[3]. تاریخ الامم و الملوک، طبری، روائع التراث العربی، بیروت، تحقیق ابوالفضل ابراهیم، ج2 ص253.
[4]. انساب الاشراف، بلاذری، دار الفکر، بیروت، (1417ق)، تحقیق سهیل زکار، ج1 ص58-63.
[5]. زندگانی محمد(ص)، ابن هشام، انتشارات کتابچی، تهران، چاپ پنجم، ترجمه هاشم رسولی، (1375ش) ج2 ص94.
[6]. نهج البلاغه، شریف رضی، للصبحی صالح، نشر هجرت، قم، (1414ق)، نامه16 ص375.
[7]. صحیح بخاری، اسماعیل بخاری، دار احباء التراث العربی، بیروت، (1422ق)، باب التعاون فی المسجد، ص 102 حدیث447.
[8]. مجمع الزواید، هیثمی، مکتبه القدسی، قاهره، مصر، (1414ق، تحقیق حسام الدین قدسی، ج1 ص113.
دیدگاهها
احمد
1394/12/08 - 23:57
لینک ثابت
اهل سنت به بنی امیه را محترم
افزودن نظر جدید