تصوف
در حالی که پیامبران الهی به رمی جمرات تاکید کرده و آن را بعنوان واجی از واجبات دین معرفی کردهاند، برخی از صوفیه سنگ انداختن به شیطان را دور از جوانمردی دانسته و آن را مذموم میدانند!
یکی از راههای جذب مرید توسط صوفیه، استفاده از موسیقی است. اما بنا بر مبانی تصوف، استفاده از موسیقی برای افراد تازه وارد ممنوع بوده و باید بعد از طی مراحلی از موسیقی استفاده نمایند، در صورتی که امروزه موسیقی ابزاری برای جذب افراد تازه وارد به جرگه صوفیان بدل گشته است.
یکی از انحرافات فرقهی صوفیه، قطبسازی و ادعای مقامات معنوی برای قطب است که او را تا جایگاه ائمهی معصومین (ع) بالا برده و قائل به مقام ولایت، برای قطب هستند که عدهای از شیوخ صوفیه، قطب و جایگاه قطبیت را بیاساس و به ساختگی بودن و جاهطلب دانستن آن از طرف اقطاب صوفیه اعتراف کردهاند.
در تفاوت معجزه و کرامت مواردی را ذکر کردهاند که معجزه مخصوص نبی و کرامت مخصوص ولیّ است. صدور معجزه از نبی واجب ولی کرامت از ولیّ جایز است. همه اینها مواردی است که در منابع صوفیه در فرق بین معجزه و کرامت بیان شده است.
حضرت حجت بن الحسن (عجل الله فرجه) دو غیبت داشتند که به غیبت صغری و کبری معروف است، در زمان غیبت صغری، نواب اربعه واسطه ارتباط بین امام و مردم بودند که از طرف حضرت به این منصب برگزیده شدند که عدهای از اقطاب صوفیه، برای اینکه بر مردم مسلط شوند علاوه بر تنزل جایگاه نواب اربعه، نیابت جنید بغدادی از طرف امام (ع) بیعت با وی و جانشینان او را مطرح کردند.
برخی از صوفیه به منظور جذب حداکثری مرید برای مشایخ خود، دست به کرامتسازی بی حد وحصر زدهاند. این عده علاوه بر نقل کرامات در زمان حیات مشایخ، کراماتی در موقع تولد و یا قبل از زمان تولد مشایخ ذکر کردهاند. برای نمونه میتوان به کرامتسازی ابن بزاز اردبیلی برای شیخ صفیالدین اشاره کرد.
در حالی صوفیه مدعی معنوی و عبادی بودن جلسات خود هستند که زد و خوردهای شدید بین مریدان که برخاسته از وجد و شوریدگی حاصل از این جلسات است و گاها باعث صدمات و لطمات خاصی برای صوفیان شده است تا جایی که به مرگ آنها نیز منجر شده است.
یکی از اختلافات مهم بین شیعه و صوفیه، بحث ولایت است که صوفیان با توجیهات نادرست و برای فریب مردم، این مقام ولایت را نوعی و اکتسابی دانستهاند، در حالی که ولایت در نزد شیعه، امری معین بوده که فقط مخصوص پیامبر اکرم (ص) و امامان دوازدهگانه معصوم (ع) است که از طرف خداوند معین و منصوب شدهاند.
فرقههای برای جذب مخاطبان خود، دست به دامان شیوههای مختلفی میشوند. یکی از آن شیوهها استفاده از امیال جنسی است. غالب فرقههای صوفیه مراسمات خود را تحت عناوین خاصی مانند "رقص سماع" یا روابطی تحت عنوان "ارتباط طریقتی" و "آداب تشرف" بصورت مختلط برگزار میکنند تا مخاطبان بیشتری را جذب نمایند.
صوفیه همواره برای جذب مردم از هیچ عمل غیرشرعی دریغ نکرده است و با استفاده از کارهای خارق العاده و سحر و جادو در پی عوام فریبی و جذب مردم بوده است. چنانچه توانستهاند با ساختن و خوراندن قرصی به مردم، عشق و علاقه شدیدی به مراد را در دل آنها ایجاد کنند.
یکی از مهمترین گروه مخالفان صوفیه، علمای راستین بودهاند که مردم را از خطر تصوف باخبر میکردند. از میان علمایی که درباره انحرافات صوفیه موضعگیری محکمی داشتهاند میرزای قمی (ره) بوده است. ایشان سران صوفیه را منحرف میداند و خطر آنها را به مردم گوشزد میکنند.
صوفیه در پی عقیده به صلح کل علت نزاع انبیاء با کفار و بت پرستان را یک خدایی کفار و بت پرستان دانسته و عقیده دارند که انسانها نباید معبود خود را در شیء خاص محصور کنند.
صوفیه قدیم دو کارکرد برای کرامت در نظر داشتند. اولین آنها اثبات مقام ولی بود و دومین کارکرد جلب اعتماد سالک برای قدم نهادن در وادی سلوک تحت ولایت ولی صاحب کرامت. ایشان در حالی این کارکردها را برای ولی در نظر داشتند که غافل از منشا رحمانی یا شیطانی کرامت بودند.
برخی از صوفیه با اعتقاد به اینکه انبیاء با استفاده از قدرت معجزه مردم را به راه راست هدایت میکردند، برای مشایخ خود دست به کرامتسازی زدند تا انتظار هدایتی که از مشایخ خود دارند را با قدرت معجزات انبیاء برابر جلوه دهند و از این راه مریدان را به سوی خود جذب کنند.