سیر تکفیر مسلمانان توسط خوارج، مأمون، احمد بن حنبل، ابن تیمیه، وهابیان

  • 1397/01/19 - 00:15
در طول تاریخ اسلام جریانهای زیادی بروز کرد و مدتی جولان دادند و بعد از مدتی یا محو و نابود شدند. این جریانها وقتی به افکار دلخواه خود نرسیدند با فرافکنی و شبهات واهی خود را از جمع مسلمانان جدا کردند و طرف مقابل خود را خارج از دین معرفی کرده و برچسب ارتداد و کفر زدند و در این راه خونهایی ریخته شد و هتک حرمتهایی صورت گرفت و این حرکت از خوارج آغاز شد و با وهابت امروز ادامه دارد.

.

اگر نگاهی گذرا به تاریخ اسلام داشته باشیم، جریان‌های تکفیری زیادی ظهور و بروز کرد و سپس محو و نابود شدند. خوارج اولین جریانی بود که مخالفان خود را کافر خواندند و خون و مال و نوامیس مسلمانان را برای خود حلال شمردند. این گروه در نیمه اول قرن اول در جریان نبرد صفین به‌وجود آمد، آن هنگامی‌که با حیله عمرو بن عاص از سپاه امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) جدا شدند و با این نام –خوارج- مشهور و معروف شدند و دیدگاهشان هم این بود که برخی از صحابه مانند حضرت علی (علیه‌السلام)، و ... تمام کسانی‌که گناه کبیره‌ای مرتکب شوند، جملگی کافرند...[1]
پس از این گروه، گروه‌های دیگری که در سده‌های بعدی به‌وجود آمدند و به بهانه‌هایی مانند مخلوق بودن قرآن و تشبیه و ... مخالفین خود را کافر قلمداد کردند که از جمله‌ی اینان، مأمون عباسی است که در ربیع الاول 218هجری مبحث کلامی جدیدی را با عنوان –خلق قرآن- پایه‌ریزی کرد و مخالفان این عقیده را تکفیر و با شدت هر چه تمام‌تر با آن‌ها برخورد می‌کرد و به مدت پانزده سال این سیاست ادامه یافت، طوری که بسیاری از علمای مذاهب اسلامی تنبیه و شکنجه و زندانی و حتی کشته شدند و نهایتاً در زمان حکومت متوکل عباسی این سیاست در سال 234هجری پایان یافت.[2]
پس از این واقعه، اهل حدیث با پیروی از احمد بن حنبل، پیشوای مذهب حنبلیان، تصمیم گرفتند که این اعتقاد را دنبال کنند، لذا تمام کسانی را که معتقد به خلق قرآن و ... بودند را تکفیر کردند. علمای مذاهب مختلف اسلامی از این قضیه به عنوان فتنه و محنت خلق قرآن یاد کرده‌اند، (یعنی به معنی آزمایش و محاکمه در مورد خلق قرآن) که سبب اختلاف تشتّت و قتل و غارت و کشتار مسلمانان شد و این جریان ادامه پیدا کرد و خاموش شد.
تا این‌که چند سده‌ی بعدی قرن اسلام، افرادی مثل ابن تیمیه و شاگردانش مانند ابن قیم و ... دوباره مطالب فراموش شده‌ی اسلاف گذشته را بار دیگر بر سر زبان‌ها انداختند. هر چند با تلاش علما و بزرگان مذاهب اسلامی مانند سبکی شافعی، ابن حجر هیثمی و دیگران، سخنان باطل ابن‌تیمیه و شاگردانش به چالش کشیده شد و این افکار منحرف او همراه با کتاب‌هایش دفن گردید.
اما در قرن دوازدهم هجری با ظهور محمد بن عبدالوهاب و هم پیمان او یعنی حکومت آل سعود در سال 1157هجری در عربستان، این افکار از مرحله اندیشه که در زمان ابن تیمیه بود، به مرحله عمل رسید و بار دیگر تفکرات ابن تیمیه زنده شد و محمد بن عبدالوهاب با کلماتی مانند: مشرک، کافر، مهدورالدم، مرتد، حلال المال و ... به کشتار بی‌رحمانه مسلمانان مناطق اسلامی پرداخت که نتیجه مستقیم فتواهای تکفیری او بود که به وسیله‌ی حاکمان آل سعود انجام شد...[3] از فتواهای این فرقه همان جریان خلق قرآن است که در زمان ایشان و نوادگان محمد بن عبدالوهاب هم ادامه یافت، چرا که از نوه‌ی محمد بن عبدالوهاب یعنی حسن بن حسین در این زمینه وارد شده است که گفته: «والقرآن، کلام الله الذی تکلم به، لیس بمخلوق، فمن زعم ان القرآن مخلوق فهو جهمی، کافر، و من زعم أن القرآن کلام الله و وقف فلم یقل لیس بمخلوق، فهو أخبث...[4] قرآن کلام خداست که آن را تکلم کرده است. مخلوق نیست، پس کسی‌که خیال کند قرآن مخلوق است، او جهمی و کافر است و هر کس بر این باور باشد که قرآن کلام خداوند است، اما توقف کند و نگوید که مخلوق نیست، نظر او از دیدگاه قبلی خبیث‌تر است...»
در نتیجه با این سیر کوتاه تاریخی، جریان تکفیر کردن به‌وضوح مشاهده می‌شود که سابقه‌ای طولانی در دین اسلام دارد و چیز جدیدی نبوده که وهابیان آورده باشند، بلکه اینان هم مثل اسلاف گذشته خود، نسل به نسل فقط تبعیت کردند و مسلمانان را مشرک و کافر خواندند و شروع به قتل عام کردند.

پی‌نوشت:

[1]. المواقف، عبدالرحمن لایجی، الشریف الرضی، قم، ایران،(1325ق)، ج3 ص548.
[2]. مأمون، و محنه، علی ناظمیان فرد، نشر پژوهشهای تاریخی، (دانشگاه اصفهان)، شماره 3 ص67-78.
[3]. عنوان المجد فی تاریخ النجد، ابن بشر، مطبوعات اداره ملک عبدالعزیز، ریاض، عربستان، ج1 ص49.
[4]. الدرر السنیه فی اجوبه النجدیه، عبدالرحمن نجدی، بی‌تا، بی‌جا، (1417ق)، ج1 ص337.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.