خدا
خانم «باربارا مارکس هابارد» از مروجان تفکرنوین مدعی است: «در عصر حاضر از لحاظ عقلی به بلوغ رسیدیم و قابلیت و قدرتها را به اصل خودش، یعنی درون انسان نسبت میدهیم، و خداوند در واقع در درون انسان است. این تقریر از خدا، غیر از خدای ادیان است.
معرفت داشتن به خدا به ظاهر انسانها نیست. چه بسا افرادی که به سمت خدا رفتن و ما فکرش هم نمیکنیم. خدا هم این افراد رو قطعاً پذیرفته و دوست دارد. این آدمها با خودشان کنار آمدند و دنبال حقیقت بودن و درباره خدا و وجود خدا فکر کردند.
در هر دینی شناخت و ارتباط با خدا ارتباط مستقیمی با آینده فرزندان دارد و رساندن مفهوم دقیقی از این موضوع به فرزندان، امری لازم و ضروری است و اگر این کار در کودکی انجام شود، میتواند آینده کودکان را با توکل به خدا بیمه کند...
خدایی که در یوگا و ادیان هندی مطرح است، با خدای مطرح شده در دین اسلام تفاوت ماهوی دارد. در یوگا خدایی که پرستش میشود، دارای جسم و شمایل است که با عنوان ویشنو و شیوا خوانده میشود.
شیوه عبادت ادیان مختلف، توسط آتئیستها مورد تمسخر واقع شده است؛ باید گفت که این کار به دلیل درک نکردن خداوند و لزوم پرستش است که در هر طریقهای با آداب خاصی انجام میشود. هیچ تمدنی، خالی از نشانههای پرستش نیست و میل به پرستش موجودی برتر، یکی از گرایشهای عالی و روحی انسانها است.
هركدام از ادیان و آئین ها به نوعى براى خداوند فرزندى مىپنداشتند؛ یهودیان عُزَير و مسيحيان نيز حضرت عيسى(علیه السلام) را فرزندان خدا معرفى مىكردند. درحالی که اسلام از این انحراف مبرا است و خداوند متعال را کمال مطلق و منزه از کمک و نیاز به هر چیزی است.
محبت ورزی به خداوند نشانه هایی دارد؛ یکی از مهم ترین نشانه های آن که در منابع اهل سنت و شیعه مورد تاکید قرار گرفته است محبت ورزیدن به اولیای الهی و امامان معصوم(ع) است.
در میان باورمندان به تناسخ و دونادون، رنگ و بوی کمی از حضور خدا و اعتقاد به او در زندگی احساس میشود و عمل صالحی که این افراد انجام میدهند، برای رضای خدا نیست و برای بازخورد طبیعی آن، در زندگی در این جهان است.
سای بابا بسیار از خدا نام می برد ولی خدای سای بابا غیر از خدای ادیان ابراهیمی و به خصوص اسلام است. ساتیا سای بابا خداوند را این گونه معرفی می کند:خدا خود دارما(نظام گیتی) و پوشش جهان آفرینش است.
از جمله فرقههای فعال در ایران، اکنکار است. یکی از انحرافات فرقه اکنکار چندخدایی است. آنها برای هستی نظامهای متعددی قائلند و برای هر کدام از این نظامها وجود خدایی متفاوت معتقد هستند. آنها هستی را متشکل از 12 نظام میدانند و 12 خدا بر هر یک از این نظامها خدایی میکند. تمام این خدایان تحت سیطرهی سوگماد است. سوگماد خدای دوازدهم و دارای اهمیت ویژهای است.
ابراز عشق و علاقهی به خدا در سخنان رهبران و آموزههای عرفانهای نوظهور وجود دارد؛ (البته با تفسیرها و برداشتهای غلط و انحرافی که از خدا ارائه میدهند) اما آنچیزی که جزو شاخصهی مشترک این معنویتها به شمار میرود، عدم محوریت خداوند، در مبانی نظری و عملی آنهاست.
خدای عالمیان و خالق همه موجودات، وجود مطلق و کمال مطلق بوده که هیچگونه عیب و نقصی در او قابل تصور نیست. وجود بیهمتایی که قادر به انجام هر کاری بوده و به احوالات همه اشیاء در تمام حالات و زمانها آگاه است؛ خداوند شنوا و بینا است، دارای اراده و اختیار است ولی نه مثل مخلوقات؛ خدای مطلق وجود پایدار داشته و خالق همه چیز و سرچشمه تمام خیرات و خوبیهای عالم است.
یکی از بزرگترین مشکلات فرقه حلقه، برداشت نادرست سرکرده آن نسبت به گزارههای دینی و قرآنی است. محمدعلی طاهری سرکرده عرفان کیهانی، از سواد لازم در زمینه تحلیل و تفسیر مسائل دینی و عرفانی برخوردار نبوده و به همین خاطر در این فرقه با شمار زیادی از برداشتهای انحراف گونه و سطحی مواجه هستیم. محمدعلی طاهری برای اثبات نامحدود بودن جهان هستی، استناد به نامحدود بودن خداوند کرده، که نشان دهنده بیاطلاعی ایشان از مباحث فلسفی و عرفانی دارد.
طبق آرای فلاسفهای چون ابن سینا، شرور فقط به عالم طبیعت اختصاص دارد و این اقتضای ذاتی آن است؛ بنابراین در عوالم بالاتر هیچ تضاد و اصطکاکی نمیتوان یافت؛ چون هیچ حرکت و تکاملی نیست، اما بر اساس تعالیم مکتبهایی مثل هندو، شرور، ساحت عالم عُلوی را نیز در بر گرفته و موطن آن نه عالم ناسوت که خود واجبالوجود است.