اعتقادات
اهلسنت در عقیده پیرو ماتریدی و اشعری هستند و این مطلبی است که بزرگان حنفی به آن اشاره کردهاند؛ خلیل احمد سهارنفوری یکی از علمای دیوبندیه در اینباره میگوید: «ما در عقیده از ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی پیروی میکنیم.» ولی وهابیان شدیدا با عقاید ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری مخالفند.
اهلسنت در عقیده پیرو ماتریدی و اشعری هستند و این مطلبی است که بزرگان حنفی به آن اشاره کردهاند؛ خلیل احمد سهارنفوری یکی از علمای دیوبندیه در اینباره میگوید: «ما در عقیده از ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی پیروی میکنیم.» ولی وهابیان شدیدا با عقاید ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری مخالفند.
اهلسنت در عقیده پیرو ماتریدی و اشعری هستند و این مطلبی است که بزرگان حنفی به آن اشاره کردهاند؛ خلیل احمد سهارنفوری یکی از علمای دیوبندیه در اینباره میگوید: «ما در عقیده از ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی پیروی میکنیم.» ولی وهابیان شدیدا با عقاید ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری مخالفند.
اهلسنت در عقیده پیرو ماتریدی و اشعری هستند و این مطلبی است که بزرگان حنفی به آن اشاره کردهاند؛ خلیل احمد سهارنفوری یکی از علمای دیوبندیه در اینباره میگوید: «ما در عقیده از ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی پیروی میکنیم.» ولی وهابیان شدیدا با عقاید ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری مخالفند.
ابنتیمیه با ابراز خوشحالی و استقبال از تفکرات امویان و مروانیان، مینویسد: «برخی از فقها معتقدند اگر شیعیان به مستحبی عمل کنند، به گونهای که از شعارهای آنان گردد، ما آن مستحب را کنار میگذاریم و به آن عمل نمیکنیم.»
در یکی از روزها که به محمد بن عبدالوهاب خبر رسید عدهای از مخالفین وهابیت عازم زیارت قبر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و حج بیت الله الحرام هستند، هنگام عبور کاروان ایشان از درعیه، زائرین را مشرک خواند.
محمد بن عبدالوهاب به کسیکه از بخشش خداوند در ماه رمضان پرسیده بود، گفت: خداوند در هر شب ماه رمضان صدهزار نفر را میآمرزد و در آخرین شب ماه رمضان به اندازه تمامی شبهای گذشته، گنهکاران را میبخشد. او گفت: آنان مسلمانند، در حالیکه پیرو تو نیستند.
اما محمد بن عبدالوهاب با تشبیه دعوت خود به دعوت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) کسانی را که از اهالی منطقه درعیه به وی ایمان میآوردند را «انصار» و کسانی را که از خارج از منطقه درعیه ایمان میآوردند، «مهاجرین» نامید.
ابن عابدین حنفی با تشبیه وهابیت به خوارج در دوران صدر اسلام اینگونه مینویسد: یکی از ویژگیهای خوارج این است که تنها خودشان را مسلمان میدانند و تمامی مخالفانشان را تکفیر میکنند. پیروان محمد بن عبدالوهاب نیز همین ویژگی را دارند.
وهابیت اطلاق کلمه «مفتی اعظم» را برای خودشان جایز میدانند، ولی اطلاق کلمه «سیدنا محمد» را برای پیامبر (ص) جایز نمیدانند!
مفتی وهابی بازی فوتبال را حرام میداند، چون معتقد است که بازی قمار است.
محمد بنعبدالوهاب با پایین آوردن شآن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در حد یک انسان معمولی از ایشان تعبیر به طارم یا پستچی کرده است و با این تشبیه بر این باور است که ایشان صرفا یک پیامرسان بوده و پس از رحلت کاری از او ساخته نیست!
محمد بن عبدالوهاب با تاکید بر حرمت توسل به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و کافر دانستن متوسلین به آن حضرت، در تمامی خطبههای نماز جمعه خود، همواره این جمله را تکرار میکرد: «من توسّل بالنّبی فقد کفر»
محمد بن عبدالوهاب به پیروی از معاویه و با کراهت داشتن از ذکر صلوت بر رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) از انجام آن، مخصوصا بعد از اذان و بر بالای منابر جلوگیری میکرد، تا جایی که برای متخلفین از این دستور خلاف، مجازاتهای سنگینی را نیز وضع کرده بود.