بررسی مهمترین دلیل خلافت ابوبکر
آیه چهلم از سوره توبه، مشهور به آیه «غار»، نزد اهلسنت از جایگاه ویژهای برخوردار است، به شکلی که از آن به عنوان مهمترین دلیل خلافت ابوبکر یاد میکنند. به عنوان مثال، ابن حجر عسقلانی و بدر الدین عینی از شارحان کتاب بخاری در ذیل آیه فوق چنین آوردهاند: «و هی أعظم فضائله الّتی إستحقّ بها أن یکون الخلیفة من بعدی النّبی و لذالک قال و إنّه أولی النّاس بأمورکم قوله فقوموا فبایعوه.[1] آیه غار، برترین فضیلت ابوبکر است که به او شایستگی خلافت پس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را میدهد. به همین دلیل بود که عمر میگفت: ابوبکر بهترین فرد برای حکومت بر شماست، برخیزید و با او بیعت کنید.» تندروی در اعتقاد به شایستگی ابوبکر برای خلافت، با استناد به آیه مورد بحث تا حدّی است که بسیاری از علمای اهلسنت با استفاده از همین آیه به تکفیر مخالفان خود پرداختهاند.
در پاسخ میگوییم:
به راستی اگر این آیه در شأن ابوبکر نازل گردیده، چرا در سقیفه که شدیدترین نزاعها و درگیریها بین مهاجر و انصار بر سر خلافت پس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) صورت گرفت و هر دو گروه به شدّت نیازمند احتجاج به دلایلی در شایستگی خود بودند و استناد به این آیه میتوانست، دعوای شدید بین طرفین را فیصله داده و طرف مقابل را مجاب سازد؛ هیچکس به این آیه استناد نکرد؟ درگیری و جنجال در سقیفه به قدری بود که سعد بن عباده، رئیس قبیله خزرج که به خاطر بیماری، او را به صورت خوابیده و بر تختی آورده بودند نزدیک بود زیر دست و پا له شود. [2] این همه درگیری و جنجال در حالی است که اگر آیه و یا روایتی در شأن ابوبکر از سوی خدا و یا رسول او وارد شده بود، میتوانست نزاع را خاتمه بخشیده و درگیریها را از بین ببرد.
همچنین بر اساس روایتی که در صحیحترین کتاب اهلسنت پس از قرآن کریم آمده، میتوان نتیجه گرفت این آیه و هر آیهای دیگر که بخواهد به عنوان فضیلت و منقبت ابوبکر مورد استناد قرار گیرد، جعلی و خلاف واقع است؛ چرا که بخاری از عایشه روایت کرده است: «فقالت عائشة من وراء الحجاب ما أنزل الله فینا شیئا من القرآن إلّا أنّ الله أنزل عذری.[3] هیچ آیهای از قرآن کریم درباره خاندان ما نازل نشد، مگر آیهای که پاکدامنی مرا [نسبت به اتهام زنا] بیان داشته است.»
پینوشت:
[1]. فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دار المعرفة، بیروت، ج 13، ص 209.
[2]. تاریخ طبری، طبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 2، ص 244.
[3]. صحیح البخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 4، ص 1827.
افزودن نظر جدید