زرتشت و باستانگرایی
گرچه مردم ایران بنا بر تمایل ذاتی همواره علاقهمند به کسب دانش بودند، اما پادشاهان و اشراف ایران باستان دائماً سرکوب گر این خواستهی متعالی بودند. چون نظام طبقاتی در ایران باستان، هرگونه کسب دانش را بر عامهی ملت ممنوع ساخته بود. همین امر سبب شد که ...
بزرگان و پیشوایان سیاسی و مذهبی در دین زرتشتی همواره با اقتدا به فرستادگان اهورامزدا و بنا بر نص صریح اوستا، علاقهی بسیاری به بریدن سرِ دشمنان و مخالفین خود داشتند. از آن جمله در شاهنامه فردوسی موارد بسیاری را بیان میکند که مؤمنین زرتشتی سر از بدن دشمنان و مخالفین خود جدا میکردند...
در متن اوستا و حتی شاهنامه به صراحت آمده است که زرتشتیان با اقتدا به منش خدایشان، غیر زرتشتیان را سر میبریدند. این امر (سر از بدن غیرزرتشتیان جدا نمودن) به وفور و روشنی در تاریخ زرتشتیان مشاهده میشود. آیا زرتشتیان و باستانپرستان از این موضوع آگاه نیستند؟ پس چرا همواره دیگران را به خشونت متهم میکنند؟
کورش کبیر، گرچه در رابطه با بردگان دست به اصلاحاتی زد اما هیچگاه بردهداری را لغو نکرد، این است که بردگان همواره در عصر هخامنشیان (حتی در زمان کورش کبیر و پس از آن) بخشی از بدنهی جامعه و طبقهای از طبقات نظام اجتماعی بودند، خرید و فروش میشدند و جیرهای بسیار اندک ...
نظام طبقاتی در میان اقوام آریایی ریشهای بسیار کهن دارد. نظامی که بر مبنای آن هیچ کس حق ورود به طبقهی دیگر را ندارد و جایگاه اجتماعی هر شخص تنها بر پایهی وراثت تعریف میشود. گاتهای اوستا نیز هیچگاه هیچ مبارزهای با این منش ظالمانه نکرد، بلکه خود آن را تثبیت نمود.
دین زرتشتی با نادیده گرفتن انصاف و حقگرايي، نه تنها عقل زن را موجودي ناقص معرفی کرده است، بلکه پا را فراتر از این گذاشته و آنان را بیخرد و حتی موجوداتی اهریمنی و خبیث معرفی نموده است. در تبیین اين گفتار بايد گفت...
رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، پس از اشاره به تجربه تلخ تاریخی زوال زبان پارسی، وضعیت فعلی زبان پارسی در برابر هجمه گسترده واژگان خارجی را نگرانکننده دانستهاند.
گرچه بر هر منصفی روشن است که کورشبزرگ، مردم بابل را از یوغ حاکمان بابلی خلاص نموده و آنان را زیر یوغ خود کشید. چه اینکه در بند 13 و 14 از استوانه آمده است:
آیا میدانید بنابر گاتهای اوستا، اهورامزدا با نقض فلسفهی نبوت، مردمان را در گذر هزاران و بلکه دهها هزار سال در زشتی و نکبت نگاه داشت؟ و مایهی بدبختی و هلاکت و نابودی جامعهی بشری شد؟ آیا میدانید اهورامزدا چگونه مبانی خردمندانهای که خود بیان داشته را زیر پا گذاشت؟
نظام طبقاتی ذاتا مروّج بردهداری است. بدین صورت که طبقه عامهی مردم در جامعهی طبقاتی ایران باستان، رسما بردهی موبدان و اشراف بودند و شاهان و سرکردگان حکومت، بر جان و مال و ناموس مردم مالکیت مطلق داشتند...
یکی از مظاهر عبادت، سجده است؛ لذا ما معتقدیم سجده بر غیر خدا حرام است و تنها کسی که لایق پرستش و سجده و کرنش است، فقط خداوند متعال است؛ حتی سجده بر پیامبران و اولیای الهی نیز حرام است و شرک در عبادت محسوب میشود، پس هرگز نباید حتی در حرم امام معصوم هم به سجده افتاد، البته سجده برای خدا و تشکر از او که توفیق زیارت داده است خوب است و پسندیده، ولی سجده باید برای خدا باشد. بنابراین سجده بر هر انسانی حرام است و مردود، این مطلب مورد تاکید تمام ادیان حال حاضر است
نظام اجتماعی ایران باستان، کاملاً طبقاتی و بر اساس منافع درباریان و استعمار تودهی ملت برقرار بود. آنچه در ادامه بیان میشود نکاتی قابل توجه دربارهی جامعهی طبقاتی ایران قبل از اسلام است.
اگر این میهن دوستی به میهن پرستی، یعنی از وادی انسان دوستی به وادی انسان پرستی تبدیل شود نه تنها باعث رشد و تکامل و پیشرفت نیست بلکه انحرافات اجتماعی و فرهنگی بسیاری به بار خواهد آورد. حس میهن دوستی در سطح جامعه عامل بسیار مهمّی برای رشد و توسعه است، زیرا همگان در پی یافتن راهی برای کمک و خدمت به هم یکدیگر هستند. تا زمانی که ناسیونالیسم (نه به عنوان غربی آن که در درون آن بحث برتری نژادی و برتری طلبی ملیتها و اقوام میجوشد) به عنوان یک ایدئولوژی در مقابل اسلام قرار نگیرد مورد قبول همگان است.
آیا می دانید قبل از ورود اسلام به ایران، نام سرزمین مان، اِران (Eran) بود؟ اعراب این سرزمین را به صورت «ایــــــران» تلفظ کردند و این نام تا امروز بر این آب و خاک باقی ماند. اما به راستی چه شد که نام این سرزمین از «اِران : Eran» به صورت «ایـــــران : Iran» در آمد؟ مرحوم ابراهیم پورداود (متوفای 1347) پدر اوستاشناسی ایران به این پرسش، پاسخ میدهد که گرچه در عصر ساسانی و بنا بر اسناد رسمی باقی مانده از آن دوره، نام این سرزمین، اِران (Eran) بود، ولی پس از ورود اعراب و در اثر ویژگی های الفبای نوشتاری عربی، نام این سرزمین به صورت ایـــران (Iran) در آمد! یعنی آنچه امروزه ما سرزمینمان را بدان میشناسیم، گلواژهای است به سَبکِ عربی!