اسناد
ابوبصیر طرطوسی در اتهامی بیاساس در کتاب مجموع الفتاوایش اینگونه مینویسد:
هر اندیشه و تفکری خواه برخاسته از مبانی دینی باشد و یا برگرفته از تفکر غیر دینی، ناچار است درباره هستی موضعگیری مشخصی داشته باشد و تبیین کند که دیدگاه او درباره دنیا و ماوراء و امور دیگر هستی شناسانه چگونه است.
ابن تیمیه در راستای توجیه وقایع پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله)، با اینکه نمیتواند فضایل صحیح و مشهور در مورد حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را نفی کند، همچنین به هجوم به خانه ایشان اقرار کرده است، بنابراین چارهای جز مخدوش کردن این فضیلت دختر گرامی پیامبر (خداوند با غضب فاطمه،
از جمله اهانتهای ابنتیمیه به امیرمؤمنان (علیه السّلام) نسبت شرابخواری به آن حضرت است؛ وی در کتاب «منهاج السنة النبویة» میگوید:
ابن تیمیه در اعترافی آشکار میگوید: «در فضایل معاویه احادیث فراوان و کتابهای مستقل نوشته شده که اهل حدیث، هیچیک از آنها را صحیح نمیدانند.» وی در جای دیگر نیز میگوید:
ابن تیمیه سرکرده معروف فرقه وهابیت در اعترافی آشکار میگوید:
«در فضایل معاویه احادیث فراوان و کتابهای مستقل نوشته شده که اهل حدیث، هیچیک از آنها را صحیح نمیدانند.»
ابن تیمیه که در کتاب منهاج السنة خود از انواع تهمتها به شیعه کوتاهی نکرده است، در یکی دیگر از یاوهگوییهای خود چنین میگوید:
باید این سؤال را از حنابله بپرسیم که آیا دیدن خواب را از زبان و نوشته دیگران نیز برای خود قابل باور میدانند و یا اینکه به صورت یک قضیه کاملاً انحصاری به آن نگاه میکنند.
ورکانی در اظهار نظری میگوید: روزی که احمد بن حنبل از دنیا رفت، مسلمانان، یهودیان، نصارا و مجوس مراسم عزاداری به پا کرده و نوحه سرایی کردند.»
صدقه مقابری میگوید: «نسبت به احمد بن حنبل بدبین بودم و از او خوشم نمیآمد. شبی در خواب دیدم که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) دست احمد بن حنبل را گرفته، همچون دو رفیق با مودت و محبت در کنار هم راه میروند، من نیز پشت سر آنان بودم. هر چه تلاش کردم خودم را به آن دو برسانم، موفق نشدم.
شاطبی معتقد است که سنت صحابه در کنار سنت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) حجت است.
«و یطلق ایضا لفظ السنه عمل ما عمل علیه الصحابه، وجد ذلک فی الکتاب او السنه او لم یوجد.»
لفظ سنت بر آنچه صحابه عمل کردهاند نیز قابل تطبیق است. چه آن عمل در کتاب و سنت یافت شود و چه یافت نشود.
قفاری با توجه به معنای لغوی بداء، عقیده به آنرا شرک میداند، وی میگوید:
مسأله بداء در اصول کافی:
«عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال: ان لله علمین: علم مکنون مخزون، لا یعلمه الا هو، من ذلک یکون البداء و علم علمه ملائکته و رسله و انبیاء، فنحن نعلمه.»
عبدالله بنعمر الدمیجی یکی از شخصیتهای سلفی است که کتابی در رابطه با فهم سلف دارد. وی در کتابی که با عنوان «فهم السلف الصالح للنصوص الشرعیه» نوشته است، سلف را اینگونه تعریف میکند: مقصود از سلف یعنی جمهور اهل قرون ثلاثه از صحابه، تابعین و تابع تابعین است.