تاریخ
ابنتیمیه و ذهبی و برخی از معاصرین دنبالهرو آنها، در ادامه دشمنیهای خود نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) و تخصیصا امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام)، بر حدیث شریف و معتبر منزلت خدشه وارد کردهاند تا هم کینه خود به اهل بیت (علیهم السلام) را به اثبات برسانند و هم اینکه بتوانند فضائل حضرت علی (علیه السلام) را کمرنگ کنند.
خوارج از مشکلآفرینترین گروههایی است که با اندکی از طرفداران خود و با بیباکی ناشی از جهل و تعصب، کجفهمی و غرور، توانست در بهترین دوران اسلام که افتخار رهبری امیرالمومنین علی (علیه السلام) را داشت، دین را به بدترین شکل ممکن از مسیر خود خارج کند. این جریان با وهابیت دارای مبانی مشترک و در اهداف اشتراک مساعی دارند.
سلفیگری مصری، به معنی ارتجاع و گذشتهگرایی نیست، بلکه بازگشت به هویت اصلی مسلمانان و بهره برداری از شرایط روز است، در حالی که دغدغهی سلفیگری تکفیری وهابی، ترویج قرائتی بدعت گونه از محتوای دین است، که از هر ابزاری برای ترویج این اندیشه استفاده میکند، و برای تحقق این هدف مسلمانان را نیز تکفیر میکند.
ریشههای سلفیگری افراطی را میتوان در اندیشههای احمد بن حنبل ردیابی کرد. سلفیگری بهعنوان یک رویکرد فکری در میان اهل سنت، ادامه داشته است، تا اینکه در قرن هفتم هجری، ابن تیمیه برای احیای سلفیگری تلاش فراوانی کرد. سرانجام سلفیگری توسط محمد بن عبدالوهاب رونق دوبارهای یافت و گروههای تکفیری مثل داعش زاییده آن تفکر است.
امروزه یکی از اشتباهات رایج بین مردم، مترادف دانستن وهابیت با سلفیّت است؛ یعنی مردم گمان میکنند، که سلفیت با وهابیت یکی هستند، در حالیکه اینچنین نیست، بلکه جریان سلفی، یک جریان عظیمی است، که در سدههای اخیر، در جهان اسلام، بهوجود آمده است و وهابیت یکی از اقسام سلفیت است.
فهم سلف در بین جریانات اسلامی از جایگاه مهمی برخوردار است. جریانی در این موضوع افراط کردند و برای فهم سلف اعتبار خاصی قائلاند و این باعث ایجاد یک منهج جدید در فکر و اندیشه اسلامی شده است. آنها فکر سلف را بهتر، دقیقتر، اصیل تر و نماینده فکر صحیح اسلامی میدانند. بر این اندیشه که از ابن تیمیه شروع شده اشکالاتی وارد است.
ابن تیمیه در رد فضائل حضرت علی (علیه السلام) تا جایی اغراق میکند که حتی این انکار دامنگیر باقی صحابه نیز میگردد. به عبارت دیگر به جهت اینکه برای کلام خود در رد فضیلتی از فضائل حضرت علی (علیه السلام) که مورد اتفاق همگان است، مویدی بیاورد، فضائل باقی صحابه را نیز منکر میشود. و این کار بعضا موجب انتقادات شدیدی...
در دوران بنی امیه و بنی مروان، در سرتاسر دنیای اسلام، جز قم و سیستان و غور و ...، بر ضد اهلبیت مخصوصاً علی بن ابیطالب (علیهالسلام) تبلیغات وسیعی صورت میگرفت و در منابر و سایر اجتماعات، آن حضرت سب و لعن میشد، ابن تیمیه از دوران سیاه بنی امیه چنین یاد میکند: «پیروان معاویه قائل بودند که خلیفه بر حق معاویه است، نه علی، چرا که خلافت معاویه مورد پذیرش اتفاقی مسلمانان بوده...