فضائل الامام - علم الامام - فضیلت امام علی علی الخلفاء

ذوالقرنین در قرآن نام یکی از بندگان الهی است که در روایات و برخی آیات ذیل این اسم مطالبی بیان شده است چرا که به گمان برخی از علمای فریقین او یا پیامبر خدا بود و یا به عنوان فرد صالحی در میان مردم زندگی میکرد و یا به عنوان فرشته الهی و... در هر صورت این نام طی روایات صحیح السند از سخنان پیامبر یکی از القاب و اسمهایی است که پیامبر به حضرت علی(ع) عنایت کرده است

از احادیث مشهوری که در آن فضیلت علمی و دانش بلامنازع حضرت امیر المومنین علی(علیه السلام) به میان آورده شده حدیث معروف پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم ) است که فرمودند: انا مدینه العلم و علی بابها... این حدیث مشهور در روایات با عبارات مختلفی بیان شده است که در کتب شیعیان و اهل سنت آمده است تا حاکی از این باشد که خلافت مختص به حضرت می باشد

روزی ام سلمه به عبدالله جدلی گفت: شنیدهام که تو در منابر به رسول الله ناسزا میگویی! عبدالله جدلی گفت: پناه میبرم به خدا از اینکه به رسول الله ناسزا بگویم. ام سلمه گفت: مگر شما به علی بن ابیطالب در منابر ناسزا نمیگویید! به خدا قسم که رسول خدا، علی را دوست میداشت و ناسزا گفتن به علی یعنی ناسزا گفتن به پیامبر.

حدیث غدیر از احادیثی است که میان فرق اسلامی جایگاه ویژهای دارد و هیچیک از مذاهب اسلامی آن را انکار نمیکنند. منتها برداشت شیعه از آن به معنای جانشین و خلافت بعد از پیامبر است و مذهب اهل سنت و برداشت آنها به معنای دوست و ناصر است که قطعاً این معنا غلط است و حضرت علی آن را به معنایی که شیعه فهمیده، در مواردی استناد نموده است.

یکی از عالمان محقق که به حقیقت رهنمون شد، شیخ خلیل هاشم است؛ او میگوید: از یک شیعه دلیل خواستم، او گفت: حدیث پیامبر در جریان جنگ خندق دربارهی امیرالمؤمنین؛ حدیث غدیر؛ آیه تطهیر و لیلة المبیت و... و ترس ابوبکر از کفار هنگام مصاحبت با پیامبر؛ تحقیق نسبت به این مطالب و اقرار علمای اهل سنت به این حقایق باعث شیعه شدنم شد.

خداوند نور حقیقت را در دل افرادی روشن میکند که به دنبال صراط مستقیم هستند. لذا برخی با تحقیق راه نجات را مییابند و رستگار میشوند؛ یکی از این افراد رهیافته، عالم اهل سنت اسعد وحید قاسم است. او هجمههای وهابیت علیه شیعه را نمیپذیرد و اقرار میکند که عالمان شیعه در هدایت مردم به مراتب هوشیارتر از بزرگان اهل سنت عمل میکنند.

طبق اعتقاد شیعه، خلافت، ولایت الهی مانند نبوت است، و پیامبر اکرم با روایتی او را به مردم شناساند؛ ایشان فرمود: «در میان شما کسی است که بر اساس تاویل قرآن میجنگد، آنگونه که من بر اساس تنزیل جنگیدم، ابوبکر پرسید آن شخص من هستم؟ فرمود نه، عمر گفت: آن شخص من هستم؟ فرمود: نه، بلکه آن شخص کسی است که کفشهای مرا وصله و پینه میکند.»

یکی از فضایل معصومین ولایت تکوینی آنهاست؛ وقتی از این فضیلت سخن بهمیان آید، میگویند شیعیان در حق اهل بیت غلو میکنند؛ اما در روایتی که خطیب بغدادی نقل کرده، و ذهبی و ابن حجر عسقلانی آن را صحیح دانستهاند، به وضوح تصریح به ولایت تکوینی اهل بیت و تصرف در عالم مادی توسط آن حضرات توسط عمر شده است و این قول موافق کلام خداوند است.

علمای بزرگ اهل سنت در تأیید حدیث «انا مدینة العلم و علی بابها؛ من شهر علم هستم، و علی دربِ آن.» اینگونه نظر دادهاند: حاکم نیشابوری و متقی هندی آن را صحیح میدانند؛ ابنحجر عسقلانی و سیوطی و علائی، آن را حسن میدانند. ابن حجر میگوید: حدیث جعلی نیست. فتنی و علائی گفتهاند: هر کسی حکم به کذب یا جعل این حدیث کرده، خطا کرده است.

مذهب تشیع مذهبی است که برگرفته شده از علوم اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میباشد، این مذهب به واسطه اتصالش به امامان معصوم که جانشینان پیامبر خاتم هستند علم الهی را یدک میکشند، مذهبی که در هر برههای از زمان جوابگوی تمام مسائل دینی و دنیایی مردم به پشتوانه عقل و نقل است و تمام مذاهب اسلامی را مقهور خود کرده است.

به گفته برخی از مورخین خلافت و جانشینی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در سقیفه به صورت اجماع امت صورت پذیرفته، اما این ولایت داشتن اجماعی نبوده، بلکه انتصابی است که خداوند آن را به پیامبرش امر نمود و در تاریخ هم آمده که پیامبر اکرم در مناسبتهای مختلف خصوصاً در غدیر خم آن را برای مردم تشریح نمود و بر آن بیعت گرفت.

هر فقیهی در هر فِرَقی و هر عالِمی در هر علمی جیره خوار امیرالمومنین علی بن ابیطالب است. از ابوحنیفه و اصحابش گرفته تا شافعی و یارانش. چون کسی با پیامبر اکرم خلوتی نداشت، جز مولا علی (علیه السلام) و ناگفته پیداست که در آن خلوتها و نجواها پیامبر خدا، آنچنان حضرتش را از زلال علوم الهی سیراب کرد که باب مدینه علم او گردید.

از ابن عمر نقل شده: در زمان حیات پیامبر میگفتیم افضل امت ابوبکر سپس عمر و عثمانند و باقی صحابه بعد آنان یکسانند و بر دیگری برتری ندارند؛ ابن حجر میگوید: اجماع این است که این حدیث با اینکه سندش صحیح است، حدیث غلطی است، در حالیکه ابن عمر حساب امیرالمؤمنین را جدا دانسته و حدیثی در این زمینه را ابن حجر نقل کرده و صحیح میداند.

تفکر شیعه بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) مخصوص کسانی بود که معتقد بودند خلافت و جانشینی از آن حضرت علی (علیه السلام) به واسطه سفارشات موکد پیامبر در مناسبتهای مختلف است، خصوصاً در آخرین حجی که در منطقه غدیر خم مسلمانان را جمع نمود و سخن الهی را ابلاغ کرد و در آنجا بود که پیروان واقعی از غیر واقعی منفک شدند.