مباحث رجالی
بسیاری از علمای اهلتسنن، محمد بن عبدالوهاب را مورد انتقاد قرار داده و به شدت آن را مذمت نمودهاند از باب نمونه احمد زینی دحلان درباره پیشبینی گمراهی او از سوی پدرش مینویسد: «و همچنین پدر وی عبد الوهاب که از علمای صالح به شمار میرفت، همانند دیگر علما در فرزندش، آثار الحاد و بیدینی را حدس میزد و او را سرزنش نموده.»
يحيی بن اكثم، از امامان و راویان مهم حدیث اهلسنت است، در مورد خصوصیات او گفتهاند: از قوم لوط نیز بدنامتر بود؛ به حدی که با دیدن هر جوان خوشسیمایی آب از دهانش جاری شده، رعشه بر بدنش افتاده و چشمانش به او خیره میگشت! وی در خانه خویش به جز نوجوان خوشسیما به خدمت نمیگرفت.
برخی از راویان اهل سنت اقرار کردهاند که برای ترغیب مردم به کارهای خوب حدیث ساختهاند، ازجمله آنان نوح بن ابیمريم، میسره بن عبدربه، ابوامامه باهلی و ... هستند. اعتراف آنان باعث شده در روایات صحیحی که وجود دارد یا روایاتی که مورد قبول و معتبر است، تردید ایجاد شود.
یکی از راویانی که زهد و پارسایی مشهور است، فردی است به نام نوح بن ابیمریم که قاضی مرو بود، و معروف به (نوح الجامع)؛ گفتهاند: او در علومش مقدم است و او جامع بود و همه چیز روزیش شد، غیر از راستگویی. او فرد زاهد و تارک دنیا بود، و به خاطر مرگ او بازارهای بغداد تعطیل شد، ولی با این اوصاف او حدیث جعل میکرد.
أحمد بن حنبل، یکی از امامان چهارگانه فقهی اهل سنت است، او از خواص اصحاب شافعى بوده و پيوسته ملازم وى بود. نَسَب او به ذُوالثدیه رئيس خوارج منتهى مىگردد، در مورد شخصیت احمد بن حنبل اختلافاتی در بین اهل سنت وجود دارد؛ مریدانش غلو بسیاری کردهاند و مخالفانش عیوبی برای او برشمردهاند.
ابوزرعه و ابوحاتم، به دلیل عقاید بخاری، که آن را غلط میپنداشتند، از او نقل نمیکردند، سبکی این شیوه را در جرح و تعدیل نکوهش میکند؛ ذهبی نیز نام بخاری را به دلیل جرح او توسط ابوزرعه و ابوحاتم در کتاب المغنی فی الضعفاء آورده است که این کار او توسط مناوی بسیار نکوهش شده است.
احمد بن حنبل با اینکه از موضع خصمانه حریز بن عثمان نسبت به امام علی (علیه السلام) آگاه است، درباره وی میگوید: «حریز بن عثمان حدود 300 حدیث دارد در حالیکه صحیح الحدیث است، دشمنی حضرت علی نیز هست و ابوداود از قول احمد بن حنبل میگوید: او در مورد حریز بن عثمان سه مرتبه پشت سر هم گفت: حریز بن عثمان ثقه است.
حریز بن عثمان از جمله ناصبیهایی است که عداوت زیادی با حضرت علی (علیه السلام) دارد و در موارد بسیاری به صورت علنی به ایشان دشنام و ناسزا میگفت و حتی آن حضرت را لعن میکرد، با این حال احمد بن حنبل او را توثیق کرده و از او روایت نقل میکند.
احمد بن حنبل کسانیکه حضرت علی (علیهالسلام) را لعن کرده و به آن حضرت دشنام و ناسزا میگفتند را توثیق کرده و روایات ایشان را به آسانی میپذیرد و از جمله این افراد حریز بن عثمان است، که یکی از فضایل امیرالمؤمنین را وارونه جلوه میدهد.
از جمله موارد در موضع گیری احمد بن حنبل از معاویه میتوان به گفته وی در حمایت از معاویه اشاره کرد: کسیکه اعتقادی به ترحم بر معاویه نداشته باشد و آن را جایز نداند، گمراه و بدعتگذار است.
احمد بن حنبل پیشوای یکی از مذاهب فقهی اسلامی است، نمونهای از کارهای وی که خلاف دستورات قرآن است این است که وی حاضر به لعن کسانیکه قرآن آنها را لعن میکند نشد، که این موضوع بر همگان آشکار میشود که هر کس از کسانیکه در خلاف مسیر بودیت باشند، تبعیت کند، راهی جز گمراهی و ضلالت را انتخاب نکرده است.
احمد بن حنبل علیرغم کتابی که در فضائل حضرت علی (علیهالسلام) نگاشته و شاید اعتقاد وی به ولایت مولای متقیان علی (علیه السلام) در اذهان بعضی بزرگان آمده باشد، ولی موضع وی در برابر دشمنان آن حضرت پرده از اعتقاد باطنی وی برداشته است که نمونه آن دفاع از معاویه است.
مروان بن حکم بن ابی العاس در سال دوم هجری (و بنا بر قولی در سال پنجم هجرت)، در روز وقوع جنگ احد متولد شد و موفق به دیدار پیامبر نشد و از این رو، وی در زمان رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در سن حدود هشت سالگی بوده و صحابی نیست؛ او که همراه پدرش به طائف تبعید شده بود، تا زمان به حکومت رسیدن عثمان به مدینه برنگشتند.
آیه چهلم از سوره توبه، مشهور به آیه غار، نزد اهلسنت از جایگاه ویژهای برخوردار است به شکلی که از آن به عنوان مهمترین دلیل خلافت ابوبکر یاد میکنند. به عنوان مثال، ابن حجر عسقلانی و بدر الدین عینی از شارحان کتاب بخاری در ذیل آیه فوق چنین آوردهاند: آیه غار، برترین فضیلت ابوبکر است که به او شایستگی خلافت پس از پیامبر را میدهد.