اسناد
رمضان البوطی یکی از عالمان بزرگ مذاهب اهل سنت است. وی متوجه خطر سلفیت شده است به همین جهت چند کتاب در رد سلفیه نوشت. یکی از کتابهایی که وی در رد سلفیه نوشت، کتاب «السلفیه مرحله زمنیه مبارکه لامذهب اسلامی» است.
ابنتیمیه، که اهانتهای بیشماری نسبت به شیعیان داشته، هنگامی که سخن از قاتل عثمان به میان میآید چنین میگوید: «و السّاعون فی قتله فکلّهم مخطئون بل ظالمون باغون معتدون؛ تمام کسانی که در قتل عثمان تلاش نمودند، در اجتهاد خود به خطا رفته، ظالم، سرکش و متجاوز به حدود الهی بودهاند...» حال ببینیم همو
ابنتیمیه، که اهانتهای بیشماری نسبت به شیعیان داشته، هنگامی که سخن از قاتل عثمان به میان میآید چنین میگوید: «و السّاعون فی قتله فکلّهم مخطئون بل ظالمون باغون معتدون؛ تمام کسانی که در قتل عثمان تلاش نمودند، در اجتهاد خود به خطا رفته، ظالم، سرکش و متجاوز به حدود الهی بودهاند...» حال ببینیم وی
ابنتیمیه، که اهانتهای بیشماری نسبت به شیعیان داشته، هنگامی که سخن از قاتل عثمان به میان میآید چنین میگوید: «و السّاعون فی قتله فکلّهم مخطئون بل ظالمون باغون معتدون؛ تمام کسانی که در قتل عثمان تلاش نمودند، در اجتهاد خود به خطا رفته، ظالم، سرکش و متجاوز به حدود الهی بودهاند...
از جمله شبهات اساسی وهّابیت در موضوع مهدویت شبههی «عدم امکان طول عمر آن حضرت» است؛ ابنتیمیه، بنیانگذار فکری فرقهی ضالّهی وهّابیت در این شبهه به روایتی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) استناد کرده: «هر چه زمان بگذرد عمر انسانها کمتر و کوتاهتر میشود، تا اینکه عمر امّت من بین 60 تا 70 سال بر
به نظر میرسد سخن علمای شیعه درست باشد، زیرا وقتی به کتاب منهاجالسنه ابنتیمیه مراجعه میشود، مشاهده میکنیم که ابنتیمیه حتی آیات مشهوری که بسیاری از علمای اهل سنت در فضیلت امام علی (علیهالسلام) قبول کردهاند را نمیپذیرد.
ابن تیمیه از علمای سلفی قرن هشتم هجری است. وهابیت و همه گروههای تکفیری، پیرو و مقلد او هستند و در همه اعتقادات از او پیروی میکنند. به او لقب «شیخ الاسلام» دادهاند.
حسن سقاف میگوید: وهابیت معتقدند که خداوند دارای صورت، چشم، گوش، دست، پا، انگشت، سینه و ... است. آنان براین باورند که خداوند با دستش اظهار قدرت میکند و با پایش راه میرود، اما به گمانشان برای اینکه به تشبیه و تجسیم گرفتار نشوند کلمه «بلا کیف و بلا تشبیه» را بهکار میگیرند.
ابن تیمیه در کتاب خود وقتی به روایاتی از فضایل اهلبیت (علیهم السّلام) میرسد، چگونه برخورد میکند: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: یا علی!
ابنتیمیه اصل خلافت و امامت امیرمؤمنان (علیه السّلام) را نشانه رفته و میگوید: «حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود: «علی (علیه السّلام) ولیّ هر مؤمنی پس از من است» دروغی است که به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت داده شده.
ابنتیمیه میگوید حدیث «من کنت مولاه...» در روایات صحیح نیامده، بلکه برخی علما آن را روایت کردهاند، ولی در صحت آن دچار اختلاف شدهاند.
از جمله استدلالهای سست وضعیف ابن تیمیه در استدلال برای خلافت ابوبکر را چنین میخوانیم: «به آن اندازه که برای ابوبکر نص و اجماع ثابت شده در صحیحین (کتاب بخاری و مسلم) آمده برای علی (علیه السّلام) نیامده، پس ثابت میگردد که ابوبکر خلیفه و جانشین پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم) است.» «فَعُذْرُ
ابنتیمیه میگوید این سخن روافض (شیعیان) که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده: «علی با حق و حق با علی است و این دو هرگز از هم جدا نمیشوند و در کنار حوض بر من وارد میشوند» از بزرگترین دروغها و نادانی آنهاست.
ابن تیمیه که مبنای روایی او در قبول روایت آن است که اگر روایتی را حتی اگر چند شخص فاجر و فاسق روایت کنند، اما چون طرق آن متعدد باشد قابل قبول میداند، اما از آنجا که رویکرد وی انکار و دشمنی با اهل بیت (علیهم السّلام) و انکار فضایل آن حضرات به هر قیمتی است، خود را به آب و آتش زده تا به هر شکل شده