از آنجا که کشور جمهوری آذربایجان از اهمیت بسیاری برای رژیم صهیونیستی برخوردار است، تشکیلات بهائیت به عنوان دین و باور صادراتی رژیم صهیونیستی، در سال‌های اخیر، تحرکاتش در منطقه‌ی خاورمیانه را مطابق با سیاست‌های این رژیم جعلی به پیش می‌برد. چرا که تنها ماموریت بهائیت در جوامع اسلامی، ایجاد اتوبان برای ورود و نفوذ صهیونیست‌ها است.

تشکیلات بهائیت در مقاله‌ای به بهانه‌ی صدمین سالگرد سفر عبدالبهاء به آمریکا، او را نخستین ایرانی حامی آزادی‌خواهی و مدافع حقوق زنان و سیاهان معرفی نمود. این در حالیست که عبدالبهاء: به مقابله با جریان مشروطیت در ایران پرداخت؛ جنس زن را پست‌تر از مرد برمی‌شمرد و سیاه‌پوستان را دارای خلقت حیوانی، وحشی و نادان معرفی می‌نمود.

پیدایش عواملی نظیر شکست مقابل استعمارگران، وضعیت اسف‌بار اقتصادی- اجتماعی و باورهای مسلک شیخی؛ تصور ظهور نزدیک را در توده مردم تقویت کرد. در این میان علی‌محمد شیرازی که با ادعای بابیت و مهدویت انحراف خود را شروع، با ادعای پیامبری و خدایی کارش را ادامه داد و پس از دو مرتبه توبه، جهت خواباندن فتنه‌های صورت گرفته به نام او، اعدام شد.

در احکام و رفتار بهائی، تحصیل جداگانه و اختصاصی برای بهائیان پیش‌بینی شده، غیربهائیان از ورود به ضیافت‌هایشان منع، از امور مالی و ارث محروم، مطرود و در انزوای اجتماعی شدید قرار گرفته و تنها جان بهائیان با ارزش شمرده شده است. این باور فرقه‌ای است که امروزه، شعار نوع‌دوستی می‌دهد و از مظلوم‌نمایی، پُلی برای تبلیغاتش ساخته است!

تشکیلات بهائی در آمریکا، بر خلاف باور پیشوایانش، خود را مبدع نشست‌های ضدنژادپرستی در این کشور معرفی نمود. پیشوایان بهائی که نه تنها اطلاق نام انسان بر مخالفین چند میلیاردی خود را گناهی نابخشودنی دانسته‌اند، بلکه برخی نژادها را نیز به باد تحقیر و تمسخر گرفته و حتی برای برده‌داری اربابانشان نیز توجیه تراشیده‌اند!

تشکیلات بهائیت در جریان‌سازی اخیر خود برعلیه جمهوری اسلامی، حتی از حمایت بهائیان ایران نیز برخوردار نشد. اما بهائیتی که با هدف برچیدن مذهب شیعه تشکیل شده و برای براندازی نظام جمهوری اسلامی تلاش می‌کند، چگونه می‌تواند تقاضای تریبون رسمی در کشور داشته باشد. از طرفی آیا نقد بهائیت بر خلاف شعار تحری حقیقت این فرقه است؟!