زرتشت و باستانگرایی
آملی کورت (Amélie Kuhrt) تاریخنگار و ایرانشناس اهل بریتانیا مینویسد که عزاداری در مرگ بزرگان، جزوی از تاریخ ایرانیان باستان بود. ایرانیان در هنگام عزاداری موی سر خود را کوتاه میکردند و لباس عزا میپوشیدند...
آیین سیاوشان یا سوگ سیاوش یکی از سنتهای عزادارانه در فرهنگ ایران است. در شاهنامه، سیاوش از پدر دلگیر است و به دیار غریب میرود و در آنجا ناجوانمردانه کشته میشود. عزاداری برای مرگ او، در کتابهای تاریخی ثبت و ضبط شده است و هزاران سال ادامه داشت.
واقعیت این است که این نماد، نه آرمِ کورش است و نه علامتِ زرتشت. حتی اسم واقعیاش فروهر هم نیست. بلکه نماد خدایان دروغین باستانی است که به تدریج، در عصر باستان وارد ایران شد و طبق اسنادِ روشن، در عصر نوین توسط فراماسونها به عنوان نماد هویت ایرانی (!) به بخشی از بدنه جامعه ایرانی تزریق شد.
هخامنشیان همپیمان عربها بودند و به کمک همین عربها، غزه را تصرف کردند. بله! هخامنشیان به غزه هم لشکرکشی کردند و آن دیار را فتح کردند. مگر این جماعت شعار نمیدهند «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران»؟ خوب هخامنشیان در غزه چه میکردند؟!
دکتر عبدالحسین زرینکوب در کتاب «دو قرن سکوت» پیرامون اشکالتراشیها و ایرادگرفتنهای موبدان زرتشتی به اسلام مینویسند که موبدان، کتابهایی بر ضد اسلام مینوشتند (آنقدر آزادی داشتند که علیه اسلام مطلب بنویسند و نقد کنند) و در مقابل، علمای اسلام هم پاسخهای «درست» و «دقیق» به اشکالتراشیهای آنان میدادند.
دعوت كفار و مشركين به اسلام، مراتب و مراحلی دارد و در اين ميان، مباهله در اسلام جايگاهی مطمئن دارد، و به تجربه ثابت گشته كه حق را از باطل متمايز كرده و حقيقت را روشن میكند. در تاريخ ايران باستان نيز موارد متعددی از مباهله را سراغ داريم. اكنون باستانگرايانِ ضدّ اسلام را به مباهله فرامیخوانيم تا حق آشكار شود.
در کتاب «رویت پهلوی» که یک متن فقهی-حقوقی زرتشتی است، آمده است که اگر یک دختر 12 ساله شوهر کند، در صورتی که راضی به همبستری با شوهرش نشود، مرگ ارزان (مهدور الدم: سزاوار اعدام) میشود.
وقتی ما طبق اسناد تاریخی، حرف میزنیم، باستانگرایان به ما میگویند که چون مدرک دانشگاهی ندارید، صلاحیت اظهار نظر ندارید! اما وقتی علی کریمی (فوتبالیست!) با دروغهای خنده دار و شاخدار، به تمجید از کورش پرداخت، همین باستانگرایان از او حمایت کردند! این جماعت هر جا دروغ برایشان سود و منفعت داشته باشد، از آن حمایت میکنند.
باستانگرایان به خاطر ضعف شدید عقلی و منطقی هر روز یک سخن جدید (!) به کورش هخامنشی نسبت میدهند. در جدیدترین اقدام، علی کریمی (فوتبالیست) سخن امیرالمؤمنین را به کورش هخامنشی نسبت داد و با جعل چند عبارت به سود کورش، سعی در لجن پراکنی کرد. به راستی جامعهای که هر دروغگوی بیهنری به صرف داشتن چشم و ابرو حق اظهار نظر در هر زمینه را دارد، محکوم به نابودی نیست؟
بنا بر شریعت زرتشتی، پدر حق دارد فرزند خود را به عنوان بَرده و حتی برای کتک خوردن و کشته شدن به شخص دیگری بفروشد. پندار نیک... گفتار نیک... کردار نیک... التماس تفکر
در منابع تاریخی ایرانی، پیرامون کورش، تنها و تنها (پس از حذف مطالب تکراری) شاید دو خط مطلب داشته باشیم که در آن هم آمده کورش اصلاً شاه ایران نبود. بلکه یک فرمانده نظامی و یک حاکم دست نشانده محلی بود که از مادر، یهودی زاده (و نژاد بنی اسرائیل) بود.
مطالعه نکردن و عدم آگاهی بعضی از مواقع موجب حماقت و عقده حماقت میشود. یکی از آن موارد نادیده گرفتن تاریخ واقعی ایران باستان است. زمانی که اسلام به ایران آمد، منفعتها و سودهایی برای ایرانیان داشت که سعدی و حافظ و ناصر خسرو و شیخ طوسی و دیگر دانشمندان ایران اسلامی از نمونههای بارز آن میباشد.
در تخت جمشید، تصویری از یک پادشاه هخامنشی وجود دارد که خنجری را تا دسته در شکم یک شیر فرو میکند. انصافاً اگر این تصویر مربوط به یک اثر اسلامی بود، روشنفکرنماهای وطنی تیتر میزدند: «خنجر اسلام در قلب محیط زیست»! اما چون مربوط به یک اثر اسلامی نیست (و نمیتوانند از آن سوء استفاده کنند) کلاً سکوت کردهاند.
هیچ دلیل عقلانی و تاریخی بر زرتشتی بودن کورش وجود ندارد. بلکه طبق اسناد تاریخی، کورش خدایان مختلفی را پرستش میکرد که یکی از آنان بت مردوک (به معنی گوساله) و دیگری بعل بود. جالب اینکه هخامنشیان، یک خدای دیگری را نیز پرستش میکردند به نام آلیلات که پرستش این خدا را از عربها یاد گرفته بودند...