بهائیت وشیخیه
فرقهی شیخیه بر خلاف سایر علمای بزرگ شیعه و بدون داشتن دليل، اعتقاد دارد امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در عصر غیبت دارای بدن هورقلیایی است. در نظر آنها این بدن دارای قدرت ما فوق تصور است و برای همین است که وقتی ظهور میکند در شکل و شمایل یک جوان چهل ساله به نظر میآیند.
رهبران و مبلّغان فرقهی ضاله بهائیت در شیطنتی آشکار تلاش گستردهای نمودند تا بتوانند در میان تودهی مردم جایگاهی پیدا نمایند. در تعقیب این هدف و توجیه خلأهای علمی، اعتقادی و فکری خود سعی کردند با سوء استفاده از متون اسلامی (آیات قرآن و روایات معصومين) پشتوانهای برای سخنان خود دست و پا کنند، اما در این راه موفق نشدند.
علی محمد شیرازی به ظاهر از ادعاهای خود دست برداشت و نوشت: «به من تهمت زدهاند که ادعای وحی، امامت، پیامبری و بابیت نمودهام. لعنت خدا بر ایشان و خدا آنها را به خاطر این تهمتها بکشد، بدانید که بعد از حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله و سلم) پیامبری نخواهد آمد و امام دوازدهم نیز محمد بن الحسن العسکری بود و غیر از چهار نایب خاص هیچ فرد...
کریمخان کرمانی خود را مفسر اعتقادات شیخ احمد احسایی میداند و از همهی مردم میخواهد تا بدون تکبر برای رفع ابهامات خود به ایشان روی آورند. وی مینویسد: «به غیر از ما کسی درک مسائل ایشان را نمیکند و بغیر از ما کسی یک سطر از کتابهای ایشان را و بلکه یک کلمه از کتابهای ایشان را درک نمیکند مگر اینکه باز از خود ما شنیده باشد».
یکی از تعالیمی که بهاییان بسیار روی آن تبلیغ میکنند، تساوی حقوق زنان و مردان است؛ اما با کمی دقت خلاف این ادعا را مشاهده میکنیم. از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد که در بهاییت زنان حق ندارند عضو بیت العدل باشند. زنان و مردان در سهم الارث متفاوت هستند. مهریه زن روستایی نوزده مثقال نقره هست در حالی که مهریه زن شهری نوزده مثقال طلا میباشد!
ساختار مشرق الأذکار و مراکز اینچنینی، بنایی برای مخالفت با اسلام است. طبق ادعای میرزا حسینعلی، این مراکز برای عبادت و ذکر پروردگار است، ولی اینکه در هر قارهای فقط یک یا چند مشرق الأذکار بیشتر وجود ندارد، شاهد بر این است که نه تنها این مراکز منسوب به بهائیت، موقعیت معنوی نداشته بلکه سیاسی و تشکیلاتیاند.
حسینعلیبهاء، کسی که بهائیان او را پیامبر خود میپندارند، ابتدا مدعی نوکری صبح ازل بود و رفته رفته پا را فراتر گذاشت و به تدریج ادعای پیامبری و سپس ادعای خدایی به سرش زد. وی توحید را در ایمان پیروانش به خود و قبول افکار و عقائدش خلاصه میکند و گفته است هرکس که خدایی او را قبول نداشته باشد در زمرهی مشرکین و کافران است...
حسینعلی نوری، معروف به بهاء الله، ادعاهای پوچ زیادی داشت؛ من جمله اینکه خود را پیامبر خدا میدانست و برای ادعاهای خود دلایلی بیپایه و اساس آورده است. طبق آیات قرآن، محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله) خاتم انبیا و رسولان است و بعد از وی پیامبری مبعوث نخواهد شد. خداوند متعال میفرماید: « محمد... فرستادهی خدا و خاتم پيامبران است...
آیتالله بروجردی اعتقادات شیخیهی کرمان را بر طبق روش امام صادق (علیه السلام) نمیدانستند و علامه قاضی شرک را یکی از انحرافات اعتقادی شیخ احمد احسایی میداند که وی خدا را مفهومی پوچ و بدون اثر معرفی کرده است. علامه تهرانی، احسایی را مخالف عرفا و فاقد استاد اخلاق و تربیت دانسته که به همین سبب به انحراف رفته است.
فرقهی شیخیه در طول حیات کوتاه خویش دچار لغزشهای سنگینی شده است که آتش آن سرانجام دامن ایشان را خواهد گرفت. آنها علمای شیعه و مخالفین خود را کافر و مشرک میدانند و هرگونه توهین و دشنامی را متوجه ایشان میکنند. همچنین کریمخان کرمانی، دومین جانشین احسایی، برای به قدرت رسیدن در کرمان قتل و کشتار و بیرحمی فراوان به راه انداخت.
یکی از سنتهای دیرین در میان فرقههای گمراه، جهت نگهداشتن خود در صحنه، این بوده است که برای رؤسای خویش جایگاه والایی را قائل شوند تا کسی نتواند متعرض ایشان شود و در پناه آن به اهداف شوم خود دست یابد. فرقهی شیخیه نیز از این ترفند استفاده کرده است و سرکردگان خویش، من جمله رشتی، را تا سرحد جایگاه امام، بلکه پیغمبر بالا برده است.
در تشکیلات اداری بهائیت، بعد از بیتالعدل اعظم، محافلی وجود دارند که به آنها محافل روحانی ملّی میگویند و در پایتخت کشورها تشکیل میشوند. اعضای این محفلها از میان اعضای محفلهای محلی انتخاب میشوند به این صورت که در هر کشوری سالی یک بار (اول عید رضوان مصادف با دوم اردیبهشت) بهائیان برای انتخاب نمایندگان خود در محفلهای محلی در انتخابات شرکت مینمایند.
بهائیان برای اینکه به اهداف شوم خود دست یابند، در ابتدا جایگاه والایی را برای احسایی قایل شدند که او میتواند از غیب و آینده خبردار باشد؛ در حالی که احسایی فاقد چنین شایستگی بوده است و حتی علمای شیعه او را تکفیر کردند. رفتارهای ناشایست وی در طول حیاتش گویای این مطلب است و از طرفی شیخیه اصلاً علی محمد باب را قبول نداشته و ندارند.
در سال 1963 میلادی با حضور 56 محفل روحانی ملّی در شهر لندن، اولین اعضای هیأت بیتالعدل اعظم انتخاب شدند. این هیأت که مقرّش در شهر حیفا و در دامنهی کوه کرمل در فلسطین اشغالی است، دارای زیر مجموعههایی مانند: هیأت مشاورین قارهای، دارالتبلیغ بینالمللی بهائی، مؤسسه رفاه بینالمللی، شعبهی امر سازمانملل، صندوق بینالمللی بهائی و... است.