خودشكوفايى و ناخودشكوفايى تمايلات انسانى
ميلهايى كه تاكنون ياد كرديم همگى در اين ويژگى مشتركند كه بهطور طبيعى و بدون نياز به فعاليت انسان خود به خود بهوجود مىآيند و مراحل مختلف خود را طى مىكنند. اكنون سؤال اين است كه آيا همه تمايلات، خواستهها و نيازهاى انسان همين گونهاند؟ آيا تمايلات و نيازهايى نيز وجود دارند كه صد در صد طبيعى و خودرو نباشند و رشد و شكوفا شدننيازمند حركت و تلاشى از سوى خود انسان باشد؟
پاسخ اين سؤال مثبت است. مايهها و استعدادهايى در درون انسان وجود دارد كه شكوفا شدن و به فعليت درآمدن آنها، به فعاليت خود انسان بستگى دارد. ماهيت اين تمايلاتِ فطرى بهگونهاى است كه اگر انسان، خود در مورد آنها كارى انجام ندهد، اين ميلها در او بروز و ظهور نمىكند. در اينباره و براى نمونه، مىتوان «عشق» را مثال زد:
همه ما در ادبيات، شعرها و داستانها، حكايت دلباختگانى را كه به عشقهايى شديد و جانسوز دچار شدهاند، خواندهايم. شايد خود ما نيز اينچنين حالتى را تجربه كرده باشيم. عشق حالتى است كه انسان تعلق خاطر شديدى نسبت به ديگرى در خود احساس مىكند و آرزو دارد معشوقش را در حالى كه به روى او لبخند مىزند مشاهده كند. عاشق از ديدن لبخند معشوق آنچنان شاد و سرمست مىشود كه گويى همه دنيا را به او بخشيدهاند، و آنگاه نيز كه با قهر معشوق مواجه گردد، همه دنيا در نظرش تيره و تار مىشود.
اين ميل كه ابتدا به صورتى كمرنگ ظاهر مىشود، در كسانى اوج مىگيرد و شكوفا مىگردد كه به آن مجال و ميدان بدهند. هر قدر شخص اين ميل را بيشتر دنبال كند، به آن بيشتر ميدان دهد و دامن زند، شديدتر مىشود. هر چه انسان ياد معشوق را بيشتر در وجود خود زنده بدارد، خيال او را بيشتر در فكر و ذهن خود مجسم كند و به زيبايىهاى او بينديشد، محبت معشوق روز به روز در او افزونتر مىشود و آتش عشق در وجودش شعلهورتر مىگردد. به عكس، اگر به آن ميدان ندهد و بهعمد سعى كند آن را از صفحه دل و ذهن خود كنار بزند، يا گرفتارىها، مسايل و مشكلات روزمرّه زندگى او را از معشوق غافل سازند، اين تمايل به تدريج در او ضعيف مىشود و عشق كمكم رنگ مىبازد و از بين مىرود.
بنابراين مىتوان گفت: غير از تمايلاتى كه خود به خود و به صورت طبيعى در انسان شكوفا مىشوند، تمايلات و خواستههايى نيز وجود دارند كه رشد و شكوفايى آنها تا حد زيادى در اختيار خود انسان است. انسانْ خود مىتواند كارى كند كه اين تمايلات رشد كنند و نيز مىتواند مجال بروز و ظهور به آن تمايلات را ندهد تا از بين بروند.