پیدایش بابیت و بهائیت
در پاسخ به این پرسش که علّت حمایت استعمار از جریان بابیت و بهائیت چیست؟! میبایست گفت در دورهای که به رغم درماندگی حکومت در مقابل زیادهخواهی استعمار، شواهد محکمی مبنی بر مقابلهی مردمی با اتکای به دین، با دزدی منابع و اِشغال کشورمان وجود دارد؛ کشورهای استعماری را بر آن داشت تا با ایجاد فرقهها راه را برای نفوذ خود هموار کنند.
علمای شیخیه قائل شدند امام زمان (عج) و خانوادهی ایشان، در عصر غیبت در عالم لطیف و فرامادی هُوَرقلیا در اقلیم هشتم زندگی میکنند. از آنجا که طبق این اعتقاد، حضرت در این عالم حضور فیزیکی ندارد، لذا برای ادارهی عالم هستی نیازمند یک واسطه است که از طریق ایشان با مردم در ارتباط باشد و این واسطه، همان رکن رابع و ناطق واحد است.
سران مسلک شیخیه معتقدند که امام عصر (عجّل الله فرجه) در مکانی غیر از این عالم دنیا زندگی میکند و هرگاه بخواهند به اقالیم شیعه بیایند، خود را به شکل یکی از اهالی این عالم نشان میدهند. اما این ادعای شیخ در حالیست که او هیچ گونه دلیلی بر ادعای خود نداشته و از طرفی با این ادعای خود زمینهی پیدایش مدعیان دروغین مهدویت را فراهم ساخته است.
هرچند رهبران شیخیه پس از کاظم رشتی خود را مخالف سرسخت بابیت و بهائیت میدانند، اما قرائنی حکایت از آن دارد که این دو فرقهی نوظهور، مولود برخی آموزهها و تفکرات پیشوایان شیخیه هستند. چرا که پیشوایان فرقهی بابی و بهائی، با سوءاستفاده از برخی تفکرات شیخیه، مستمسکی برای خود دست و پا کرده و پیشوایان شیخی را مبشر خود دانستهاند.