توبهنامه علیمحمد باب
یکی از مبلّغین بهائی در راستای توجیه اعتراف علیمحمد شیرازی به وجود حضرت حجت بن الحسن العسکری (علیه السلام)، مدعی شده است که مقصود از محمّد بن الحسن (علیه السلام)، همان لطیفهی غیبیهی الهیه است که در همهی انبیاء و اصفیاء و اولیاء متجلی بوده است. این در حالیست که با بررسی دقیق گفتههای او، به واقیعتی خلاف این ادعا دست مییابیم.
بهائیان معتقدند علیمحمد شیرازی، همان قائم آخرالزمان است که در سال 1266 قمری کشته شده است. بهائیان که علیمحمد باب را ناسخ دین اسلام و مبشر آیین خود میپندارند، استقامتِ در راه را به عنوان یکی از مهمترین دلایل حقانیت او میدانند. این در حالیست که وی در مواردی نظیر ابلاغیهی الف، زیربنای اعتقادی بهائیت را با پوچ برابر ساخته است.
از آنجا که ذکر توبهنامهی باب در کتابهای بهائیان موجبات رسوایی آنان را فراهم ساخته، سرکردگان بهائیت، تقیه را تنها راه فرار خود از پاسخگویی میدانند. اما به راستی، وقتی طبق تعالیم بهائیت، حتی افراد عادی نیز حق کتمان عقیده ندارند، پس چگونه علیمحمد شیرازی که پیشوای آنان به حساب میآید از این حق برخوردار است؟!
مبلّغان بهائی مدعی شدند که منابع رَدیه، سرشار از مطالب جدلی و باطل است. حال میگوییم بر فرض پذیرش چنین ادعایی، آیا منابع بهائی، اساس اعتقادات بهائیت را تأیید خواهد کرد؟! در پاسخ به این پرسش، تنها لازم است کتاب کشف الغطاء و اسرارالآثار، از کتابهای معتبر بهائیان را ورق زنیم و ماجرای توبهنامهی پیشوا و مبشّر بهائیان را مرور کنیم.