اضمحلال فرقه‌ی گنابادیه در جنگ قطبیت

  • 1399/12/17 - 14:31
درویش جاه‌طلبی بنام صلاحی، مهندس جذبی را قطب حکومتی خطاب کرد و خود را بعنوان قطب اصلی فرقه‌ی دراویش نعمت اللهی گنابادی معرفی نمود. به نظر می‌رسد اسباب ستم و خودکامگی اقطاب و مشایخ فرقه‌ی گنابادیه برچیده شده و گذر زمان اتباع آن را پراکنده و یاد آن را به سمت اضمحلال پیش خواهد برد.
پوزبند

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مسئله‌ی قطبیت در تصوف، اگر نگوییم مهمترین، به یقین یکی از اهم مسائل و موضوعات در این مسلک است. این منصب بالاترین مقام و مرتبه معنوی است که یک درویش می‌تواند به آن مرتبه برسد. از آنجا که پس از مرگ هر قطب می‌بایست این راه ادامه یابد تا رهبری مریدان متوقف نگردد، لازم بود تا قطب، خلیفه و شیخ پس از خود را معرفی کند که با این اجازه یا مشیخه و کرسی‌نامه،‌ ولیّ سجاده یا صاحب رخصت پس از قطب مشخص گردد. این مقام طریقتی، طبعاً مدعیان جانشینی را زیاد می‌کرد و سبب اختلاف میان پیروان آنها می‌شد.
در موارد بسیاری این اتفاق رخ داده و پس از مرگ قطب، از فرزندان یا شاگردان او مدعی مقام قطبیت شده‌اند. در دوره‌ی مغولان به سبب رواج بازار تصوف، بین عده‌ای از مدعیان ارشاد، برای رسیدن به یک موقعیت ممتاز اجتماعی و بهره‌وری از مواهب تولیت خانقاهی (مقام قطبیت) چنین درگیری‌هایی پدید می‌آمد. همچنین می‌توان اختلاف بر سر جانشینی خواجه اسحاق خُتلانی که به پیدایش دو سلسله نوربخشیه و ذهبیه منتهی گشت را از جمله این موارد برشمرد.[2]
پس از مرگ نورعلی تابنده، این روش در سیره‌ی اقطاب فرقه‌ی گنابادیه نیز پی‌ گرفته شد. با توجه به اتفاقات عجیبی که در دوران قطبیت نورعلی تابنده رخ داد، مانند آشوب و اغتشاش دراویش در شهرهای مختلفی چون کوار، چرمهین، قم، بروجرد و جنایت بی‌سابقه‌ی ایشان در خیابان گلستان هفتم تهران، آینده‌ی این فرقه در هاله‌ای از ابهام فرو رفته بود. تابنده دیگر قصد نداشت که راه اسلاف خود را بپیماید و قطبیت را بطور موروثی به فرزندانش هبه کند. او در سخنانی صراحتاً این موضوع را اعلام کرد.
با اعلام این موضوع توسط تابنده گمانه‌زنی در مورد جانشین وی در بین مشایخ این فرقه قوت گرفت. نورعلی تابنده در مصاحبه‌ای مهندس علیرضا جذبی را جانشین خود دانست و به او لقب (ثابتعلیشاه) بخشید. اما در اقدامی عجیب، جذبی را از تعیین کردن جانشین برای خودش ممنوع کرد! او پس از معرفی جذبی با گذاشتن علامت سوالی بر انتخاب خود گفت که اگر درویش وارسته‌ای از طرف خدا پیدا شد، او جانشین من است!
به این ترتیب نورعلی تابنده میراث پدرانش را به حراج گذاشت. زیرا با این آشفته‌بازار بلاتکلیفی، هر کسی می‌توانست خود را درویش وارسته معرفی کرده و در مقابل مهندس جذبی قرار بگیرد و ادعای جانشینی کند. همین اتفاق هم افتاد و درویش جاه‌طلبی بنام صلاحی، مهندس جذبی را قطب حکومتی خطاب کرد و خود را بعنوان قطب اصلی فرقه‌ی دراویش نعمت اللهی گنابادی معرفی نمود.
وی با صدور فرامین، افرادی را بعنوان مشایخ به دراویش معرفی کرده و مشایخی را هم در زمان تابنده دارای مجوز بوده‌اند را مرخص نموده‌ است. از طرف دیگر مهندس جذبی توان اداره‌ی امور را نداشته و با اینکه دو سال از نورعلی تابنده بزرگتر است، اما قدرت بیان مناسبی ندارد. پس از گذشت بیش از یکسال از مرگ تابنده یک بیانیه‌ی رسمی در رابطه با شرایط کرونایی کشور صادر کرده و چند کلیپ تصویری چنددقیقه‌ای ضبط نموده و در هر کدام به گونه‌ای سخن گفته که اسباب مضحکه فراهم شده‌است. گاهی «ماسک بهداشتی» را «پوزبند» خوانده و گاهی «در رحمت الهی» را «درز رحمت» بیان کرده‌ است!
به نظر می‌رسد اسباب ستم و خودکامگی اقطاب و مشایخ فرقه‌ی گنابادیه برچیده شده و گذر زمان اتباع آن را پراکنده و یاد آن را به سمت اضمحلال پیش خواهد برد.

پی‌نوشت:

[1]. رازی نجم‌الدین، مرصاد العباد، تهران 1312، ص 317
[2]. زرین کوب عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، نشر آریا، تهران 1344، ص 79

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.