بهائیت وشیخیه
نمایندهی تشکیلات بهائیت در آذربایجان، هدف از به راه اندازی برنامه گفتمان در این کشور را تبلیغ بهائیت ذیل شعارهایی نظیر تساوی زن و مرد و تشریح شخصیت طاهره برغانی عنوان کرد. اما آیا فرقهای که اساساً جنس زن را پستتر از مرد برشمرده، میتواند متمسک به اینگونه تبلیغات باشد؟! و یا از زنی فاجره برای زنها الگوسازی کند؟!
از آنجا که کشور جمهوری آذربایجان از اهمیت بسیاری برای رژیم صهیونیستی برخوردار است، تشکیلات بهائیت به عنوان دین و باور صادراتی رژیم صهیونیستی، در سالهای اخیر، تحرکاتش در منطقهی خاورمیانه را مطابق با سیاستهای این رژیم جعلی به پیش میبرد. چرا که تنها ماموریت بهائیت در جوامع اسلامی، ایجاد اتوبان برای ورود و نفوذ صهیونیستها است.
در حالی تشکیلات جهانی بهائیت مدعی تشکیل کمپین 88 میلیونی در دنیا برای حمایت از بهائیان ایران میشود که: اولاً: با جستجویی ساده در فضای مجازی به کذب آمارسازیهای تشکیلات بهائیت پی میبریم. ثانیاً: تشکیلات بهائیت در آمارسازیها دروغین و بزرگنمایی سابقهای طولانی دارد. ثالثا: برخلاف ادعای تشکیلات بهائیت با عدالت با پیروان این فرقه برخورد میشود.
تشکیلات بهائیت در مقالهای به بهانهی صدمین سالگرد سفر عبدالبهاء به آمریکا، او را نخستین ایرانی حامی آزادیخواهی و مدافع حقوق زنان و سیاهان معرفی نمود. این در حالیست که عبدالبهاء: به مقابله با جریان مشروطیت در ایران پرداخت؛ جنس زن را پستتر از مرد برمیشمرد و سیاهپوستان را دارای خلقت حیوانی، وحشی و نادان معرفی مینمود.
بهائیان امتیاز پیامبران بر سایر افراد را در بینیازی از اصحاب قدرت و ثروت و مقابله با آنان برمیشمارند. این در حالیست که پیامبرخواندهی بهائی، خود و نزدیکانش رابطهای بسیار نزدیک با استعمار روستزار داشته، جانش را مدیون این استعماری است، دعاگوی ستمگران است و شخصاً به دریافت حقوق از استعمار تزاری اعتراف کرده است.
پیدایش عواملی نظیر شکست مقابل استعمارگران، وضعیت اسفبار اقتصادی- اجتماعی و باورهای مسلک شیخی؛ تصور ظهور نزدیک را در توده مردم تقویت کرد. در این میان علیمحمد شیرازی که با ادعای بابیت و مهدویت انحراف خود را شروع، با ادعای پیامبری و خدایی کارش را ادامه داد و پس از دو مرتبه توبه، جهت خواباندن فتنههای صورت گرفته به نام او، اعدام شد.
اعتراف بهائیت به برتری و اولویت قوانین دین و امر به پیروی از قوانین حکومت (در صورت تعارض) و همزمان سرپیچی از قوانین حکومتی و گسترش نافرمانیهای مدنی نیز در عمل، چه توجیهی برای چندرویی فرقهی هزار رنگ بهائیت باقی خواهد گذارد؟
در احکام و رفتار بهائی، تحصیل جداگانه و اختصاصی برای بهائیان پیشبینی شده، غیربهائیان از ورود به ضیافتهایشان منع، از امور مالی و ارث محروم، مطرود و در انزوای اجتماعی شدید قرار گرفته و تنها جان بهائیان با ارزش شمرده شده است. این باور فرقهای است که امروزه، شعار نوعدوستی میدهد و از مظلومنمایی، پُلی برای تبلیغاتش ساخته است!
نهاد رهبری بهائیت در پیامی، ضمن تأیید به کارگیری ابزارهای جدید در تبلیغ همگانی توسط مبلّغان بهائی، از دعوت گستردهی افراد به بهائیت نهی میکند. چرا که دعوت به تبلیغ گزینشی و مؤثر در بهائیت، در واقع اشارت به همان سیاست پیشوایان بهائی در عدم مواجهه با منتقدین آگاه و فریب افراد کم اطلاع نسبت به این فرقهی ضالّه میباشد.
تشکیلات بهائی در آمریکا، بر خلاف باور پیشوایانش، خود را مبدع نشستهای ضدنژادپرستی در این کشور معرفی نمود. پیشوایان بهائی که نه تنها اطلاق نام انسان بر مخالفین چند میلیاردی خود را گناهی نابخشودنی دانستهاند، بلکه برخی نژادها را نیز به باد تحقیر و تمسخر گرفته و حتی برای بردهداری اربابانشان نیز توجیه تراشیدهاند!
از جمله تعالیمی که بهائیت با کپیبرداری از ادیان و مجامع سیاسی روز خود، به عنوان اختراعش معرفی میکند، صلح و تشکیل محکمهی کبری است. اما آیا زیادهخواهی قدرتهای بزرگ، ضمانت اجرایی عادلانهای برای آن دادگاه باقی خواهد گذاشت؟! از طرفی، چرا انبیاء احقاق عدالت را در قیام ملّتها برابر مستکبران دانستهاند؟!
تشکیلات بهائیت در جریانسازی اخیر خود برعلیه جمهوری اسلامی، حتی از حمایت بهائیان ایران نیز برخوردار نشد. اما بهائیتی که با هدف برچیدن مذهب شیعه تشکیل شده و برای براندازی نظام جمهوری اسلامی تلاش میکند، چگونه میتواند تقاضای تریبون رسمی در کشور داشته باشد. از طرفی آیا نقد بهائیت بر خلاف شعار تحری حقیقت این فرقه است؟!
تشکیلات بهائی ذیل بیانیهای، به اعتراض مقامات دولتی و سازمان یهودیان کانادا، به نقض حقوق بهائیان در ایران پرداخت. اما آیا رژیم ناقض حقوق بشر کانادا و یهودیان چشم بسته جنایات اسرائیل در این کشور، صلاحیت اعتراض به نقض حقوق بشر در سایر کشورها را دارند؟ طبق قانون اساسی ایران، تمامی گروهها تا زمانی که برعلیه دین و کشور توطئه نکنند، محترمند.
تشکیلات بهائی در ژنو، در حالی مدعی نفرتپراکنی جمهوری اسلامی برعلیه بهائیان شد که: در وهلهی اول با معدوم سازی کتب پیشوایانش و برچیدن بساط تشکیلات جهانیاش میبایست نفرتپراکنی علیه مردم ایران را متوقف کند. در ثانی، تشکیلاتی که تحری حقیقت را تعلیم و ظلمپذیری را منش پیشوایان خود معرفی میکند، چرا به نقد علمی فرقهی خود معترض است؟