اعتقادات
در طول تاریخ اسلام جریانهای زیادی بروز کرد و مدتی جولان دادند و بعد از مدتی یا محو و نابود شدند. این جریانها وقتی به افکار دلخواه خود نرسیدند با فرافکنی و شبهات واهی خود را از جمع مسلمانان جدا کردند و طرف مقابل خود را خارج از دین معرفی کرده و برچسب ارتداد و کفر زدند و در این راه خونهایی ریخته شد و هتک حرمتهایی صورت گرفت و این حرکت از خوارج آغاز شد و با وهابت امروز ادامه دارد.
احمد الکاتب یکی از شیعیان فریبخوردهای است که متاسفانه گرایش وهّابی پیدا کرد و در راستای اهداف وهابیت، شبهات فراوانی به مذهب شیعه خصوصا در مورد مهدویت وارد ساخت؛ وی در یکی از شبهاتش میگوید: چرا امام مهدی ظهور نمیکند؟ که در پاسخ میگوییم این غیبت ممکن است برای امتحان و آزمایش بندگان جهت افزایش درجهی خلوص آنان باشد.
یکی از شبهاتی که در سایتهای اینترنتی و شبکههای ماهوارهای وهّابیت به آن دامن زده میشود آن است که با استناد به روایاتی ضعیف و غیر معتبر میگویند هنگام ظهور حضرت مهدی (علیهالسّلام) شیعه نه تنها به قتل عامها و کشتارهای گسترده میپردازد، بلکه مسجدالحرام و مسجدالنبی (صلیاللهعلیهوآله) را نیز ویران میسازد.
فرقه نو ظهور وهابیت، منحرف از اسلام و جماعت مسلمین طی این دو سدهی اخیر بهوجود آمد، با عقاید و افکار باطل و به دور از هر گونه عقل و نقلی، با شعائر خاصی که همان تکفیر مسلمانان بود شروع به کشتار همگان کردند و مال و جان و نوامیس مسلمین را مباح اعلام کردند. اینان علاوه بر اینکه کینه نسبت به شیعیان دارند به اهل سنت هم رحم نکرده و آنان را خوارج نامیدند.
اهل سنت تا زمانی که وهابیت ماهیت خبیث خود را نشان نداده بود این فرقه را از خود میدانستند و در عصر کنونی هم برخی از علمای اهل سنت هنوز متمایل به این فرقه ضاله هستند چرا که آنها با پول و امکانات مادی برخی را به طرف خود کشیدهاند. اما بیشتر علمای اهل سنت با روشن شدن ماهیت این فرقه، عقاید خشک و افراطی آنان تائید کرده و حکم نمودند که اینان خود کافرند.
اگر دو گروه و حزب و جناحی در مسائلی با هم اختلاف نظر داشته باشند، سعی در رفع آن مسئله میکنند و یا حداقل یکی از طرفین به خاطر مصالح و منافع درون حزبی و... کوتاه آمده تا پا برجا و ماندگار بمانند. اما در فرقه ضاله وهابیت این گروه خبیث و جاهل میبینیم که تاریخ میگوید اینان علاوه بر دشمنان خود که با شدت برخورد میکردند به همکیشان و هم مذهبان خود هم رحم نمیکردند.
مسلمانان هیچ گاه قبر را به عنوان بت و یا غیر آن نه به عنوان خدایی قبول دارند و نه آن را میپرستند چرا که معتقدند دین اسلام به خاطر همین اعمال و رفتار بت پرستان مشرک در سرزمین عربستان ظهور کرد. منتها به خاطر علاقه و پیوندی که با نزدیکان خود دارند کنار قبور امواتشان میروند و برایشان مغفرت و بخشش از خداوند متعال را مسئلت میدارند، اما وهابیت معتقدند مسلمین قبر میپرستند و برچسب کفر و شرک به آنان میزنند.
وهابیون که همواره با تنگنظری و قصور عقلی، به دنبال نقاط مبهم در روایاتند تا با سوء استفاده از آنها برخورد گزینشی و یکسویه کرده و دشمنی خود با اهلبیت (علیهمالسّلام) و شیعیان را به نمایش گذارند، با استناد به برخی روایات، در تبلیغات گستردهی خود میگویند مهدی شیعه دین جدید آورده و موجب گمراهی مردم میگردد.
از جمله شبهاتی که وهّابیون در شبکههای ماهوارهای و سایتهای اینترنتی خود به شکل گستردهای به آن دامن زده و پر و بال میدهند، ارائهی برخی روایات سندا، دلالتا و مدلولا مخدوشی است که نعوذبالله امام زمان را چهرهای خشن و خونریز ارائه میدهد، گویی که او بویی از رأفت و رحمت اسلامی نبرده و تنها کارش شمشیر به دست گرفتن است.
خمس از جمله مسائلی است که امری مشترک در میان مسلمانان به حساب میآید. این مقوله در ارباح مکاسب (سود حاصل از شغل) مورد اختلاف است. وهابیت معتقد است که اهلبیت خمس در سود را بخشیده و شیعه معتقد است که این خمس، ثابت است و برای تایید این مطلب به روایات متمسک میشود.
وهابیت به پیروی محمد بن عبدالوهاب افزون بر اصول خمسه قائل به رکن ششم هستند. رکن ششم از دیدگاه وهابیت تکفیر مخالفین است.
محمد بن عبدالوهاب زمانی که به قدرت رسید همه را تکفیر کرد و حتی کسانیکه حج انجام داده بودند را دستور میداد که دوباره حج انجام دهند. این رفتارها باعث شد که علمای اهل سنت در برابر او موضع گیری کنند و حقیقت وهابیت را برای مردم تبیین کنند.
وهابیون که همواره با تنگنظری و قصور عقلی، به دنبال نقاط مبهم در روایاتند تا با سوء استفاده از آنها برخورد گزینشی و یکسویه کرده و دشمنی خود با اهلبیت (علیهم السّلام) و شیعیان را به نمایش گذارند، با استناد به برخی روایات، در تبلیغات گستردهی خود میگویند مهدی شیعه دین جدید آورده و موجب گمراهی مردم میگردد.
محمد و سلیمان پسران عبدالوهاب هستند ولی یکی تکفیری و دیگر مخالف تکفیر است. سلیمان بن عبدالوهاب در رد برادرش کتابی به نام الصواعق الالهیه نوشته است.