بهائیت وشیخیه
بهائیان قیامت را انکار کرده و آن را به ظهور حسینعلینوری تعبیر کردهاند؛ از دلایلی که برای انکار معاد مطرح میکنند «عدم امکان معرفت عالم ملکوت است»، در پاسخ به این شبهه سه جواب میدهیم: اولاً: معرفت اجمالی کفایت میکند، ثانیاً: ابزار شناخت منحصر در حس نیست و ثالثاً: حقانیت قیامت به وسیله ادلّهی عقلی به اثبات رسیده است.
پیروان بابیه و بهائیه، برای حفظ موجودیت خود، از احسایی و رشتی حمایت کرده و آنها را مبشر باب و بهاء میدانند. اشراق خاوری، بزرگترین نویسندهی بهائی، احسایی را بسان کوکب درخشندهای میداند که برای بیدار کردن فرقهی شیعه، مبعوث شده است و حاج میرزا جانی کاشانی، احسایی را برگزیدهی موحدین، صفوهی اخیار و برگزیدهی شیعیان دانسته است.
یکی از ادعاهای میرزا حسینعلی نوری، معروف به بهاءالله، ادعای امّی بودن است. با بررسی این ادعا در کتب بهائیان پی میبریم که نه تنها این شخص امّی نبوده و از علم الهی لدنی برخوردار نبوده است، بلکه با اثبات عدم امّی بودن بهاءالله، ثابت میشود که ادعای پیغمبری این شخص نیز کذب و دروغ بوده است و جهت عوامفریبی بوده است...
با توجه به اینکه بهائیان ادعای عصمت سران خود را دارند، اظهارات متناقض عباس افندی و شوقی درمورد صبحی، معصومیت یکی از آنان را خدشه دار میکند و چنین امامی لایق پیشوایی نیست. عبدالبهاء دربارهی صبحی چنین میگوید: «شکر کن خدا را که چنين پسر روح پروري به تو داد، جناب صبحي به خدمات مرجوعه مشغول و هذا من فضل ربنا الرحمن الرحيم !
فرقهی ضالهی شیخیه برای اعلام جدایی و انشعاب از شیعهی دوازده امامی، اسامی متعددی را برای خود قائل شده است که به آنها افتخار میکند. هر چه علمای شیعه از ایشان خواستند تا به این عمل فرقهگرایانهی خود پایان دهند، لیکن آنان عملاً موافقت نکردند. پیروان احسایی به «شیخیه، کشفیه، پائینسری، احسائیه و رکنیه و...» مشهور هستند.
فرقهی شیخیه، بسان فرقهی مفوضه به انحراف رفته و اعتقاد دارد که ائمه (علیهم السلام) خالق موجودات عالم هستند. شیخیه بارها به سبب این اعتقادش مورد تکفیر علمای شیعه قرار گرفت. شیخ احمد احسایی میگوید: «چـرا اسـتبعاد در خالقيت ائمه مینمايند و حال اين كه «تباركالله احسن الخالقين» گواه بر آن است كه به جز خداوند، خالق ديگر هست!
افرادی در تاریخ هستند که پا را فراتر از تقلب روزمره گذاشته و به فکر تقلب کلام الهی و ساخت دین قلابی و مرید پروری بودند، میرزا حسینعلی نوری از جملهی این افراد بوده و در یکی از ادعاهای خود از این قاعده نادرست استفاده نموده و کلام الهی را به طور دیگری برای فریب خوردگان فرقهی ضالهی خود استفاده نموده است.
جابلقا و جابرسا دو شهر عجیب هستند که در روایات اسلامی به آنها اشاره شده است. شیخ احمد احسایی این دو شهر را محل زندگی امام عصر (ارواحنا فداه) میداند و مینویسد: «امام زمان در عصر غیبت، جسم مادی ندارد؛ بلکه دارای جسم هورقلیایی است و هماکنون در عالم هورقلیا و در شهر جابرسا و جابلقا زندگی میکند»!
بهائیان (که ادعا میکنند، پیرو یک دین آسمانی هستند) وجود قیامت را به عنوان عالمی غیر از عالم دنیا نفی میکنند و بر این عقیدهاند که منظور از قیامت، قیام و بعثت پیامبران در همین دنیاست. حسینعلیبهاء، قیامت را به عنوان عالمی دیگر غیر از این عالم که از معتقدات ادیان الهی است، به باد مسخره گرفته و اینچنین آن را امری موهوم و خرافی قلمداد کرده است!
آنچه در ادعای امیّ بودن پیامبران مهم و مورد استناد است، درس ناخواندگی فرستادگان الهی است و اینکه علوم ایشان باید لدنی باشد. بنابر اسناد و شواهد تاریخی خود بهائیان، ادعای امّی بودن باب، ادعایی باطل و دروغین میباشد و لذا وی چون دارای علم الهی نبوده و علم اکتسابی بشری داشت؛ لذا نمیتوانند فرستادهی الهی باشند.
هرچند به نظر میرسد که شیخ احمد احسایی اولین کسی بوده است واژه هورقلیا را به کار برده است، اما بررسی منابع تاریخی نشان میدهد که قبل از وی، شیخ اشراق، ملاهادی سبزواری، ملاصدرا و.. از این واژه در آثار خود استفاده کردهاند. میتوان شیخ احمد احسایی را مروج، مبین و معرف این کلمه دانست. استفاده وی از این کلمه منجر به تکفیر وی شد.
عبدالبهاء، فرزند حسینعلی نوری، پس از مرگ پدر خویش سعی کرد با توجیهاتی بر سر ادعای خدایی پدرش سرپوش گذارد و تا حدودی ادعاهای پدر را معقول جلوه دهد. او با متوسل شدن به استدلالهای بیپایه و اساس در انجام این کار موفق نشد؛ زیرا به قدری ادعاهای حسینعلی نوری صراحت دارد که با هیچ بیانی قابل توجیه نیست.
از ادلّهای که بهائیان بر حقانیت علی محمد شیرازی اقامه میکنند، استقامت او در راه هدف است و معتقدند که این استقامت دلیل بر حقانیت اوست. در پاسخ به این ادعا، تنها به چند گزارش تاریخی از توبههای علی محمد شیرازی اشاره میکنیم. و در پایان میگوییم، آئینی که سرکردگانش خود را تکذیب میکنند و کمترین استقامتی در راه خود ندارند، آیین باطل است!
حسینعلیبهاء، در تهمتی آشکار به ساحت مقدس انبیای الهی، مدعی شده است که آن منادیان توحید الهی برای خود چنین مقاماتی ارائه نمودهاند. چنانکه در کتاب ایقان میگوید: «این است که از آن جواهر وجود در مقام استغراق در بحار قدس صمدی و ارتقاء به معراج، معنای سلطان حقیقی، اذکار ربوبیت و الوهیت ظاهر شد».