کریمخان کرمانی، مفسر اعتقادات شیخ احمد احسایی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شیوهی انبیای الهی و ائمهی اطهار (علیهم السلام) بر این بوده است که مردم را به سوی خداوند متعال فرا خوانند و هرگز به دنبال درست کردن جایگاهی برای خویش نبودهاند. بررسی عملکرد رؤسای شیخیه، من جمله کریمخان، نشان میدهد که ایشان بر خلاف این سنت عمل کردهاند و مردم را به سمت خویش فرا میخواندند. در این مقاله به خواست خداوند متعال به این موضوع خواهیم پرداخت.
بعد از وفات سید کاظم رشتی، در بین شاگردان وی اختلاف شدیدی بر سر جانشینی صورت گرفت و هر یک سعی داشت خود را به عنوان رکن رابع معرفی کند. در این بین کریمخان کرمانی، که علمای اعلام و بعض علمای معاصر، وی را تقبیح کردهاند،[1] به سبب قدرت و ثروتی که در اختیار داشت، سعی کرد با عوامفریبی قدرت را به دست گیرد و به گفتهی کربن وی توانست جانشینی را به خود اختصاص دهد.[2] او فرقهی شیخیهی کریمخانیه را در کرمان تأسیس و اختلاف دیگری در عالم تشیع ایجاد کرد.
کریمخان برای مشروعیت بخشیدن به فرقهی نوپای خود به کتابت روی آورد و در آثارش مردم را به زبانهای مختلف به سمت خود فرا خواند. کریمخان خود را مبیّن اعتقادات احسایی معرفی میکند و از همه میخواهد برای فهم کلام احسایی نزد وی بروند. برای نمونه ما فقط به بعضی از این موارد در کتاب هدایة الطالبین وی اشاره میکنیم. وی مینویسد: «علم شیخ از ایام حیات او، الی الآن در نزد ماست و موافق و مخالف از آن روز تا حال ما را شیخی خواندند و فهم علم او و حل مسائل او پیش ماست و سینه به سینه از او به ما رسیده است و به غیر از ما کسی درک مسائل ایشان را نمیکند و به غیر از ما کسی یک سطر از کتابهای ایشان را و بلکه یک کلمه از کتابهای ایشان را درک نمیکند؛ مگر اینکه باز از خود ما شنیده باشد.[3]
در جای دیگر مینویسد: «اگر نفهمند کتب ایشان را، تلامذهی ایشان هستند که حل آنها را بکنند، از ایشان کبر نکرده، استفسار کنند». [4] و مینویسد: «علم شیخ در نزد ماست و عامل به طریقهی ایشان مائیم و نشر علم ایشان را ما میکنیم و از منکر ایشان تبری میکنیم.»[5] کریمخان ادعا میکند که غیر از مشایخ شیخیه، کسی درک مسائل شیخ را نمیکند و فقط ایشان هستند که باید مرجع مردم در امور دینی باشند؛ حال آنکه گمراهی شیخ و شاگردان وی در امور اعتقادی بارها توسط علمای شیعه به مردم گوشزد شده است [6] و خود نیازمند هدایت هستند؛ حال چگونه مردم را برای هدایت، به سمت خود فرا میخوانند. آیا این کار آنها غیر از فرقهگرایی و دعوت به سمت خود است؟ حتی وی در یک نقلی خود را هادی مردم معرفی میکند که توسط اهل بیت (علیهم السلام) در این مقام قرار داده شده است؛ همان مقامی که علمای بزرگ شیعه جرأت ادعای آن را به خود نمیدادند و خود را محتاج به هدایت الهی میدانستند.[7]
اینکه کریمخان مردم را به سمت خود دعوت میکرد، چه معنایی میتواند داشته باشد؟ آیا غیر از این موارد است که جایگاه رکن رابع برای خود قائل بود و خود را مرجع عموم میدانست؟ و در پی فرقهگرایی و اعلام جدایی از شیعیان امامی بود و در راه تحصیل قدرت و ثروت بیشتر به این کار دست زد؟
پینوشت:
[1]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: نظر معاصرین در مورد شیخ احمد احسایی
[2]. هانری کربن، مکتب شیخی از حکمت الهی شیعی، ترجمهی فریدون بهمنیار، ص 17.
[3]. محمد کریمخان کرمانی، هدایة الطالبین، ص 66.
[4]. همان، ص 62.
[5]. همان، ص 67.
[6]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: شیخیه و علمای معاصر
[7]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: بررسی انتقادی خوابهای کریمخان کرمانی
دیدگاهها
طلبه کرمانی
1398/07/25 - 09:28
لینک ثابت
سلام
افزودن نظر جدید