اتفاق نظر با عقیده مذهب شیعه
نه تنها اجماع شیعه و عقیدهی مذهب شیعه بر آن است که حضرت مهدی از فرزندان امام حسن عسکری (علیهالسّلام) که در سال 255 هجری بهدنیا آمده و افراد زیادی نیز آن حضرت را زیارت کردهاند، بلکه بسیاری از علمای اهل سنت نیز در این موضوع با شیعه اتفاق نظر دارند؛ که در این مقاله برآنیم تا به نام برخی از آنها همراه با متن سخنانشان بپردازیم:
- یحیی بن سلامه حصکفی، ابوالفضل یحیی بن سلامه بن حسین حصکفی، یکی از بزرگان اهل سنت است که وجود حضرت مهدی را مسلّم گرفته و درباره آن حضرت و سایر اهل بیت (علیهمالسّلام) شعر سروده است؛ ابن کثیر دمشقی سلفی پس از نقل غزل طولانی از او مینویسد: «پس از این غزل، به مدح اهل بیت (علیهمالسّلام) و ائمه دوازدهگانه پرداخته و میگوید: ای کسیکه از من درباره محبت اهل بیت (علیهمالسّلام) سؤال میکنی که آیا آشکارا به آن اقرار میکنم یا منکر میشوم، بدان! هرگز انکار نمیکنم، محبت آنان با گوشت و خون آمیخته و محبت آنان هدایت و رشد است. مقصود از اهل بیت، حیدر، حسنین و... یازدهمین آنان حسن است که پس از او محمد فرزندش خواهد آمد، که اکنون غائب است. گمان نکنید من رافضی، خارجی یا فاسدم؛ مذهب من شافعی است و در دیدگاهش تأیید شده و من در اصل و فرع از او پیروی میکنم و هر که خواهان هدایت است از من پیروی کند... .»[1]
- فخر رازی شافعی، فخر الدین رازی، مفسّر نامدار اهل سنت در کتاب «الشجرة المبارکة» در شرح حال امام عسکری (علیهالسّلام) مینویسد: «امام حسن عسکری (علیهالسّلام) دو پسر و دو دختر داشت. یکی از دو پسر او صاحب الزمان است و دیگری موسی که در زمان حیات پدرش از دنیا رفت و دخترانش یکی فاطمه و دیگری امموسی بود که هر دو در زمان حیات پدرشان از دنیا رفتند.»[2]
- محمّد بن طلحه شافعی، او در شرح حال امام مهدی (علیهالسّلام) میگوید: «محمّد بن حسن خالص فرزند علی فرزند محمّد... در سامرا متولد شد... کنیهاش ابوالقاسم و لقبش حجّت، خلف صالح و بنا بر قولی منتظر است... .»[3]
- شمس الدین محمّد بن طولون حنفی، او در شرح حال امامان میگوید: «... دوازدهمین آنان، فرزندش محمّد ین حسن ابوالقاسم است... ولادتش در روز جمعه نیمهٔ شعبان سال 255 هجری اتفاق افتاد و هنگام وفات پدر، پنج سال داشت... .»[4]
- احمد بن حجر هیتمی شافعی، وی بعد از شرح حال ابو محمد حسن عسکری میگوید: «حسن عسکری فرزندی جز ابوالقاسم محمد حجت بر جای نگذاشت. عمرش هنگام وفات پدر، پنج سال بود. اما خداوند به او در آن پنج سال حکمت آموخت. او را قائم منتظر مینامند... .»[5]
پینوشت:
[1]. «ثمّ خرج من هذا التّعزّل إلی مدح أهل البیت و الأئمة و الإثنی عشر رحمهم الله: وسائلی عن حبّ أهل البیت؛ هل أقرّ إعلانا بن أم أجحد ـ هیهات ممزوج بلحمی و دمی؛ حبّهم هو الهدی و الرّشد ـ حیدرة و الحسنان بعده؛ ثمّ علیّ وابنه محمّد ـ و جعفر الصّادق وابن جعفر؛ موسی و یتلوه علیّ السّید ـ أعنی الرّضیّ ثمّ ابنه محمّد؛ ثمّ علیّ وابنه المسدّد ـ والحسن الثّانی و بتلو تلوه؛ محمّد بن الحسن المفتقد ـ... فلا یظنّ رافضی أنّنی؛ وافقته أو خارجی مفسد... ـ والشافعیّ مذهبی مذهبه؛ لأنّه فی قوله مؤیّد ـ إتبعته فی الأصل والفرع معا؛ فلیتّبعنی الطّالب المرشد ـ إنّی بإذن الله تاج سابق؛ إذا ونی الظالم ثمّ المفسد.» البدایة و النهایة، أبوالفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی، مکتبة المعارف، بیروت، ج 12، ص 239.
[2]. «أمّا الحسن العسکریّ الإمام علیه السّلام فله إبنان و بنتان، أمّا الإبنان فأحدهما صاحب الزّمان عجل الله فرجه الشریف، و الثّانی موسی درج فی حیاة أبیه و أما البنتان ففاطمة درجت فی حیاة أبیها، و أمّ موسی درجت أیضا.» الشجرة المبارکة فی أنساب الطالبیة، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی الرازی الشافعی، ص 78.
[3]. نصیبی، محمد بن طلحه، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، بیروت، البلاغ، ج 2، صص 152 و 153، باب 12.
[4]. الشذرات الذاهبیه، صص 117 و 118.
[5]. ابن حجر هیتمی، صواعق المحرقه، تهران، بی نا، ص 208.
افزودن نظر جدید