اهل بیت
برخی مدعی هستند که وهابیت محبت اهل بیت را دارا هستند. در پاسخ میگوییم: آنان دشمن اهل بیت نیستند، بلکه آنان به جهت برداشت سطحی از دین، توسل، استغاثه، زیارت و... به پیامبر و اهل بیت را شرک میدانند و به همین جهت مسلمانان زیادی را مشرک خطاب میکنند. بنابراین دشمنی وهابیت با اعتقادات اهل بیت است، نه با خود اهل بیت.
نگاه کردن به صورت علی عبادت است. این سخن شیعه نیست، تا او را متهم به غلو کنند، بلکه سخن پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که به مسلمانان فرمود: «النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ عَلِيٍّ عِبَادَة؛ نگاه کردن به صورت علی عبادت است». عبادت فقط نماز و روزه نیست، بلکه بالاترین درجه عبادت، محبت به علی و خاندان اوست.
مذهب تشیع مذهبی است که برگرفته شده از علوم اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میباشد، این مذهب به واسطه اتصالش به امامان معصوم که جانشینان پیامبر خاتم هستند علم الهی را یدک میکشند، مذهبی که در هر برههای از زمان جوابگوی تمام مسائل دینی و دنیایی مردم به پشتوانه عقل و نقل است و تمام مذاهب اسلامی را مقهور خود کرده است.
تقیه در دین اسلام از فروعاتی است که مسلمان باید آن را مدّ نظر داشته باشد تا به وسیله آن بتواند حفظ جان خود یا اموال و یا آبرو کند، و این دستور صریح قرآن و پیامبر و امامان معصوم میباشد. اما مغرضین از وهابیت با این اتهام سعی میکنند تا مذهب شیعه را از دین اسلام خارج کنند در حالیکه بزرگان اهل سنت به آن اعتقاد دارند.
خداوند به پیامبر میفرماید به مردم بگو که برای آوردن رسالت اجر و مزد نمیخواهی مگر اینکه اهل بیت او را دوست داشته باشند، و در روایات هم آمده که اهل بیت او را آزار نرسانند و آنها را دوست داشته باشند اما میبینیم برخی از صحابه مانند بنی امیه، موجبات آزار و اذیت و سبّ و لعن اهل بیت را بهوجود آوردند که حاکی از خباثت ذاتی آنان است.
آیا زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) جزء اهل بیت هستند؟ برخی از اهل سنت بر این باورند که زنان پیامبر نیز جزء اهل بیت هستند، اما حدیثی در سنن ترمذی است که به صراحت میگوید: اهل بیت پیامبر «خمسه کساء» هستند و زنان پیامبر جزء اهل بیت نمیباشند. البانی، محدث وهابی نیز در تعلیقات بر سنن ترمذی، حکم به صحت این حدیث کرده است.
بزرگان مذاهب اربعه نسبت به امامان شیعه عقیدهی خاصی دارند و آنان را بزرگان و دانشمندان علوم پیامبر میدانند و برخی از اینان خود را وامدار ائمه دانسته و در مقابل این حضرات معصوم سر تسلیم فرود میآورند، چرا که امامان شیعه متصل به علوم الهی بودند که توسط پیامبر اکرم این علوم سینه به سینه به آنان منتقل گردید.
اهل سنت معتقدند که صحابه عادل هستند، آنان بر این باورند که اگر عدالت صحابه مورد خدشه قرار گیرد، چگونه میتوان دین را از پیامبر دریافت کرد! زیرا صحابه حلقه وصلی بین ما و پیامبر اکرم هستند. در پاسخ به اهل سنت میگوییم: راه حل را پیامبر اکرم بیان کرده است و به مسلمانان فرمودند که به قرآن و اهل بیت متمسک شوید، تا نجات یابید.
اهل سنت برخلاف وهابیت، ومانند شیعیان، اهل بیت عصمت و طهارت را دوست دارند و به سخنان و احادیث آنان اهمیت میدهند. فضل بن روزبهان یکی از علمای اهل سنت در رابطه با حدیث سلسله الذهب که امام رضا (علیه السلام) در شهر نیشابور ایراد کردند میگوید: سند این حدیث را اگر بر دیوانه بخوانند شفا مییابد و من بارها به تجربه این امر را دریافتم.
یکی از نمادهای دشمنی و کینه وهابیان نسبت به پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) و اهلبیت گرامی آن حضرت، جرم دانستن محبت اهلبیت (علیهم السلام)، تحمل نکردن فضائل آنان، برخورد فیزیکی و خانهنشین کردن راویان فضائل، جلوگیری از نقل و انتشار فضائل اهلبیت (علیهم السلام) و تحمل نکردن انتقاد از امویان است.
امام علی (ع): نگاهتان به اهل بیت پیامبرتان باشد. از آن سمت بروید که آنها میروند و گام را به جای گام آنها بنهید. آنها شما را از راه هدایت بیرون نمیبرند و به سر منزل پستی سوق نمیدهند. اگر سکوت کردند شما نیز سکوت کنید و اگر قیام نمودند بپا خیزید. از آنها پیش نیفتید که گمراه میشوید و از آنها عقب نمانید که هلاک میگردید.
همه روایاتی که اهل بیت را امان امت معرفی کرده، بر این امر متفقند، که اهل بیت پیامبر (ص) ملجأ و پناه امت اسلام هستند و باید محور وحدت قرار گیرند. اگر مسلمانان به صورت عملی و نه زبانی به پیروی از اهل بیت (علیهم السلام) قیام کنند، مسلماً از اختلاف و فرقه گرایی پرهیز کرده و راه نجات و هدایت را خواهند پیمود.
همواره در طول تاریخ تصوف، بزرگان صوفیه با توهین و جسارت به اهل بیت(علیهمالسلام) در پی کاستن از شأن و مقام آنها بودهاند، تا آنجا که یوسف مردانی همچون بزرگان سلف صوفیه به خود اجازه توهین به حضرت علی (علیهالسلام) را میدهد و آن حضرت را نوکر یهود و نصارا و حضرت زهرا (سلامالله علیها) را کنیز و کلفت یهود و نصارا معرفی میکند.
بعد از ماجراى وسوسه ابليس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجه شد، به خويشتن ستم نموده، و از آن محيط آرام و پرنعمت، بر اثر فريب شيطان بيرون رانده شده، و در محيط پرزحمت و مشقت بار زمين قرار خواهد گرفت، در اين جا آدم به فكر جبران خطاى خويش افتاد و با تمام جان و دل متوجه پروردگار شد، توجهى آميخته با كوهى از ندامت و حسرت؛ لطف خدا...