سلسله ی نعمت اللهی وامدار اُمرای هند
یکی از سلاسل معروف تصوف سلسله ی نعمت اللهیه است، که منصوب به شاه نعمت الله ولی بنیان گزار این سلسله است. این سلسله در کرمان رونق یافت و در ناحیه ی یزد وکرمان به وسیله ی شاه نعمه الله وبا کمک مالی سلطان اسکندرنواده ی تیمورگورکان، در قریه ی تفت (36 کیلومتری شهر یزد) و سپس در محل ماهان، خانقاه ساخت1 وهدایا ونذوراتی از سلطان احمد شاه بهمنی دکَنی به شاه نعمت الله رسید. تاریخ کرمان درشرح حال اونوشته است: (مُجملاً بیست و پنج سال، گاهی درشهر کرمان وگاهی درماهان به افاده وافاضه مشغولیت داشت. درآن زمان شاه بهمنی پادشاه دَکَن ولاهور هدایای گرانبها ازهندوستان به آستان سید فرستاد وامیرغنا شرین، حکمران کرمان گفت: تمغای2 آن متاع را مشخص کردند، هفتاد هزار تومان شد، مردّد بود مطالبه نماید یا بگذرد. آخرالامر این مطلب را به دربار سلطان شاهرخ عرضه کرد وبه هرات فرستاد. آن شاه با منکوحه ی (زن) خود، گوهرشادآغا، مشورت نمود؛ آن مخدّره گفت: اگر گمرک این تنخواه را از سید مطالبه کنی به تاریخ ها خواهند نگاشت که سلطان هندوستان آن قدرتحفه به درگاه سید فرستاد که شاهرخ پادشاه ایران از گمرک آن نتوانست بگذرد)!3
احمد شاه بهمنی پادشاه دَکَن، سلطنت خود را از شاه نعمت الله می دانست که تفصیل وتوضیح این جریان در تاریخ فرشته که درهندوستان نوشته شده، آورده اند. وی ارادت کاملی به شاه نعمت الله داشت وکمک مالی فراوانی به او می کرد وبرای او پی درپی هدیه می فرستاد.4
موقعیت صوفیه درایران بگونه ای شده بود که اُمرای هند، برای اعمال نفوذ وایجاد پایگاه هایی برای خود، با این طبقه به شدت در مُراوده بوده اند.5 بدین ترتیب شاه نعمت الله برخلاف سایر مشایخ صوفیه، صاحب ثروت هنگفتی شد که باعث تعجب دراویش گردید. آنان به اوطعنه می زدند ومی گفتند: (این همان شاه نعمت الله است که می گفت: نه مرد است آن که دنیا دوست دارد)!!
شاه نعمت الله، سال 834 درسن 104 سالگی درکرمان درگذشت.6
عبدالرزاق کرمانی مینویسد: وقتی خبر فوت شاه نعمت الله به احمد شاه رسید؛ فرستاده ای را با مبلغی کلانی به ایران فرستاد، و گنبدی عالی وعمارتی نامی برسر مزاراو ساختند.7
پس از درگذشت شاه نعمت الله، پسرش شاه خلیل متولی خانقاه شد وبرمَسند ارشاد پدرنشست. حاکم کرمان نامه ای به میرزا شاهرخ نوشت واز ارتباط شاه خلیل باسلطان بهمنی دَکن خبرداد. ونوشت که سلطان دَکن برای وی نیز مثل پدرش هدایا ونذورات می فرستد ونیز از ثروت عظیم هم مطلبی به میان آورد. شاهرخ، به شاه خلیل مظنون شد واو را به هرات احضار کرد وبا آنکه درویش، پیشکش های لایق به سلطان اهدا کرد؛ این سوء ظن برطرف نشد.
به همین جهت شاه خلیل برای رهائی از سوء ظن شاهرخ، بقعه ی ماهان را به پسرخویش (میرشاه شمس الدین) سپرد وخود با دوپسر دیگرش (محب الدین حبیب الله وحبیب الدین محب الله) به دکن رفت ودر آنجا مورد تکریم فوق العاده ی سلطان بهمنی واقع شد. پادشاه هند دختر خود را به نواده ی شاه نعمه الله ولی داد8 واو را ملک المشایخ خطاب کرده وبر جمیع مشایخ شهر مقدم نمود.9
پس از مرگ شاه خلیل، بقعه ی وی در دکن کانون فرقه ی نعمت اللهی شد که بعضی از اخلاف او تاکنون طریقه ی وی را همچنان حفظ وانتشارنموده اند وبرخی نیز در آنجا به امارت رسیدند. اُمرای هند هرگز از حمایت خاندان شاه نعمت الله دست نکشیدند. چنان که در ایران هم مقارن ظهور صفویه بعضی اخلاف شاه خلیل الله به مناصب قابل ملاحظه ای دست یافتند وبرخی هم با خاندان صفویه خویشاوندی پیداکردند.10
اعقاب شاه نعمت الله به سبب پیوند با خاندان صفوی درایران وپادشاه دکن درهند، در زُمره ی بزرگان سیاسی قرار گرفتند وبه این ترتیب مقام معنوی ونفوذ روحانی سلسله ی نعمت اللهی به وجود آنان تقویت می شد وبا کمک مالی و سیاسی آنان طریقه ی نعمت اللهی نفوذ اجتماعی پیدا کرده، پیشرفت کرد و استقرار یافت.11
..............................................................................................................................................................
پی نوشت:
1- طرائق الحدایق ج 3 ص7
2- به معنی مهر وعلامت که درقدیم به نامه ها می زدند.
3- احمد فان وزیری کرمانی، تاریخ کرمان ص 6- 455
4- طرائق الحدایق ج 3 ص 13
5- پاریزی، وادی هفت دار، ص 335
6- تاریخ کرمان ص 456
7- رساله ی عبدالرزاق کرمانی، ص 108
8- طرائق ج 3 ص13
9- تاریخ خانقاه درایران، ص 508
10- دنباله ی جستجو در تصوف ایران، ص 199- 200
11- تاریخ خانقاه در ایران، ص 506
افزودن نظر جدید