مکاتب اهل سنت
ماجرای قتل اصحاب رده یکی از ننگین ترین حوادث تاریخی صدر اسلام است که بعد از وفات جانسوز نبی مکرم اسلام رخ داد. این اتفاق ناگوار در واقع اولین حادثهای است که بعد از انحراف حکومت وقت از مسیر اصلی خلافت رخ داده است. اگر خلافت رسول خدا در مسیر خودش امتداد پیدا میکرد، هرگز چنین رخ داد تلخی واقع نمیشد.
در وجوب امامت بعد از نبی شکی نیست، همه معتقدند که باید بعد از نبی خلیفه وجانشینی باشد. شیعه با توجه به تعریف امامت معتقد است که امامت از اصول دین است، زیرا همان کارکرد نبوت را دارد ولی اهل سنت امامت را فرع فقهی میدانند.
نه تنها اجماع شیعه و عقیدهی مذهب شیعه بر آن است که حضرت مهدی از فرزندان امام حسن عسکری (علیه السّلام) که در سال 255 هجری به دنیا آمده و افراد زیادی نیز آن حضرت را زیارت کردهاند، بلکه بسیاری از علمای اهل سنت نیز در این موضوع با شیعه اتفاق نظر دارند. از باب نمونه فخر رازی شافعی و دیگران به این موضوع اعتراف کردند.
به اعتقاد شیعه مقام امامت انتصابی است و امام از سوی خداوند انتخاب میشود، ولی اهل سنت معتقدند که امامت انتخابی است و یکی از راههای انتخاب امام شورا است. اما در حقیقت شورا، راهبردی بود برای استمرار غصب خلافت.
مکتب ماتریدیه یکی از مکاتب پرنفوذ اهلسنت است که بخشی بزرگی از جمعیت اهلسنت را در جهان تشکیل میدهد. این فرقه با پذیرش حسن و قبح عقلی، ظلم را بر خداوند نمیپذیرد و به اهلبیت مقام حجیت را میدهند. اگرچه استفاده از عقل در این مکتب، یکی از اصول بنیادین آن است، اما طرفداران این مکتب این مساله را در مقوله صفات الهی جاری نساختند.
باور و اعتقادی بی پایه و اساس در بین اهل سنت وجود دارد و آن اینکه چون ابوبکر و عمر پدر همسر رسول خدا هستند و چون عثمان داماد ایشان است، دلالت بر تقرب این افراد در نزد رسول خدا دارد و سبب عاقبت به خیری است. این سخن با وقایع تاریخی مانند کنار زدن از امامت جماعت و عزل از قرائت آیات برائت، و راندن از کنار بستر، منافات دارد.
آیه سی و سوم از سوره احزاب بر پاکی اهلبیت (علیهمالسلام) دلالت دارد. اما سوال این است که مصداق اهلبیت در این آیه چه کسانی هستند؟ آلوسی معتقد است که اهلبیت افزون بر حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله)، علی (علیهالسلام)، فاطمه زهرا (علیهاالسلام)، حسنین (علیهماالسلام)، شامل دیگران نیز میشود. دلیل وی سیاق آیات است که با روایات معتبر مخالف سیاق، رد میشود.
حدیث دوات و قلم یا حدیث قرطاس از احادیثی است که مورد پذیرش و اجماع علمای فریقین است. در این حدیث سخن بسیار است. شیعه امتناع برخی از وصیت پیامبر را باعث گمراهی مسلمین می داند چرا که اگر وصیت رسول خدا انجام می گرفت بنابر گفته خود حضرت کسی گمراه نمی شد.در حالی که می بینیم جامعه اسلامی دارای تفرقه و گمراهی هستند و این تفرقه ار همان روز نشأت گرفت
حادثه دلخراش کربلا یک لکه تاریک در تاریخ اسلام است که دل هر انسان آزاده را به درد میآورد. آنچه که این حادثه را تلختر میکند این است کسانی در این نبرد در مقابل امام ایستادند که حضرت را به خوبی میشناختند و میدانستند که او فرزند رسول خدا بود.و زشتتر اینکه برخی از قاتلان صحابه بودند و بارها امام حسین را در کنار پیامبر دیده بودند.
بینش شیعه در مساله جانشینی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، مبتنی بر شایسته سالاری است. این ویژگی تنها در دوازده نفر به صورت مبرهن بارز شده است که روایت «یکون بعدی اثنا عشر خلیفه» بر همین امر دلالت دارد. اما برادران اهلسنت از آنجا که این اندیشه را برنتافتند دست به دامان خلفای اموی شدند و دچار تناقض گشتند.
همانگونه که در این دنیا ما میتوانیم از روی علامات و نشانهها به وجود خداوند پی ببریم در عوالم ماقبل و ما بعد نیز چنین خواهد بود.
برخی علمای اهلسنت معتقدند که اهلبیت منحصر در 5 تن آلعبا نیستند. به عنوان مثال امسلمه نیز بنا بر روایات داخل در اهلبیت است. این کلام با روایات متقابلی که امسلمه را خارج از اهلبیت میداند، در تعارض است و کیفیت حل تعارض در تمایز نهادن میان معنای لغوی و اصطلاحی اهلبیت است.
نه تنها اجماع شیعه و عقیدهی مذهب شیعه بر آن است که حضرت مهدی از فرزندان امام حسن عسکری (علیه السّلام) که در سال 255 هجری به دنیا آمده و افراد زیادی نیز آن حضرت را زیارت کردهاند، بلکه بسیاری از علمای اهل سنت نیز در این موضوع با شیعه اتفاق نظر دارند. از باب نمونه ابن اثیر جزری و دیگران به این موضوع اعتراف کردند.
از نگاه شیعیان امامت دنبالهروی نبوت رسولان است و این مهم در کتب اهلسنت نیز آمده است. اهلسنت از آنجا که نتوانستند اصل روایت حامل بشارت به دوازده امام را رد کنند، در صدد توجیه این روایت برآمده و با بهانه تراشی به دنبال تطبیق آن بر حاکمان جائر هستند.