تصوف
از اعتراضات و شبهاتی که از سوی شبکههای معاند و فرقههای صوفیه شیعه وارد میشود، طرد صوفیان شیعه از سوی حکومت جمهوری اسلامی است در حالی که همه اقلیتهای مذهبی تحت لوای نظام در امنیت کامل زندگی میکنند و اشکال مطرح شده شوی تبلیغاتی به نفع فرقه صوفیه گنابادی است.
برخی از پیروان طریقت صوفیه گنابادیه به منظور میها کردن بستری اجتماعی مناسب برای خود، اینگونه القاء میکنند که سلطان علیشاه از اقطاب این فرقه دیداری با امام خمینی (ره) داشته است. این درحالی است برخلاف ادعای مطرح شده رضا علیشاه دیداری با امام خمینی نداشته، بلکه اوایل انقلاب به جرم حمایت از رژیم طاغون و شخص شاه، از سوی دادسرای انقلاب تحت تعقیب بوده است.
محمد اسماعیل صلاحی درویش جویای نام و مدعی تازه نفس فرقهی دراویش گنابادیه که پس از مرگ تابنده به هر بهانهای سعی در معرفی خود دارد، در اقدامی جدید با جعل نامهای به خط تابنده خطاب به مصطفی آزمایش، وی را به پیروی از خود دعوت کرده است. کمترینِ دراویش، جعلی بودن این نامه را متوجه میشوند و اسماعیل صلاحی با اینکه به زعم خود عملکرد هوشمندی داشته، اما شهوت قدرت و قطبیت، او را مجبور به صدور گافهایی کرده که کودکان هم از انجام آن مصون و معصومند!
علیرضا جذبی که از نظر سنی دو سال از تابنده بزرگتر است و پا جا پای تابنده گذاشته وضع بدتری دارد؛ زیرا این قطب عالم امکان! که باید محاط به همه علوم هستی باشد، از صحیح خوانی چند بیت شعر فارسی هم عاجز است که مورد تمسخر هر بیننده و شنوندهای از جمله دراویش این فرقه قرار گرفته است.
نام اقطاب طریقت سلطان علیشاهی یا همان گنابادیه در کنار نام بزرگان صوفیه در سلسله صوفیان ذکر شده است. با مقایسه کوچکی بین این افراد و بزرگان سلفشان به فاصله زیاد بین ایشان از نظرعملی، شخصیتی و اعتباری پی می بریم. اما میتوان ادعا که این فاصله طبقاتی در همین سلسله کوچک گنابادی نیز وجود دارد و بهوضوح روشن است که اعتبار اقطاب این فرقه روز به روز رو به افول رفته است.
اقطاب درویشی مقام خود را از مقام پیامبر (صلی الله علیه وآله) در قیامت بالاتر میدانند چنانکه در احوال بایزید بسطامی ذکر شده: بایزید را گفتند فردای قیامت خلایق در تحت لواء محمد (صلی الله علیه و آله) باشند. گفت: به خدائی خدای که لوای من از لواء محمد زیادت است که خلایق و پیغمبران در تحت لوای من باشند.
درویش جاهطلبی بنام صلاحی، مهندس جذبی را قطب حکومتی خطاب کرد و خود را بعنوان قطب اصلی فرقهی دراویش نعمت اللهی گنابادی معرفی نمود. به نظر میرسد اسباب ستم و خودکامگی اقطاب و مشایخ فرقهی گنابادیه برچیده شده و گذر زمان اتباع آن را پراکنده و یاد آن را به سمت اضمحلال پیش خواهد برد.
در تاریخ تصوف همواره صوفیانی تا قبل از شروع دوره فرقهگرایی در تصوف، بهعنوان استاد و مراد مطرح بودند که یا در تالیف، صاحب اثری خاص بودند یا اینکه سخنان و کرامات نقل شده برای ایشان نشان دهنده میزان قدر و منزلت او در مسلک تصوف است. اما به تدریج و با گذر زمان و مطرح شدن نام اقطاب در سلسله صوفیان، شأن و مقام علمی اقطاب، جای خود را به قدرت طلبی در تصوف داد.
فرق منحرف صوفیه در زمان ما دچار رفتار ساختار شکنانهی عجیبی شدهاند، به گونهای که امروزه دراویش قید اعتقادی به مراد و قطب خود نداشته و به او اشکال وارد میکنند. این رفتار حتی در بین مشایخ باسابقه نیز به وفور دیده میشود که نمونهای از آن را میتوان در نامهی سرگشادهی مصطفی آزمایش، مأذون فرقهی گنابادیه به علیرضا جذبی قطب این فرقه دید.
برخی سماع را بزرگترین مراسم عبادی صوفیه به شمار آورده ولی در حقیقت انحرافی برخواسته از نفسانیات شهوانی متصوفه قدیم است، که در هر یک از طریقتهای صوفی که وارد شده است، مفاسد و عوارض متعددی برایشان به همراه داشته است. رقصهای مختلط زنان با بزرگان صوفیه و کشته شدن چندین نفر از بزرگان صوفیه بخاطر رقص سماع و همچنین شاهد بازی از مفاسد و عوارض این عمل صوفیانه است.
اسماعیل صلاحی، قطب خودخوانده، در جدیدترین اقدام، ضمن تعریف و تمجید از پهلوی مخلوع، به دیدار سلطان حسین تابنده با محمدرضا شاه و ارادات دربار به اقطاب صوفیه اشاره کرده و مدعی شده که حضرت امام خامنهای (حفظه الله) به دیدار با نورعلی تابنده رغبت داشتهاند؛ اما تابنده این دیدار را نپذیرفته و گفته «از نظر الهی وظیفهی آقای خامنهای است که به دیدار من بیاید!»
قانون اساسی کشور نسبت به ادیان، اقوام و مذاهب نگاه مثبتی داشته و ایشان را قابل احترام میداند. اصل دوازدهم و سیزدهم قانون به این مهم پرداخته و میگوید: دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنیعشری است و این اصل الی الابد غیرقابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند.
محمد اسماعیل صلاحی بارها و بارها به شخصیتها و نهادهای مختلف نظام اسلامی توهین کرده و نسبت به قوه قضائیه و رئیس آن نیز بیحرمتی روا داشته است. او خود را مرغ طوفان! میخواند و مترصد است تا از طرف نهادهای امنیتی و قضایی بازداشت شود و از این رو هزینهی جدیدی را با معاونت خارج نشینان و غرب به بهانهی حقوق بشر و ... بر نظام اسلامی تحمیل کند.
از بدعتهای این فرقه، بحث غسل اسلام است که معتقدند هر کس باید قبل از تشرف به درویشی، غسل اسلام انجام دهد. این غسل به تقلید از غسل تعمید مسیحیان درست شده است. ضمناً این توهینی به دیگر مسلمانان است چون معنای آن این است که شخص تا قبل از صوفی شدن، مسلمان نبوده است!