کورش و هخامنشیان
دكتر بيل آرنولد از بزرگترين پژوهشگران تاريخ يهود: «در ماه تشری (از ماههای تقويم بابِلی)، هنگامی كه كورش برای جنگ با ارتش بابيلون، به سوی اوپيس، در كرانه رود دجله لشكركشی نمود، مردم بابيلون عقبنشينی كردند. او نيز ناگهان مردم را غارت و قتل عام كرد.» البته اين ديگاه بيل آرنولد، سخنی تازه نيست! بلكه ديگر مورخين، پژوهشگران و متخصصين تاريخ ايران و بين النهرين نيز بر اين عقيده اند.
خانم ليزبت فريد، از پژوهشگران گروه مطالعات خاور نزدیک دانشگاه میشیگان ايالات متحده امريكا، با استناد به رويدادنامه نبونئيد (كه از مهمترين و معتبرترين منشورهای مربوط به تاريخ بابيلون است)، كورش كبير را عامل قتل عام و غارت مردم شهر اوپيس میداند. همانگونه كه ديگر مورخين، پژوهشگران و متخصصين تاريخ ايران و بين النهرين بر اين عقيده اند.
آمِلی کورت درباره حوادث مربوط به حمله كورش كبير به اوپيس ميگويد: در سال 539 پيش از ميلاد، نبردی در اوپيس در حاشيه رود دجله رخ داد. نهايتاً كورش پيروز شد. اين پيروزی ،كه احتمالا به سختی به دست آمد، حاكی از يك حقيقت است، و آن اينكه اين فتح، با قتل عام مردم شهر اوپيس و يك غارت گسترده به پايان رسيد.
افرادی كه اختراع قاليچه پرنده را به كورش هخامنشی نسبت داده و چنين شايعهای را ساخته و منتشر كرده اند، درباره ملت چه فكری كرده اند؟ از ديد آنان، مردم ايران مشتی درازگوش اند كه با تخيلات و توهمات زندگی میكنند؟ عدهای ابله و بيمار ذهنی چگونه به خود اجازه میدهند كه چنين احمقانه ياوهگويی كرده و ملت را مورد تمسخر قرار دهند؟
كتاب «تاريخ باستان» دانشگاه كمبريج: كورش، به غارت و چپاول پرداخت و مردم را كشتار نمود. اين سند (رويدادنامه نبونئيد) نشانگر اين است كه پارسیها اردوگاه نبونئيد را به طور كامل به غنيمت گرفتند و همانطور كه در اغلب حالات روی ميداد، كشتار واقعی در نبرد با دشمن، پس از ترس و وحشت و عقبنشينی بابيلونیها رخ داد.
ماريا بروسيوس از ايرانشناسان مشهور جهان پيرامون فتح اوپيس به دست كورش كبير مینويسد: «در پاييز 539 [پيش از ميلاد]، ارتش كورش به شهر اوپيس در كرانه رود دجله رسيد. او آن شهر را عبرت و نمونهای برای [شهرهایی] كه بخواهند در مقابل او مقاومت كنند، قرار داد. بدين صورت كه او اهالی شهر اوپيس را وحشيانه كشتار و غارت كرد.
پیيِر بريان باستانپژوه و ايرانشناس مشهور جهان، در كتاب «از كورش تا اسكندر» به نكته قابل توجهی اشاره میكند، او نيز همانند ديگر تاريخ پژوهان روز دنيا، بر اين عقيده است كه تجاوز، غارت و كشتار مردم اوپيس، به دست كورش كبير صورت گرفته است. پيروزی كورش در نبرد اوپيس، با يك غارت وسيع و همچنين كشتارِ هر آنكس كه در پی مقاومت بود، همراه شد.
ژان گلسنر، استاد تاريخ بين النهرين و خط ميخی در ترجمه رويدادنامه نبونئيد، مینويسد: «در ماه تشرین (از ماههای تقويم اكّدی)، كورش برای جنگ عليه ارتش اكّدی (بابيلون) به اوپيس رسيد (در ساحل رود دجله)، مردم عقب نشينی كردند، و او نيز مردم را غارت و قتل عام كرد.» اين گفتار مورد تأييد بزرگترين باستانشناسان روز دنيا است.
به راستی كه ايدئولوژی سبب میشود شخصيتی مانند لمبرت -استاد دانشگاه باستانشناسی بيرمنگام انگليس- اينگونه خود را مضحكه خردمندان قرار دهد و با پيش كشيدن سخنانی بیربط، آبروی علمی خود بريزد. هرچند تأكيد میشود كه او، اصل غارتگری و خشونتی كه كورش كبير مرتكب شده را انكار نكرده است.
عدهای از باستانگرايان اصرار دارند كه قتل عام مردم اوپيس، از سوی ارتش بابيلون (بابِل) صورت گرفته، نه از سوی كورش. ليكن ما اسنادی از بزرگان ايرانشناسیِ جهان ارائه كرديم كه نشان میدهد، چنين جنايتی از سوی كورش كبير (كه به سرزمينهای اكدی تجاوز كرده بود)، صورت گرفت. كورش هخامنشی، شهر اوپيس را به آتش كشيد و مردم آن را قتل عام نمود.
والتر هينتس (Walther Hinz) استاد دانشگاه گوتينگن آلمان، و از برترين ايرانشناسان جهان میگوید: «كورش در آغاز سال 539 [قبل از ميلاد] به شهر اُپيس رسيد و آنجا محصاره و به آتش كشيده شد. ايرانيان از سر دورانديشی با خود از كركوك (شمال بین النهرین)، قير و قطران آورده بودند و در نبردهای خونين، اُپيس به تصرف درآمد.
عبارت «نور به قبرش ببارد» ابداً هیچ ارتباطی با مقبره کورش ندارد. و تمامی تحیلیها و سخنانی که در این زمینه بافته شده، دروغ و ناشی از توهمات ذهن سیاه عدهای بیمار روانی است. در منابع تاریخی، مقبره کورش 6 پله ندارد، بلکه در حقيقت 9 پله دارد. درب آن نیز نه به سمت مشرق، بلکه به سوی شمال غربی باز میشود. لذا تمامی فلسفهبافیهایی که در این زمینه شده، کذب محض است.
کورش در آخرین نبرد خود، به طمع دست یافتن به ملکه ماساگتها به سرزمین آنان تجاوز کرد. در این جنگ (که حاصل خوی کشورگشایی و تجاوزگری کورش بود)، بسیاری کشته شدند. کورش، کسی بود که به خاطر دست یافتن به یک «زن» حاضر شد بسیاری از انسانهای بیگناه را به کشتن دهد. چگونه است که عدهای امروزه بر تکهمسر بودن او اصرار دارند؟!...
ایرانیان در گذر تاریخ، همواره پاسبان معنویت الهی بوده اند و بر اساس همین روحیهیِ متعالی همواره حق را بر باطل ترجیح میدانند. اگر در تاریخ نیک بنگریم، درخواهیم یافت که فرهیختگان ایرانی بیشترین تلاش را برای ترویج اسلام حقیقی صورت داده اند و خدمات متقابل اسلام و ایران، امری روشن و مبرهن است. از دیگر سوی، در تواریخ ایرانی (اعم از مکتوب و...