شیخیه و علمای معاصر

  • 1394/10/21 - 09:05
آیت‌الله بروجردی اعتقادات شیخیه‌ی کرمان را بر طبق روش امام صادق (علیه السلام) نمی‌دانستند و علامه قاضی شرک را یکی از انحرافات اعتقادی شیخ احمد احسایی می‌داند که وی خدا را مفهومی پوچ و بدون اثر معرفی کرده است. علامه تهرانی، احسایی را مخالف عرفا و فاقد استاد اخلاق و تربیت دانسته که به همین سبب به انحراف رفته است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دیدگاه علمای شیعه در خصوص فرقه‌ی شیخیه و مشایخ ایشان، می‌تواند در شناخت این فرقه کمک شایانی داشته باشد. در این مقاله به خواست خداوند متعال به این موضوع خواهیم پرداخت.
مرحوم فلسفی ایرادهایی را که علمای شیعه بر شیخیه وارد کرده بودند، در ۲۵ سؤال خلاصه کرده و به ابوالقاسم ابراهیمی، چهارمین سرکرده‌ی شیخیه‌ی کرمان، می‌دهد و از وی می‌خواهد که پاسخی صریح، کوتاه و شفاف دهند. ابراهیمی نیز سؤالات را دریافت و بعد از مدتی به آنها پاسخ می‌دهد. مرحوم فلسفی سؤال و جواب‌ها را خدمت آیت‌الله بروجردی (رحمه‌الله) می‌برند و ایشان بعد از مطالعه می‌فرمایند: «ابراهیمی همان حرف‌های قبل را زده است و این جواب‌ها بر طبق روش امام صادق (علیه السلام) نیست.» [1]
آیت‌الله مکارم شیرازی (حفظه‌الله) درباره‌ی شیخیه فرموده‌اند: «فرقه‌ی شیخیه دارای انحرافات فراوانی هستند و مشروعیت ندارند. در صورت امکان آنها را با زبان خوش، توأم با ادب و احترام، ارشاد کنید و اگر مؤثر نشد از آنها دوری گزینید و در جلساتشان شرکت ننمایید.»[2]
آیت الله مصباح (حفظه‌الله) در خصوص مشایخ شیخیه فرموده‌اند: «به نظر می‌رسد که خود شیخ، شخصی زاهد و وارسته بوده است؛ گرچه در برخی از مسائل به دلایلی به بیراهه رفته است؛ اما شخصیت سید‌کاظم دقیقاً مشخص و واضح نیست و به طور کلی وی دارای شخصیتی مبهم و مشکوک است و اما کریم‌خان‌کرمانی کسی است که دکان‌باز بوده و به فرقه‌سازی و أنا رجل گفتن در مقابل اکابر علمای عصر پرداخته است».[3]
علامه طباطبایی (رحمه‌الله) درباره‌ی شیخیه فرموده‌اند: «دو طایفه‌ی شیخیه و کریم‌خانیه، که در دو قرن اخیر در میان شیعه‌ی دوازده امامی پیدا شده‌اند، نظر به این‌که اختلافشان با دیگران در توجیه پاره‌ای از مسائل نظری است، نه در اثبات و نفی اصل مسائل، جدایی ایشان را انشعاب نشمرده‌ایم».[4]
ملاعلی نوری [5] در اصفهان از ارادتمندان شیخ احمد احسایی به شمار می‌رفت و همیشه مطالب علمی ایشان را تأویل و  توجیه می‌کرد. زمانی که شیخ احمد احسایی وارد ایران شد و در اصفهان اقامت گزید، وی به جهت احترام شیخ، کلاس درس خود را تعطیل کرد تا شاگردان وی در درس احسایی شرکت کنند. شاگردان ملا علی نوری در همان جلسات اول متوجه شدند که شیخ نسبت به اصطلاحات و مباحث فلسفی بیگانه است. بعد از اندکی شاگردان ملا علی تصمیم گرفتند که دیگر در درس شیخ شرکت نکنند و ملا علی هم از رفتار خود پشیمان شد که چرا در این مدت مباحث علمی شیخ را توجیه کرده است.[6]
آیت‌الله قاضی (رحمه‌الله) در حق احسایی فرموده‌اند: شیخ احسایی خدا را مفهومی پوچ و بدون اثر، خارج از اسماء و صفات می‌داند و این عین شرک است... . ایشان کتاب مشهور احسایی را، که شرح زیارت جامعه‌ی کبیره باشد، مشتمل بر مباحث اعتقادی شرک‌آمیز می‌داند.[7]
علامه تهرانی در ادامه فرمایش علامه قاضی می‌نویسد: «بدین مناسبت شیخیه و حشویه که رئیسشان شیخ احمد احسایی است در قطب مخالف عرفا قرار دارند و برای همین این همه با عرفا دشمنی می‌کنند و سرسختی می‌نمایند؛ چرا که صددرصد با یکدیگر در ممشی مختلف هستند. مرحوم قاضی، بیماری شیخ را بدین جهت می‌داند که تحت تربیت یک استاد کامل و موحد قرار نداشت.»[8]
جالب اینکه وصی مرحوم قاضی، آیت‌الله شیخ عباس قوچانی، متوجه این مطلب دقیق نشدند و اعتقاد داشتند که اشکالی در اعتقادات شیخیه وجود ندارد؛ چرا که آنها را نیز مانند دیگر شیعیان، اهل عبادت و ولایت می‌دانست و اعتقاد داشت که فقهشان همان فقه شیعه است و از جهت اخلاق و رفتار ایرادی ندارند؛ اما بعد از اینکه مرحوم قاضی (رحمه‌الله) با استناد به کتاب شرح زیارت جامعه‌ی کبیره، اشکال اعتقادی شیخ احمد احسایی را بیان فرمودند، وی هم متوجه‌ اشتباه خود شد که شیخیه چگونه به انحراف رفته است.
می‌توان گفت: شناخت انحرافات اعتقادی شیخیه و دیگر فرقه‌های گمراه توسط عوام ممکن نیست و نیاز است که اهل آن به این مطلب بپردازند.

پی‌نوشت:
[1]. محمدتقی فلسفی، خاطرات و مبارزات حجة الاسلام فلسفى، تهران، بی‌نام، چاپ دوم، فروردین 1382 ش، ص ۳۸۶-۳۸۷.
[2]. آیت‌الله مکارم شیرازی، استفتائات، قم: انتشارات علی‌بن‌ابیطالب (ع)، چاپ اول، سال 1393 ه.ش، ج 4، ص 500، س 1364.
[3]. علی اکبر باقری، نقد و بررسی آرای کلامی شیخیه‌ی کرمان، قم: انتشارات مؤسسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی، سال 1392 ه.ش، ص ۱۱۰.
[4]. سید محمد حسین طباطبایی، شیعه در اسلام، قم: انتشارات واریان، چاپ دوم، زمستان 1380 ه.ش، ص 94.
[5]. ملاعلی آخوند نوری مازندرانی، معروف به حکيم الهی، يکي از حکما و فلاسفه‌ی مشهور قرن سيزدهم ه.ق است که در نور مازندران متولد شد. بر طبق نظر بسياری از دانشمندان و مورخين، هيچ فيلسوفی در دوره‌های اخير مانند آخوند نوری، منشأ آثار و مبدأ فيض و برکات نبوده است. مهمترين اثر وی، اسفار مشحون است.
[6]. مرتضی مدرسی، شیخی‌گری، بابی‌گری از نظر فلسفه، تاریخ و اجتماع، تهران: کتابفروشی فروغی، چاپ دوم، خرداد 1351 ه.ش، ص 54-55.
[7]. آیت الله علامه حاج سید محمد حسین حسینی تهرانی، روح مجرد، مشهد: انتشارات علامه طباطبایی، چاپ هشتم، شوال ۱۴۲۵ ه.ق، ص 427.
[8]. همان، ص 428.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.