وهابیت در عصر حاضر
بیشک در بین گروهها و فرق اسلامی و از جمله بین شیعیان و اهلتسنن موارد اختلافی وجود دارد، اما با توجه به آیات صریح قرآن مجید که همه مسلمانان را به حفظ وحدت اسلامی فرا میخواند، شیعیان گامهای موثری مانند نامگذاری هفته وحدت و غیره دارند، ولی متأسفانه عوامل وهابیت بدون در نظر گرفتن مصالح روز، عامل تفرقه شدند.
از ابتدای پیدایش فرقه سلفیه تاکنون دانشوران اهل سنت، نقدهای زیادی بر آن نوشتهاند؛ آشنایی با این نقدها از آن روی ضرورت دارد که این فرقه خود را پشت سپر تسنن پنهان کرده و همواره از زبان آنان سخن میگوید و داعیۀ حمایت از آنان را دارد و بیشترین شمار طرفداران آنان، افراد ناآگاه سنی هستند. دانشمندان سنی همواره با افراط این فرقه مواجهند.
کیانی، کارشناس وهابی مسلک شبکه کلمه مدعی شده که ابن ملجم و یزید را نمیتوان کافر تلقی کرد! حال آنکه ادله و قرائن متعددی بر کفر آن دو ملعون دلالت میکند؛ طبق روایات موجود، دشنام دهندگان به امیرالمومنین کافر شمرده شدهاند، بنابراین به طریق اولی قاتلین ایشان و فرزندان مطهرش نیز در زمره کفار به حساب خواهند آمد.
ادله متعددی همچون آیه 64 سوره نساء، بر مشروعیت طلب استغفار و شفاعت از اولیاء الهی دلالت میکند؛ از همینرو مسلمان از صدر اسلام تاکنون، از اشخاص صالح، میخواستند که برایشان نزد خداوند متعال، شفاعت و استغفار کنند. بنابراین ادعای برخی از وهابیون معاصر مبنی بر عدم منفعت استغفار صالحین در حق دیگران، ادعایی باطل است.
همواره آستان مطهر امام رضا (علیهالسلام) و امامزادگان مدفون در ایران، پناهگاه مستضعفین و محرومین بوده و خدمات متعددی از سوی این اماکن متبرکه به سوی نیازمندان روانه شده است؛ از همینرو مشخص میشود امکانات موجود در آستان قدس رضوی و امامزادگان، به قشر خاصی همچون روحاینت اختصاص نداشته است.
یکی از اصول اعتقادی که اهل سنت برای خود معرفی کردهاند، تقلید از یکی از ائمه چهارگانه (ابوحنیفه، مالک، احمد بن حنبل، شافعی) است، چنانچه کسی پایبند به این تقلید باشد، از اهل سنت بهشمار میرود؛ ولی اگر تقلید نداشته باشد، از دایره اهل سنت خارج و به عنوان غیر مقلد و متسلف شناخته میشود و نمیتوان عنوان اهل سنت را به وی داد.
بر اساس تجربیات، فرقههایی که رنگ مذهبی دارند، خطرناکترند؛ چون انگیزه مذهب خیلی نیرومند است؛ امروز بر اساس همین تحلیل است که غرب، داعش را راهاندازی میکند تا در مقابل اسلام بایستد. چون میداند هیچ فرقه غیرمذهبی نمیتواند در مقابل اسلام ایستادگی کند، لذا داعش را با رنگ و لعاب مذهبی ایجاد میکند.
صالح بن فوزان یکی از مفتیان وهابی است که با نگارش کتابی تحت عنوان «شرح مسائل الجاهلیه» بسیاری از امور را از مصادیق جاهلیت معرفی کرده است. حال آنکه بسیاری از امور مورد تأکید وی، نه تنها از مصادیق جاهلی نیستند، بلکه از امور رایج و مشروع میان مسلمانان بودهاند.
یکی از تناقضات موجود در گروه تروریستی داعش این است که در مقام نظریه پردازی، بسیاری از وهابیون نامدار نظیر بن باز و بن عثیمین را از مصادیق طاغوت معرفی کردهاند، ولیکن در مقام عمل، از کمکهای مالی دولت وهابی عربستان، استفاده و بهره فراوان برده و بخشی از سناریوی خویش را در جهت کمک به سیاستهای آن دولت طراحی کردهاند!
وهابیت به شدت در حال افول و انزواست؛ به نحوی که در حکومت عربستان نیز دیگر آراء مفتیان وهابی، خریداری ندارد و حکام سعودی، توجهی به فتاوای سردمداران وهابی ندارند. مفتیان فعلی وهابیت نیز در برابر جلوگیری از گسترش ناهنجاریها در عربستان، اقدام خاصی انجام نمیدهند؛ بنابراین عربستان سعودی در حال استحالهی فرهنگی است.
عبدالرحمن دمشقیه، با ادعای اینکه سلف امت پس از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به ایشان توسل نکردهاند، مدعی ممنوعیت توسل به صالحین پس از رحلتشان شده است؛ حال آنکه روایاتی مبنی بر توسل سلف امت، به پیامبر پس از وفات آن حضرت وجود دارد؛ همچنین ترک فعل، دلیلی بر حرمت نیست و صرفاً بر عدم وجوب آن فعل دلالت دارد.
حمزه عموی پیامبر از افرادی است که نزد ایشان بسیار محترم و ارزشمند بود. او در جنگ احد شهید شد و پیامبر با وجود اینکه هر دو شهید را در یک قبر میگذاشت، اما برای حمزه قبر جدایی قرار داد. او را محترمانه به خاک سپرد و نماز بر وی خواند. لقب سید الشهدا را به وی داد. اما آلسعود با قبر سیدالشهدا همان کاری را کردند که امویان با وی کردند.
وهابیان به بهانه شرک بودن زیارت قبور، بارگاه ائمه بقیع (علیهمالسلام) را تخریب کردند؛ اما پنج پادشاه سعودی، به زیارت قبر جرج واشنگتن رفته و بر سر قبر او دسته گل بردهاند.
وهابیت اسم منفوری است که برخی در صدد بر آمده که به هر شکلی آن را توجیه کنید. گاهی این نامگذاری را از سوی مخالفین وهابیت دانسته و گاهی نیز این اسم را مقدس کرده و آن را به اسم وهاب (اسم خداوند) پیوند میزنند. این در حالی است که خود وهابیون، این اسم را به کار برده و مراد از آن نیز پیروان محمد بن عبدالوهاب است.