امامت از اصول دین یا فروع دین
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در اینکه بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) لازم است جانشین و خلیفهای برای آن بزرگوار باشد، شکی نیست و همه علمای شیعه و اهل سنت در این مطلب شکی ندارند. چنانچه حافظ ابن حزم اندلسی در کتاب الفصل فی الاهواء و الملل و النحل در اینباره مینویسد: «اتفق جمیع فرق اهل السنه و جمیع فرق الشیعه و جمیع المرجئه و جمیع الخوارج علی وجوب الامامه.[1] همه فرقههای اهل سنت، فرقههای شیعه، تمامی مرجئه و همه خوارج بر وجوب و لزوم امامت اتفاق نظر دارند.»
حال که همه فرق بر وجوب امامت بعد از نبی اعتقاد دارند، باید بگوییم مراد از امامت چیست؟ فرقههای مختلف چه تعریفی از امامت بیان کردهاند؟ وقتی به تعاریف بزرگان اهل سنت و شیعه از امامت توجه میکنیم، متوجه میشویم که آنها امامت را اینگونه تعریف کردهاند:
«الامامه هی الرئاسه العامه فی جمیع امور الدین و الدنیا نیابة عن رسول الله.[2] امامت ریاست عمومی است بر امت در همه کارهای دنیا و دین به نیابت از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)»
با توجه به این تعریف، شیعه امامیه میگوید امامت از اصول دین است. زیرا طبق این تعریف آنچه برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آمده است، برای امام نیز باید ثابت باشد جز منصب نبوت. بنابراین امامت همچون نبوت از اصول دین است. خصوصاً آنکه روایتی در منابع فریقین وجود دارد که میگوید: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه.[3] هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.»
با توجه به این مطالب است که مشهور شیعه معتقد است، امامت از اصول دین است، ولی اهل سنت با این وجود، مقام امامت را تنزل داده و آن را در مرتبه فرع فقهی بررسی میکنند.
نویسنده: م.ج
پینوشت:
[1]. ابن حزم اندلسی، الفصل فی الاهواء و الملل و النحل، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1416ق، ج4، ص72.
[2]. تفتازانی، شرح المقاصد، منشورات شریف رضی، قم، 1409ق، ج5، ص232.
[3]. میلانی، سید علی، الامامه فی اهم الکتب الکلامیه، نشرالحقایق، قم، 1426ق، ص154.
افزودن نظر جدید