اهل حق
بنا بر اعتقاد اهل حق، مجموعه عقاید این فرقه توسط حضرت علی (علیهالسلام) به یارانش آموخته شد و سپس سینهبهسینه تا امروز منتقلشده است. اما واقعیت امر این است که اگر اصول اعتقادی اهل حق را بر کلام امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) عرضه کنیم، آنگاه این نظر تضعیف میشود.
زندگانی و پیشینه اعتقادی افراد صاحب ذات در فرقه اهل حق نشان میدهد که ایشان پیرو دین اسلام بودهاند. پیشینه اعتقادی سلطان اسحاق و پدر او نیز حاکی از مسلمان بودن آنها دارد و تلاش "یارسانیزم" برای مستقل جلوه دادن اهل حق از اسلام، امری باطل بهحساب میآید.
اساس اندیشه یارسان را دونادون یا گردش روح در جامههای مختلف تشکیل میدهد که اهل حق آن را سیر تکامل انسان میدانند. بنا بر اندیشه اهل حق روح در هر دونی نسبت به دون پیشین باید کاملتر و متعالیتر باشد، درحالیکه این اندیشه در مواردی در اهل حق خلاف ادعای ایشان را بیان میکند.
زیرساختهای اعتقادی آیین یارسان، اهل حق را با شیعه اثناعشری فاصله داده و آنها را به غلات شیعه نزدیک میکند. در عقاید غلات نیز، عقاید و باورهایی وجود داشته است که پارهای از آنها با عقاید آیین یارسان مطابقت دارد.
برخی از پیروان فرقه اهل حق معتقد هستند که "دونادون" یا "گردش متوالی روح در بدنهای مختلف" با "تناسخ" فرق دارد. ایشان معتقدند که هرچند که در تناسخ و دونادون، خروج روح از بدنی به بدن دیگر وجود دارد اما در دونادون سیر تکامل و وصول بهحق لحاظ شده است که در تناسخ این دو لحاظ نشده است.
یکی از ویژگیها خاص آیین یارسان،"پنهان داشتن مبانی وزیر ساختهای اعتقادی آن" است که مهمترین عامل در ناشناخته ماندن ماهیت آن به نظر میرسد اما در دو قرن اخیر مخصوصاً سالهای اخیر برخی از پیروان این فرقه اقدام به انتشار متون کلامی خودکردهاند.
خاندان شاه ابراهیمی، یکی از با نفوذترین خاندانهای اهل حق است که در ایران و عراق سرسپردگانی دارد. جریان نوظهور "یارسانیزم" با توجه به اینکه در برخی از کلامهای اهل حق خبر از اختلاف بابا یادگار و شاه ابراهیم میدهند، خاندان شاه ابراهیمی را متهم به انحصارطلبی و اعمال قدرت، در جامعه اهل حق کرده است.
برخی از اختلافات و آرای گوناگون در میان سرسپردگان آیین یارسان، نشانگر برداشتهای متفاوت آنان از متون کلامی این فرقه است که با توجه به برداشت کلام دانان و کلام خوانان این فرقه، حاصل میشود.
اکثریت خاندانهای اهل حق علیرغم اینکه خود را مسلمان میدانند، اما نماز را بهجا نمیآورند. ایشان برای نماز نخواندن خود ادلهای بیپایه و اساس بیان میکنند که هیچ توجیهی شرعی ندارد درحالیکه منابع دفتری و دیگر آثار اهل حق، ایشان را از نمازخواندن نهی نکرده است.
نزد اهل حق، دیوان گَوره (دیوان بزرگ) که در زمان سلطان اسحاق توسط او ویارانش سروده شده است، بسیار محترم است و در صدر همه آثار و منابع آیینی جای دارد زیرا بنا بر اندیشه اهل حق این مجموعه، حاوی اصول عقاید و آدابورسوم اهل حق است در حالی که معیاری برای صحتوسقم سرایندگان این دیوان وجود ندارد.
برخی از پژوهشگران خواستهاند از طریق دونادون یا اعتقاد به گردش روح = تناسخ بین اهل حق و هندوها که معتقد به تناسخ هستند و حال آنکه اهل حق و پیروان آیین هندو در کیفیت اعتقاد به تناسخ باهم اختلاف دارند.
بر اساس مبنای اعتقادی یارسان، هرگاه فرشتهای در جامه بشری وارد شود مظهر صفات حقتعالی توصیف میشود. اما با کاوش در متون کلامی اهل حق، تناقضگویی درباره مظاهر صفات روشن میشود.
برخی از نویسندگان اهل حق سعی دارند با توجه به اشتراکاتی که بین اهل حق و آیین مهرپرستی که یکی از ادیان باستان ایران است، اهل حق را ادامه مهرپرستی معرفی کنند اما مطالعه تطبیقی بین این دو آیین نشان میدهد که وجه اختلاف بین اهل حق و مهرپرستی در مسائل بنیادی بسیار زیاد است.
بعضی از سرسپردگان فرقه اهل حق با استناد به برخی از ابیات در متون کهن کلامی اهل حق، سعی در ایجاد ارتباط بین اهل حق و آیین زوران، دارند تا هر چه بیشتر بتوانند پیشینه اهل حق را طولانی نشان دهند و حال آنکه بنا بر متون اهل حق این رابطه بر اساس دونادون است.