اهل حق
نورعلی الهی بنیانگذار جریان مکتب دو دوره متضاد در زندگی خود داشته است. یکی از این دوران دوره ریاضت کشیدن اوست که دوازده سال به طول انجامید. وی در این دوران بنابر ادعای خود ریاضتهای مختلف کشیده و همراه با تعدادی از دراویش به تهران می آید و گیسوان خود را بلند میکند و شروع به ریاضت میکند.
نعمتالله جیحونآبادی یکی از بزرگان خاندان شاه حیاسی است که در روستای جیحونآباد متولد شد. وی بعد از اینکه مدتی در شهر کرمانشاه به تحصیل پرداخت به جیحون آباد بازگشت و شروع به تدوین کتابهای مختلف نمود که مهمترین آنها " حق الحقایق یا شاهنامه حقیقت است" که در آن بسیاری از از اسرار مگو فرقه اهل حق را به زبان فارسی به نظم در آورد.
برخی از پیروان و صاحبقلمان تازهکار اهل حق، این آیین را دین مستقل قبل از اسلام معرفی مینمایند؛ حالآنکه در هیچ کتاب ملل ونحلی اسمی از این آیین نیست و از طرفی در تناقضگوئی آشکار ایشان پیشینه اهل حق را قبل از اسلام میدانند و بعد اظهار میکنند که ظهور و بروز آن را در عصر حضرت علی (علیهالسلام) است!
برخی از سرسپردگان فرقه اهل حق با برگزاری محافل و مجالس سعی دارند آیین اهل حق را بهعنوان "دین اهل حق" معرفی نمایند. اما پیشینه بزرگان اهل حق و خانواده سلطان اسحاق و خود او حاکی از آن است که ایشان پیرو دین اسلام بودهاند.
پیروان فرقه اهل حق علیرغم اینکه آیین خود را آیین دوره حقیقت می دانند که در آن نیاز به انجام عبادات نیست در طول سال دو نوبت روزه می گیرند که از عبادات تمام شرایع آسمانی است و از طرف دیگر نماز که همواره در منابع دینی در کنار روزه آمده است را به بهانه اینکه از عبادات دوره شریعت است، ترک می کنند.
برنامههای عبادی پیروان فرقه اهل حق طبق اصل باطل "تناسخ" است. بنا بر عقیده آنان از روز ازل تا روز آخر در عالم سه دوره است: عالم الست، دوره شریعت و دوره حقیقت. بنا بر اندیشه اهل حق نماز مربوط به دوران شریعت است و هرکس که در دونهای گذشته تابع شرایع آسمانی بوده و نماز را خوانده است به این آیین رسیده و لازم نیست نماز بخواند.
نورعلی الهی بنیانگذار جریان مکتب در فرقه اهل حق که از طرف جامعه اهل حق مطرود بوده است با حمله به این جامعه و سادات اهل حق آنها را متهم به انحراف و دنیاپرستی کرده است که خود حاکی از عوامفریبی و جمع کردن مرید در میان نورعلی الهی و خانوادهاش است.
نورعلی الهی علیرغم ادعای پیروی از شریعت محمدی و مکتب علوی مطالبی اظهار میکند که برخلاف مسلمات مذهب تشیع است. او بهصراحت منکر عصمت اولیاء و انبیاء الهی است که در آیات و روایات اسلامی بر آن تأکید شده است و نزد شیعه مسلم و متقن است.
نورعلی الهی همواره سعی داشته است که خود را شیعه معرفی نماید اما در مواردی مطالبی اظهار میکند که نه تنها ادعاهای او را خدشهدار میکند بلکه مصداق توهین به حضرت علی (علیهالسلام) است. او سلطان اسحاق را از امیر المومنین علی (علیهالسلام) کاملتر میداند.
اکثر پیروان فرقه اهل حق علیرغم اعتقاد به اصل نماز با ادله بیپایه و اساس این فریضه الهی را ترک و برای آن اهمیتی قائل نیستند. یکی از بهانههای اهل حق بر ترک نماز این است که خدمت به خلق خداوند خود عبادت است و دیگر نیاز به ادای نماز بهعنوان عبادت نیست.
یکی از مهمترین معضلات اکثر خاندانهای اهل حق عدم توجه و پایبندی به نماز است. بزرگان و صاحبنظران این فرقه برای نماز نخواندن خود ادله و داستانهای بیپایه و اساسی مثلاینکه ما بهجای نماز نیاز میدهیم و با پرداخت نیاز نمازخواندن لزومی ندارد، بیان میکنند.
در باور خاندان آتش بیگی قرآنی موسوم به "قرآن زرده" وجود دارد که همه آن 17 کیلو وزن دارد و یک صفحه آن نیز به همان وزن است. در باور این خاندان که مقبول سایر خاندانهای اهل حق نیست "آبش" یکی از مسند نشینان خاندان آتش بیگی بهوسیله آن اختلاف بین مردم را حل میکرد.
بزرگان و مسند نشینان خاندانهای یازدهگانه اهل حق به "سید" مشهور هستند اما در اینکه مراد اهل حق از "سید" چیست در بین صاحبنظران این فرقه اختلافنظر وجود دارد؛ برخی همه سادات فرقه اهل حق را سید نسبی که نسبشان به امام کاظم (علیهالسلام) میرسد، میدانند برخی دیگر سه خاندان را سید نسبی و بقیه را سید نیابتی دانسته و برخی دیگر منکر سیادت نسبی همه خاندانها شدهاند.
نورعلی الهی بنیانگذار جریان مکتب که اندیشههای خود را اندیشه علوی و شریعت خود را شریعت محمدی میداند در سخنانی عوامفریبانه خود را با حضرت علی (علیهالسلام) مقایسه میکند گویا که خود جلوهای از آن حضرت است. وی زندگی خود را عین زندگانی آن امام همام قلمداد میکند.