بردهداری در عصر هخامنشیان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در فضای مجازی به وفور مشاهده میشود که از لغو بردهداری در منشور کورش بزرگ سخن گفته میشود. بیتردید، کورش کبیر، پادشاهی بزرگ بود که اصلاحات زیادی در جهان باستان به انجام رساند و صفات نیکش قابل انکار نیست. اما به راستی در هیچ قسمت از منشور وی سخنی از لغو بردهداری نیست. او هیچگاه بردهداری را لغو نکرد. تنها اسیران یهودی را از بند آزاد نمود و بیگاری را برانداخت، یعنی جیرهای بسیار اندک برای بردگان قرار داد.[1] لیکن این به معنی لغو بردهداری نیست. روشن است که بردهداری در عصر هخامنشیان (در زمان حکومت کورش و پس از آن) امری کاملاً رایج بود. بردگان، همواره بخشی از بدنهی جامعهی طبقاتی بودند، بردگان و کنیزان، رسماً خرید و فروش میشدند و در مقابلِ دریافت جیرهای اندک، مجبور به کار کردن برای اشراف و ثروتمندان بودند.
در مکتوبات پژوهشی دیودور سیسیلی (متوفای 30 قبل از میلاد) آمده است که خشایارشا (نوهی کورشبزرگ) به عنوان هدیه تعداد زیادی برده و ظروف گرانبها به تمیستوکل اهدا کرد.[2] همچنین بنا بر اسناد تاریخی و الواح به جای مانده، در عصر هخامنشیان در مقابل دادن قرض (وام) معمولاً يک خانه یا يک تكه زمين، يا يک برده بعنوان گروگان (ضمانت) گرفته میشد. که این نشان میدهد بردهداری در آن عصر وجود داشت.[3] حتی در زمان داریوش، (که سال ها پس از کورشبزرگ حکومت میکرد) استفاده از بردگان در توليدات، به شدت افزایش یافت و بردگان بسیاری به عنوان نیروی کار در دسترس بودند.[4] بردگان رسماً به عنوان یکی از طبقات جامعه (در حققت پایینترین طبقه اجتماعی) محسوب میشدند.[5] هخامنشیان نیز همواره مروّج و حامی نظام طبقاتی (و شکافهای طبقاتی ناشی از آن) بودند و بر هر منصفی روشن است که نظامهای طبقاتی همواره از مهمترین عوامل ترویج بردهداری در جهان بوده اند.[6] از همین روی بردگان و طبقات محروم جامعه همواره چشم به راهِ فرصتی برای نجات از یوغ شاهان ستمگر هخامنشی بودند. قرائن بسيارى نشان مىدهد كه در آن زمان، گئوماتا بر خلافِ داريوش، متكى به طبقات محروم جامعه بود و با بخشودن مالياتها و حمایت از بردگان و فقرا، کوشش میکرد از رشد روزافزون اختلاف طبقاتى جلوگيرى كند. ولى چنانكه میدانیم، داريوش به كمک اشراف و ثروتمندان از اين جنبش جلوگيرى كرد. دياكونوف در تاريخ خود، از جنبشهاى آن دوران ياد مىكند و مىنويسد كه پس از پايان كار گئوماتا، داريوش با قيامها و مخالفتهاى زيادى روبرو گرديد.[7]
در زمان داریوش اول (داریوشبزرگ) نیز در املاک بلندپايگان پارسى در آسياى صغير، بابل و مصر و ... از بردگان بسیاری بهرهكشى مىشد. در پيشرفتهترين سرزمینهای هخامنشى، بردگان در رديف دامها به شمار مىآمدند و مورد خريد و فروش قرار مىگرفتند، و یا به عنوان ارث و پاداش و ... به ديگران واگذار میشدند. شمار بسیاری از اين بردگان به شكلهاى گوناگون به كارهاى خانگى، كارهاى كشاورزى، كار در معادن و ... مشغول بودند. رابطهی سران و مقامات حکومتی با زيردستان نیز به راستى همانند روابط بردهدار با برده بود.[8] هخامنشيان حتی ساكنان استانها يا شهرها و حتى يك قبيله كامل را، هنگامى كه عليه حکومت پارسى شورش مىكردند، به بردگى مىگرفتند. قسمت عمدهی اين بردگان را براى كار به املاک شاه يا بلندپايگان پارسى مىفرستادند.[9] در تاریخ هرودت نیز آمده است که کمبوجیه (پسر کورش) مردمان سرزمینهای اشغال شده را بردگان و غلامان موروثىِ پدر خود میدانست.[10] همچنین بر اساس الواح یافت شدهی هخامنشی، در صفهی مجاور تختجمشید، محلی به نام «اووادئیچَیَه» یا «خوادیچیه» وجود داشته که یکی از بازارهای معتبر بردهفروشی بود. حداقل چهار لوح هخامنشی که گویای خرید و فروش بردگان است، در اووادئیچیه ثبت شده است. قیمت متوسط یک برده در این بازار برابر با هشتاد گوسفند یا سه گاو و یا شش الاغ بوده است. در یکی از چهار لوح، از فروش یک زن با دو دخترش که یکی از آنها خردسال بوده، یاد شده است. زنان و دخترانِ برده علاوه بر بیگاریهای معمول، برای بهرهکشی جنسی نیز اجاره داده میشدند و فرزندان حاصل از آن به فروش میرسیدند. حتی از زمان داریوش هم اسنادی بر این امور یافت شده است.[11] در اشغال ماد به دست کورش هخامنشی (که با مساعدت اشراف و فئودالهای مادی صورت گرفت)، کورش با به اسارت گرفتن آمیتیس (دختر آخرین پادشاه ماد) و تهدید مبنی بر شکنجه او و فرزندانش، شاه را وادار به تسلیم کرد و سپس با کشتن شوهر آمیتیس، او را به همسری خود در آورد. در تاریخ ایران کمبریج به سرپرستی ایلیا گرشویچ آمده است که «گرایش مردم ماد نسبت به کورش خصمانه بود» [12] او هگمتانه را غارت کرد و برخی از مادها را به بردگی گرفت.[13] مادها نیز همواره در پی رهایی و کسب آزادی از چنگ اشغالگران هخامنشی بودند. لذا بارها در زمان داریوش کوشیدند تا استقلال خود را از سلطه هخامنشیان باز یابند، اما در هر بار به طرزی وحشیانه با سرکوب مواجه شدند و بسیاری از آنان قتلعام گردیدند.
نکتهی دیگری که لازم به ذکر است اینکه معمولاً بسیاری از افراد چنین وانمود میکنند که بردگان در عصر هخامنشی صاحب حق و حقوق بودند.(!) این در حالی است که اگر به الواح و اسناد دربار هخامنشی نگاهی بیندازیم، درمییابیم که کارگران ساده در عصر هخامنشی حقوق (یا بهتر است بگوییم جیرهای) بسیار ناچیز داشتند و البته جیره و مواجب بردگان از آنان نیز کمتر بود. بدین صورت که ۸۳ درصد مردان در ماه ۱۶٫۵ کیلوگرم و ۸۷ درصد زنان در ماه ۱۱ تا ۱۶٫۵ کیلوگرم جیره غلات داشتهاند.[14] هاید ماری کخ نیز نوشته است: «با دستمزد یک مَرد کارگر به زحمت میشد نیم کیلو نان در روز پخت!» گذشته از اینکه ایشان به بازار بردهفروشان در عصر هخامنشی در مکانی نزدیک تختجمشید هم اشاره میکند که مردم از دورترین نقاط، برای خرید برده به آنجا میآمدند.[15] والتر هینتس گفته است که این بردهها همچون اسیران جنگی فقط «وظیفه» داشتند و نه «حق». او همچنین اضافه میکند: «پیداست که زندگی یک کارگر ساده در ایران باستان یک زندگی پررنج و نیاز بوده است.»[16] بنابر الواح و اسناد به جا مانده، جیرهی یک کارگر ساده (مَرد) روزی 660 گرم نان جو و یک زنِ کارگر نیز روزی 440 گرم نان جو بوده است! [17] این در حالی است که به نظر می رسد این حق و حقوق مربوط به کارگران نیمه آزاد (در الواح هخامنشی: grdhya ها) بوده است. اما بردگان (در الواح هخامنشی : Libap ها) جیرهی روزانهشان از این مقدار هم کمتر بود! یعنی چیزی در حدود 440 گرم نان در روز! [18] بطور خلاصه دستمزد متوسط کارگران در حکومت آرمانی هخامنشی عبارت بوده است از یک تا دو قرص نان جو در روز! علاوه بر اینکه بنابر الواح هخامنشی در زمان داریوش، به یک بابلی اشاره شده است که در قلمرو حکومت هخامنشیان، برای یک سال بیگاری به ایلام فراخوانده شده بود.[19]
از دیگر شواهدی که بر وجود بردهداری و «به بردگی گرفتن» مردم توسط هخامنشیان اشاره دارد، میتوان به اتفاقات مربوط به اشغال لیدی به دست کورش هخامنشی اشاره نمود. اهالی لیدی پس از اینکه سرزمینشان به دست متجاوزین هخامنشی اشغال شد، کوشیدند تا آزادی خود را بازیابند، اما این قیام که به رهبری پاکتیاس بر پا شد، به فرمان کورش سرکوب شد. کورش به کرزوس میگوید که میخوام مردم را بردگی بگیرم! کرزوس در ابتدا او را پشیمان میکند. کورش با اعزام سپاهی به فرماندهی مازارس دستور داد که تمامی آزادیخواهان را به اسارت بگیرند. و رهبر آنان را زنده نزد او بفرستند. سپاه کورش به سرعت دست به منکوب کردن لیدیاییها میزند و رهبر آنان را به اسارت میگیرد. شهرهای پریین (priene) و مگنزی (magnesie) غارت میشوند و مردم شهرهای فوسه و تئوس خانههای خود را رها کرده و راه فرار در پیش میگیرند، تا به بردگی گرفته نشوند.[20] اما ساکنان کاریه توسط هارپاگ نماینده ی کورش به بردگی کشیده شدند.[21] گروهی از اهالی گزانتوس (xanthos) و کونوس (caunus)در لیکیه دست به انتحار زدند و مرگ را بر بردگی ترجیح دادند.[22] شهرها یکی پس از دیگری تسخیر شدند و پس از اینکه تاراج گردیدند، پادگانهای نظامی پارسی و نیروهای ضد شورش هخامنشی در آنها مستقر شدند.[23] به گفتهی گزنفون (Xenophon : مورخ یونانیِ همعصرِ هخامنشیان)، کورش پس از آنکه دختر زیبایی را که مادها همراه با خیمه و بارگاه به او تقدیم کرده بودند، به حضور پذیرفت، سپس او را به یکی از نزدیکانش هدیه داد.[24] همچنین پس از اینکه آبراداتاس به عنوان سفیر به باختر/ باکتریا گسیل شد، زنش برای کورش تصرف گردید. محافظی که کورش مأمور مراقبت از این زن و دیگر زنان اسیر کرده بود، به او میگوید: «هیچ غصه مخور که ما تو را به خدمت کسی میبریم که حکم فرمای همه ماست و نامش کورش است.» زن با شنیدن این جمله شروع به شیون و ناله و زاری میکند و بر سر خویش میکوبد. زنان اسیر دیگر نیز با او در مویه و شیون همراهی میکنند. نگهبان زنانِ به اسارت درآمده، برای کورش خبر برد که «ما قسمت اعظم صورت و گردن و بازوى بلورين آن زن را ديديم، دستهايش از حجاب بيرون افتاده و مانند قطعهاى جواهر شفاف درخشيدن گرفت. من و عموم حضار به تو اطمينان مىدهيم كه در تمام آسيا هرچه تجسس كنى، صورتى به زيبايى و اندامى به رعنايى و رخسارى به اين طراوت و ملاحت و نشاط نخواهى يافت.»[25] گرچه کورش به دلیل مشغلهی زیاد فرصت کامیابی از این زن را پیدا نکرد. اما این گفتار سربازان هخامنشی، به این معناست که تصرف و کامیابی از زنان اسیر برای آنان امری عادی و رایج بود. در ادامه گزنفون آورده است که کورش در حمله برای اشغال شهر نینوا، به سربازان خود فرمان داد تا خانههای مردم را به آتش بکشند. و دستور داد تا هر کس را که در کوچهها یافتند، بکشند. پس از قتل عام و وارد نمودن خسارات بسیار به مردم نینوا، شهر به دست کورش هخامنشی افتاد. سپس وی بر بازماندگان مردم نينوا مقرر داشت كه به کشت زمين مشغول شوند، خراج و غنايم را بپردازند و از نمایندهی کورش، فرمانبردارى و اطاعت نمايند. کورش به پارسيان و همهی کسانی که در خدمتش بودند، اجازه داد تا اسيران را در اختيار (مالکیت) خود بگيرند.[26] دیگر مسئلهای که میتوان آن را به عنوان شاهدی بر وجود بردگان و کنیزان در عصر هخامنشی بیان داشت، الواح باقیمانده از بابل (سال هشتم از اشغال بابل به دست کورش) است که در لوح شماره 252 چنین آمده که شخصی از سازمان افتصادی اگیبی (Egibi) مالی قرض میکند و در مقابل یک برده به نام Nana-Kilili-ușri و دخترش به نام Tab-lu-ṭu در گرو سازمان (به عنوان رهن) قرار میگیرد.[27] و این یعنی بردگان و کنیزان در قلمرو حکومت هخامنشیان وجود داشتهاند، که مورد رهن و گرو قرار میگرفتند.
پینوشت :
[1]. بنگرید به «آیا کورش برده داری را لغو کرد؟»
[2]. ديودور سيسيلى، ايران و شرق باستان در كتابخانه تاريخى، ترجمه: حميد بيكس و اسماعيل سنگارى، انتشارات جامى، چاپ اول، تهران 1384، ص 260
[3]. مرتضى راوندى، تاريخ اجتماعى ايران، انتشارات نگاه، تهران، چاپ دوم ۱۳۸۲، ج 1 ، ص 398-399
[4]. مرتضى راوندى، همان، ج 1 ، ص 391
[5]. مرتضى راوندى، همان، ج 1 ، ص 450
[6]. بنگرید به «نظام طبقاتی و ترویج بردهداری در ایران باستان»
[7]. مرتضی راوندی، همان، ج 3 ، ص 18
[8]. ادوین آریدوویچ گرانتوسکی، تاريخ ايران از زمان باستان تا امروز، ترجمه: كيخسرو كشاورزى، انتشارات پويش، چاپ اول، تهران 1359، ص 87
[9]. ادوین آریدوویچ گرانتوسکی، همان، ص 89
[10]. تاريـخ هـرودت، ترجمه و پژوهش هادى هدايتى، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشـگاه تهـران، چاپ دوم، تهران ۱۳۸۲، ج۲، ص ۱۰۴
[11]. والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، نشر ماهی، تهران ۱۳۹۲، ص 346-347 و 472-474 ؛ همچنین بنگرید به :
Dandamaev, M. A., Slavery in Babylonia, Translated by Victoria A. Powell, Northern Illinois University Press, 2009, pp. 70
[12]. ایلیا گرشویچ، تاریخ ایران دوره ماد، از مجموعه تاریخ کمبریج، ترجمه بهرام شالگونی، تهران، انتشارات جامی، ۱۳۸۷، ص ۲۴۱
[13]. ایلیا گرشویچ، همان، ص 240
[14]. پییر بریان، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، انتشارات زریاب، تهران ۱۳۷۷، ج 2 ، ص ۹۰۰-۹۰۴
[15]. هاید ماری کخ، از زبان داریوش، ترجمه پرویز رجبی، تهران ۱۳۷۶، ص 60 - 69
[16]. والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، نشر ماهی، تهران ۱۳۹۲، ص 348 و 351
[17]. والتر هینتس، همان، ص 347
[18]. والتر هینتس، همان، ص 351
[19]. والتر هینتس، همان، ص 351 ؛ نیز بنگرید به :
Dandamaev,M.A , "Connections between Elam and Babylonia in the Achaemenid Period" , in The Memorial Volume of the 5th International Congress of Iranian Art and Archaeology - Tehran-Isfahan-Shiraz 11th-18th April 1968 , Volume 1 (Tehran 1972) 260
[20]. تاريخ هردوت، ترجمه و تحقیق: هادى هدايتى، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1382، کتاب اول هرودوت، بند 155-169، ج1 ، ص 235-245
[21]. همان، کتاب اول ، بند 174 ؛ ج 1 ص 250-251
[22]. همان، کتاب اول ، بند 176 ؛ ج 1 ص 252
[23]. همان، کتاب اول ، از بند 155 تا 177 ، ج 1 ، ص 235 تا 253 (فتح آسیای صغیر و مناطق اطراف)
نیز بنگرید به :
پییر بریان، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، انتشارات زریاب، تهران ۱۳۷۷، ج 1 ، ص ۱۱۴ - 117
[24]. گزنفون، کوروشنامه، ترجمه رضا مشایخی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۸۶، ص 123-127
[25]. گزنفون، همان، ص 127-128
[26]. گزنفون، همان، ص 214-216
[27]. ترجمهی پنجـاه لـوح حقـوقی و اداری از زمـان پادشـاهی کـورش، دانشــنامه آشـورولوژی و زبان شنـاسـی، لایپــزیک ۱۸۹۷ :
Beitrage zur Assyriologie und Semitischen Sprachwissenschaft, Dritter band, heft 3, Seite 393-444, Ludwig Demuth, Leipzig, 1897
دیدگاهها
علی
1393/01/22 - 02:16
لینک ثابت
با تشکر از نوشته ی مزخرفتان،1
Wəhid Tϋrk
1393/06/14 - 10:52
لینک ثابت
پاسخ مرخرف و هوچی گرانه یعنی
ناشناس
1394/02/31 - 20:17
لینک ثابت
یادمه علامه جعفری جایی درباره
a@b.com
1397/01/06 - 11:01
لینک ثابت
آنچه در یونان درباره سنت برده
a@b.com
1397/01/06 - 10:57
لینک ثابت
اگر نظام شوروری با همان
saman
1397/01/06 - 13:05
لینک ثابت
سلام. با تشکر از شما که
ناشناس
1399/06/01 - 03:34
لینک ثابت
فقط اونجاش که گفته کوروش صفات
Wəhid Tϋrk
1393/06/14 - 10:54
لینک ثابت
http://www.adyannet.com/news
Wəhid Tϋrk
1393/06/14 - 10:58
لینک ثابت
کوروش هخامنشی خاله خودش را هم
Wəhid Tϋrk
1393/06/14 - 11:04
لینک ثابت
درباره حسن پیرنیا : که اعتراف
افزودن نظر جدید