تصوف
در بسیارى از اوقات به ویژه در متون ادبی، از روی تسامح و یا غرض ورزی و یا مصالح دیگر، دو واژه و مسلك [تصوف] و [عرفان]، مترادف یكدیگر به كار رفته اند؛ ولى حقیقت آن است كه تفاوتهایى بنیادین با یكدیگر دارند
فراماسونري مقوله اي پيچيده و نهان روش است كه براي سيطره ی جهانخواران بر منابع مادي و معنوي جهان تلاشي چند صد ساله دارد. اين نهاد بين المللي با شاخ و برگهايش نسبت معيني با (( صهيونيسم )) دارد.
یکی از سلاسل معروف تصوف سلسله ی نعمت اللهیه است، که منصوب به شاه نعمت الله ولی بنیان گزار این سلسله است.
در اواخر کار صوفیه وتسلط علمای شیعه، یک عکس العمل شدید دربرابر صوفیه پدید آمد. مراکز تصوف به خارج از ایران خصوصاً هند انتقال یافت.
صوفيان حق هيچ گونه چون و چرا در برابر دستورات قطب را ندارند و کوچک ترين مقاومتي در برابر آنها در حقيقت "ارتداد" محسوب مي شود؛ و شايد عنوان "سر سپرده" نيز به همين مناسبت گفته مي شود؛ يعني همه چيز خود را به يک بار در طبق اخلاص گذارده و در اختيار قطب و مرشد قرار مي دهند و سر به آستانش مي سپارند
انحراف فرقه ضاله گنابادیه به حدی شدید هست که این فرقه قطب خود را خدای خود فرض میکند و تمامی اعتقادات یک بت پرست را دارد و کوچکترین و کمترین کارشان سجده بر قطب است.
متاسفانه چندیست فرقه گنابادیه با بودجه کلانی که دشمنان داخلی و خارجی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در اختیارشان گذاشته به صورت کاملا سازمانی و برنامه ریزی شده به جذب جوانان میپردازد
نور علی تابنده قطب گنابادیه میگوید:اگر کسی اجازه اش یدا به ید به امام برسد رهبری وارشاد او شرعی و قانونی است و الا رشته اش قطع شده است
ایجاد ادیان و فرق ساختگی یکی از ترفندها است برای به انحراف کشیدن جریان صحیح دین داری ، در حقیقت هدف کلی این بوده که این فرق دست ساز در نهایت جایگزین ادیان الهی شده و یا حداقل چهره ی ادیان الهی را مشوه سازند.
منابع مهم خارجی تصوف، عبارت است از مسیحیت، رهبانیت، افکار و آداب هندی و بودائی،ایرانی و فلسفه یونان مخصوصا نوافلاطونی.مثلا فقر، خرقه پوشی وریاضت های طولانی را از هندوها گرفته اند.یا تشرف را از آئین میترا، وپرسه وگدائی را از آئین برهمائی، اخذ کرده وغسل اسلام گنابادیه مشابه غسل تعمید مسیحیان میباشد.
مشایخ صوفیه بعضی از گفتار خود را وحی می پندارند چنانکه ابن عربی مدعی است که بعضی از نوشته هایش یاد وحی است یا به فرمان پیامبر نوشته شده است.
بررسی گفتار و عملکرد مشایخ صوفیه بیانگر تضاد و تخالف آنان با سیره معصومین(ع) بوده است و برای نمونه به مواردی مستند اشاره می کنیم:
حضرت علی (علیه السلام) نه تنها با شخص حسن بصری مبازره می نمود بلکه با طرز تفکر منحط افرادی که به نام رهبانیت به گوشه انزوا خزیده و شانه از زیر بار مسئولیت فردی و اجتماعی خالی نموده بودند نیز بشدت برخورد می نمود
اقطاب صوفیه در عالم کشف و شهود شیطانی خود مراتب اعلای ولایت را برای خود قائلند تا جائی که مدعی هستند که انبیاء عظام هم برای تبریک گفتن چنین ولایتی نزد آنها می روند.