آیا توجیه توبهنامهی باب مورد پذیرش است؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ منابع بهائی بر خلاف ادعای استقامت پیشوای خود علیمحمد شیرازی، توبهنامهی علیمحمد شیرازی را در کتُب خود ذکر کردهاند.[1] اما از آنجا که ذکر توبهنامهی باب در کتابهای بهائیان موجبات رسوایی آنان را فراهم ساخته، مبلّغان بهائی درصدد توجیه توبهنامهی پیشوای خود برآمدهاند.
همچنان که فاضل مازندرانی پس از ذکر توبهنامهی باب در کتاب خود آورده است: «این ابلاغیه که در سال دوم اظهار امر و بحبوحه تقیه و ایام اکتفا به اظهار علم بود، محض فرونشاندن مقاومت و معاندت ملاها صادر فرمودند».[2]
اما همانگونه که میدانیم خود این قبیل توجیهات از جهاتی با اشکال مواجه است:
اول: بر اساس مبانی اعتقادی مذهب حقهی شیعه، پیشوایان و اولیای الهی حق تقیه در اصول اعتقادی را ندارند، چون اگر قرار باشد امور اعتقادی به صورت تقیهای مطرح شود، غرض الهی که هدایت مردم است محقق نمیشود. لذاست که پیامبران و فرستادگان الهی هیچگاه در اصول دین دچار تقیه نشده و به همین دلیل آزارهای بسیاری متحمل شدهاند.
دوم: بهائیان از سویی توبهنامهی باب را انکار میکنند و معتقدند که وی هرگز از ادعاهای خود برنگشته و از سویی دیگر در مواضعی متناقض، توبههای او را پذیرفته و تقیه را تنها راه فرار خود از پاسخگویی میدانند؛ همچنان که به نقل از عباس افندی میخوانیم: «روزی او را در مسجد احضار و اصرار و اجبار بر انکار نمودند. بر سر منبر نوعی تکلم نمود که سبب سکوت و سکون حاضران و ثبوت و رسوخ تابعان گردید و همچه گمان بود که مدعی وساطت فیض از حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) است، بعد معلوم و واضح شد که مقصودش بابیتِ مدینهی دیگر است و وساطت فیوضات از شخصی دیگر که اوصاف و نعوتش در کتب و صحائف خویش، مضمر».[3]
سوم: از آنجا که بزرگان بهائی دلیل حقانیت باب را استقامت و بیباکی او در برابر مخالفین دانستهاند [4]، ادعای تقیهای بودن سخنان او مورد پذیرش نیست.
چهارم: وقتی طبق تعالیم و احکام بهائیت، حتی افراد عادی بهائی نیز حق تقیه و کتمان عقیده ندارند [5]، پس چگونه علیمحمد شیرازی که پیشوای آنان به حساب میآید از این حق برخوردار است؟! آیا این محدودیت تنها شامل پیروان بهائیت است تا همهجا سپر بلا باشند اما رهبران آنان کوچکترین سختی در راه اعتقادات خود متحمل نشوند؟!
پینوشت:
[1]. ابوالفضل گلپایگانی، کشف الغطاء، چاپ ترکستان: بینا، بیتا، ص 205-204.
[2]. فاضل مازندرانی، اسرارالآثار خصوصی، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 124 بدیع، ج 1، ص 182.
[3]. عباس افندی، مقالهی شخصی سیّاح، هوفمایم آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی، 2001 م، ص 4.
[4]. حسینعلی نوری، ایقان، مصر: مطبعهی فرجالله زکی، بیتا، ص 179.
[5]. ر.ک: اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، تهران: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 134 بدیع، صص 459-456.
افزودن نظر جدید