پرسش و پاسخ
برخی سوال میکنند که اگر علمای شیعه مخالف با صوفیه هستند چرا اقدامی علیه ایشان انجام نمیدهند یا اینکه اگر اقدامی علیه آنها انجام دادهاند، اقدامات ایشان چیست و کدام اقدامات را علیه صوفیه انجام دادهاند؟ در این نوشته به صورت خلاصه اشاراتی به اقدامات علما و بزرگان علیه جريان صوفیه شده است.
آیا میتوان گفت كه تصوف همان مفهوم زهد در فرهنگ اسلامی را دارد؟ تصوف با مفهوم زهد كه در فرهنگ اسلام مطرح است هیچ سنخیتی ندارد. تصوف هیچ نوع ریشهای در دین اسلام ندارد. اما زهد در دین مقدس اسلام دارای ریشههای محكم و استوار میباشد. هیچگونه دلیل عقلی و نقلی بر حقیقت تصوف نداریم، بلكه بطلان آن با ادلّه متعددی آشكار و روشن است.
راه صحیح سیر و سلوك الی الله آنست كه بر طبق موازین قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) باشد . آیت الله گلپایگانی پس از نفی و رد تصوف میگوید كه حق در راه سلوك به سوی خدا راه و روشی است كه اصحاب ائمه(رضوان الله علیهم) به متابعت از ائمه اطهار رفتهاند و علماء ابرار و صلحاء شیعه و اسلاف و اسلاف آنان از آنها تبعیت كردهاند و هر چیزی كه با این روش مخالف باشد بدعت و گمراهی است.
با تعمق و ژرف نگري میتوان رأی به تفاوت میان عرفان و تصوف داد، تصوف و صوفی غالباً حاکی از مکتب خاص، پیرو فرقه معین و اهل خانقاه است در حالی که عرفان و عارف اعم از تصوف و صوفی بوده و دارای مصداقی عامتر و مفهومی وسیعتر است. عارف در عرف ادبیات و از نظر شاعران معنی و مفهومی لطیفتر از صوفی دارد و بیشتر در مورد اهل معرفت استعمال میگردد.
در مذهب شیعه گروه خاصی به نام «عرفا» كه دارای فرهنگ و آداب خاص و مخالف عامه مسلمین باشد دیده نشده و همواره در میان شیعه كسانی بوده و هستند كه هیچ امتیاز ظاهری با دیگران ندارند. و در عین حال عمیقاً خداترس و اهل سیر و سلوك عرفانی میباشند كه بیشتر فقها و مراجع معظم تقلید با پیروی از مكتب اهل بیت (علیهم السلام) چنین میباشند.
از آنجا که به عقیده برخی صوفیه از دیگر ادیان و فرقه ها نشات گرفته است، لذا انتساب این فرقه به اسلام مورد قبول همگان نیست و به همین جهت است که انحرافات زیادی در میان این فرقه بوجود آمده و نیز با وجود مخالفت ائمه هدی(ع)، عرفای اسلامی که پیرو راه ائمه (ع) هستند از صوفی نامیده شدن خود ابا دارند.
اگر تصوف و عرفان شیعی یکی است چرا هیچ کدام از فقهاء و متکلمین شیعه صوفی نبودهاند؟ برای پاسخ به این سوال باید به مجموعه ای از مطالب توجه داشت از قبیل: موقف امامان معصوم در قبال صوفیگری، موضع فقها و دانشمندان بزرگ شیعی در برابر تصوف و همچنين اندیشه و افکار تصوف نسبت به اسلام و شیعه
یکی از شبهاتی که ممکن است در اذهان مردم عامه بیاید این است که حضرت علی(علیه السلام) در زمان اسلام آوردنش کودک بوده اند؛ پس تقدم اسلام حضرت علی(ع) درست نیست چرا که او بلوغ نداشته است؛ اما با نکاتی این شبهه رفع میشود که امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) اولین مسلمان بوده و هیچ کس با ایشان جمع نمیشود.
ابو جعفر اسکافی معتزلی میگوید: «و امّا اینکه جاحظ برای امامت ابوبکر به تقدم اسلام او تمسک کرده، اگر این احتجاج صحیح بود، باید خود ابوبکر در روز سقیفه به آن احتجاج مینمود؛ در حالی که ما ندیدیم چنین کاری انجام داده باشد... و اگر این احتجاج صحیح میبود، باید یکی از مردم به جهت تقدم در اسلام، برای ابوبکر ادّعای امامت در عصر او یا بعد از عصرش میکرد؛ در حالی که ما سراغ نداریم کسی چنین ادّعایی را کرده باشد.
یکی از عالمان اهل سنت به نام شُعبی روایتی را از ابن عباس نثل می کند به این مضمون که ابوبکر اولین مسلمان بوده است. اما این روایت زیر سوال رفته و با بیان چند دلیل عقلی و نقلی این روایت ضعیف شمرده می شود و دانسته می شود که حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) اولین مسلمانان بوده است.
از ابو سعید خدری وارد شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «یعنی ای علی تو هفت ویژگی داری که هیچ کس نمیتواند در مورد آنها در روز قیامت با تو گفتگو کند: نخست اینکه تو اولین کسی هستی که ایمان به خدا آوردی.» از عایشه نيز روایت شده که پيامبر فرمود؛ علي مردی است که علمش از همهی مؤمنان بیشتر و در پذیرش اسلام از همهی آنها مقدمتر بود
به عقیده برخی ريشه تصوف خارج از دين اسلام است و از دیگر اديان وارد جامعه اسلامی گرديده است. اما صوفيه سعی دارد كه ريشههای آن را اسلامی معرفي نمايد و بزرگان دین را منسوب به خود نمایند. در این راستا جناب سلمان فارسی یکی از بزرگان شیعه است که صوفیان وی را منسوب به خود میدانند.
ریاضت چیزی نیست که در دین از آن نهی شده باشد. بلکه دین با ریاضتهایی مخالف است که از راههای غیردینی ثابت شده باشد و شارع مقدس آن را امضاء نکرده است. بنابراین ریاضت مطلقا ممنوع و ناپسند نیست و ریاضت به طور کلی به دو دسته تقسیم میشود. ریاضتهای مشروع و ریاضتهای نامشروع.
ازجمله مناسک صوفیه رقص سماع است که این طایفه برای آن اهمیت زیادی قائل هستند، هرچند که امروزه به دلایل اجتماعی برخی از فرقههای صوفیه آن انجام نمیدهند و تا مرز ترک کردن آن پیش رفتهاند. بااینحال برخی از ایشان بر این باورند که رقص سماع ممنوع نیست، هرچند ترک شده است.